نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
2 کارشناسی ارشد روانشناسی
3 دانشجوی دکتری روانشناسی کودکان استثنایی دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Background and Aim: Experience of love and romantic grief is prevalent in university students. The aim of this study was the study the role of early maladaptive schemas, personality traits and attachment in prediction of love trauma syndrome. Materials and Methods : For this propose 192 female student from Azarbaijan Shahid Madani University selected by Purposive sampling and according inclusion criteria. Then completed the YSQ, NEO-SF, and AAS. Data was analyzed by regression. Results : Finding showed that Impaired Autonomy and Performance and Other-Directedness schema domains, neuroticism, Conscientiousness, and secure attachment style were able to predict love trauma syndrome. Conclusion : Early maladaptive schemas, personality traits and attachment are related with love trauma syndrome, and can be predict them.
aa aa aa aa aa aa aa aa aa aa aa aa aa a a a a a a a a a a a a a a a a a a a
کلیدواژهها [English]
یکی از موضوعات تأثیرگذار و قابلتوجه در حوزه روانشناسی مثبت، بحث عشق در روابط بین فردی است که منجر به ایجاد احساسات مثبت و شادی در افراد میگردد (پترسن، 2006؛ بهرامی احسان، بهرامی احسان، صادقی و کارخانه، 2011). روابط رمانتیک و عاشقانه در دوره جوانی بسیار رایج هستند و نزدیک به 65 درصد از نوجوانان آن را تجربه میکنند (اسمیت، ولش و فیت، 2010). روابط نزدیک بین انسانها بهویژه پدیده عشق بین دو جنس مخالف، تاثیر معناداری بر جنبههای مختلف زندگی انسان بهویژه ابعاد روانشناختی دارد (واتسون،2004). آنچه سبب میشودکسی عاشق دیگری شود ساختن تصورآرمانی از طرف مقابل و اغراق کردن در ویژگیهای مثبت او و انکار ویژگیهای منفی وی است. برخی روانشناسان معتقدند افراد عاشق، من آرمانی خود را در فرد معشوق میجویند (یعقوبی، 1389). کارالیس و هسلم (2004) و هیون، سیلوا، کری، هولن (2004) در بررسی ویژگی های شخصیتی و ارتباط آن با آمادگی برای تجربه عشق، دو ویژگی شخصیتی گشودگی نسبت تجربه و برون گرایی را بارز و برجسته معرفی می کنند.
ولی از سوی دیگر، به نظر میرسد که هر رابطه عاشقانه موفقیتآمیز نیست؛ به عبارت دیگر عشق و فقدان دو روی یک سکه هستند، بیتردید هر رابطهای با مرگ یا جدایی خاتمه مییابد و تجربه عشق به رویارویی اجتنابناپذیر با فقدان میانجامد؛ به عبارت دیگر شکست و ناکامی در عشق میتواند در خلال هر رابطهای اتفاق بیافتد (بهرامی احسان، بهرامی احسان، صادقی و کارخانه، 2011). امروزه به ندرت میتوان با افرادی روبهرو شد که بیوفایی یا شکست در عشق و رابطه عاطفی را تجربه نکرده باشند یا در زندگی دیگران شاهد آن نبوده باشند (صنم نژاد، پاشایی، افتادهحال، استادحسنلو، خدایارفرد، آرین و فراهانی، 2011). در هر حال پدیدة عشق که تحت تأثیر فرآیند روانشناختی آرمانیسازی است، در برخی موارد یکطرفه است. یعنی یک طرف به شدت به دیگری عشق میورزد و طرف مقابل ممکن است چنین احساسی نداشته باشد. گاهی نیز عشق و علاقه دوطرفه است، اما یکی از دو طرف علاقه بیشتری به طرف مقابل دارد و اگر این روابط درهم بشکند، طرفی که سرمایهگذاری عاطفی بیشتری کردهاست، بیشتر آسیب خواهد دید. در هر صورت، جدایی و دل کندن بسیار دشوار است وانتظار اینکه فرد عاشق بتواند بدون تحمل رنج از فرد محبوب دل بکند، انتظاری بیهوده و غیر ممکن است. روابط مثبت بین فردی از جمله عشق تاثیرات معناداری بر ابعاد جسمانی و روانشناختی انسان دارد. به نظر می رسد شکست در عشق با واکنش های منفی مانند رفتار پرخاشگرانه، اضطراب و افسردگی همزمان می شوداگر عشق بتواند بر ابعاد مختلف سلامت تاثیر بگذارد، مطالعه شکست در عشق و پیامدهای حاصل از آن نیز اهمیت می یابد. (بهرامی احسان، بهرامی احسان، صادقی و کارخانه؛ 2011). درواقع، جدایی مانند سوگواری در غم از دست دادن یکی از نزدیکان است. شکست عشقی یک حالت ناکامی و حقارت است که یک فرد را پس از جدایی از شخص مورد علاقه و طرد شدن از جانب او، آزار میدهد (یعقوبی، 1389). درد هیجای ناشی از فقدان عشق میتواند وخیمتر شده و به نشانگان ضربه عشق[1] منجر شود (دهقانی عاطفوحید، غرایی، 1390). راس (1999) برای اولین بار نشانگان ضربه عشق را معرفی نمود. نشانگان ضربه عشق، مجموعه علائم و نشانههای شدیدی است که پس از فروپاشی یک رابطه عاشقانه بروز میکند، زمان زیادی به طول میانجامد و عملکرد فرد را در زمینههای متعدد (اجتماعی، تحصیلی و حرفهای) مختل میکند و واکنشهای غیرانطباقی را به دنبال دارد. هنگامی که یک رابطه عاطفی نسبتاً پایدار به پایان میرسد، احساسات بسیار متفاوتی میتوانند پدید آیند. اگر چه هر فردی منحصر به فرد است، اغلب افراد مراحل متفاوتی از پدیده فقدان را تجربه میکنند. تجارب معمول پس از یک شکست عاطفی میتواند شامل دامنه وسیعی از احساسات مانند احساسات خشم، غم و اندوه، افسردگی، تنهایی، اضطراب و بیخوابی، علائم جسمانی و در نهایت فروپاشی اعتماد متقابل و مشکل در ایجاد مجدد رابطه با دیگران باشد (نلسن، اروین و دیلزر، 1999). به نظر میرسد که عشق و بسیاری از جنبههای سرمایهگذاری عاطفی در روابط عاشقانه با خصوصیات بنیادی شخصیت انسان مرتبط باشند (وایت، هندریک و هندریک، 2004). اینگل، اولسون و پاتریک (2002) مطرح میکنند که عوامل شخصیتی یکی از عوامل تأثیرگذار در پدیده عشق و روابط عاشقانه هستند. برای نمونه آنها در خصوص ارتباط بین مدل پنج عاملی شخصیت و مولفههای سهگانه عشق نشان دادند که عامل باوجدان بودن میتواند بهطور معنادار عشق و پیامدهای آن را در مردان و زنان درگیر در روابط عاشقانه پیشبینی نماید. آنها همچنین اشاره می کنند که افراد با انگیزه استقلال بالا کمتر در روابط بین فردی عاشقانه درگیر می شوند و انگیزه استقلال در زنان کمتر از مردان می باشد. راس (1999) نیز اشاره می کند اینگونه زنان بیش از سایرین به روابط بین فردی مبتنی بر وابستگی گرایش دارند. همچنین به عقیده راس (1999) زنان بیش از مردان رابطه عاشقانه را بر مبنای تعهد و ایمنی تفسیر می کنند.
همچنین مطالعه اشمیت و همکاران (2009) حاکی از این بود که سطوح بالاتر برونگرایی و توافقجویی با سطوح بالای سرمایهگذاری عاطفی رابطه دارد. از چشمانداز شناختی در روابط عاطفی نزدیک، طرحوارههای ناسازگار، ماهیت، نگرش و عملکرد رابطه را تحت تاثیر قرار میدهند، چرا که آنها بر اساس روابط ناسالم اوایل زندگی با افراد اصلی شکل گرفتهاند و در بزرگسالی روابط فرد را با دیگران تحت تأثیر قرار میدهند (یانگ و گلوسکی،1997). یانگ معتقد است که طرحوارههای ناسازگار اولیه الگوهای ثابت و دیرپائی هستند که در دوران کودکی به وجود آمدهاند و تا زندگی بزرگسالی تداوم یافتهاند. افراد از طریق طرحوارهها به جهان نگاه میکنند. طرحوارهها، باورها و احساسات مهمی در مورد خود و محیط میباشند که افراد آنها را بدون چون و چرا پذیرفتهاند و در برابر تغییر مقاومت زیادی نشان میدهند (رافائل، برناستین و یانگ، 2011). یانگ، گلوسکی، ویشار (1386)، هجده طرحوارههای ناسازگار اولیه را اولیه را شناسایی کردهاند که در پنج حوزه قرار میگیرند. این حوزهها عبارتند از: بریدگی و طرد[2]؛ خودگردانی و عملکرد مختل[3]؛ محدودیتهای مختل[4]؛ دیگر جهتمندی[5]؛ گوشبه زنگی افراطی و بازداری[6]. در این زمینه اسمیت، ولش و فیت (2010) مطرح میکنند که طرحوارههای ناسازگار مرتبط با روابط نزدیک با تفسیرهای افراد از ناراحتیهای بین فردی مرتبط هستند. همچنین زنان و مردان دارای طرحوارههای ناسازگار و آسیبپذیر از راهبردهای مختلفی برای مقابله با ناایمنی و تهدید در روابط نزدیک استفاده میکنند. درواقع مسائل مربوط به شریک زندگی و درگیری در رابطه عاطفی یکی از معمولترین ساز و کارهایی است که از طریق آن طرحوارهها خود را نشان داده و تداوم مییابند (یانگ، گلوسکو و ویشار، 1386؛ یوسفی، 1389؛ یوسفی، عابدین، تیرگری، فتحآبادی، 1389؛ ریسو، دوتویت، استین و یانگ، 1390). مکدرموت (2008) در پژوهش خود نشان داد که طرحوارههای بیاعتمادی/بدرفتاری، محرومیت هیجانی، استحقاق و خودانضباطی ناکافی رابطه معناداری با کاهش رضایت از روابط عاشقانه دارند. اکبری و همکاران (1391) نشان دادند که دانشجویان دارای شکست عشقی با نشانگان بالینی دارای طرحوارههای ناسازگار اولیه فعالتری هستند.
هازان و شیور (1987) نظریه دلبستگی را به حیطههای عشق و روابط صمیمی نزدیک گسترش دادهاند. آنها معتقدند که کیفیت رابطه با موضوعهای عشقی نخستین، کیفیت روابط عاشقانه بعدی و چگونگی باز-فراخوانی و حلوفصل مجدد فرایند جدایی-تفرد را پس از هر فقدان مهم و معنادار تعیین میکند (دهقانی، عاطف وحید، غرایی، 1390). از دیدگاه آنها تجربه عشق یک فرآیند دلبستگی است که به وسیله افراد مختلف، به گونههای متفاوت تجربه میشود، زیرا آنها در نوع دلبستگی با یکدیگر تفاوت دارند. دلبستگی ایمن با ویژگیهای ارتباطی مثبت مانند صمیمیت، خرسندی؛ دلبستگی اجتنابی با سطوح پایینتر صمیمیت و تعهد و دلبستگی دوسوگرا با شور، هیجان و نگرانی در مورد روابط توأم با خرسندی کم مرتبط است (اولدربک، فیگوردو، 2009). امیری پیچاکلاهی و همکاران (1391) نشان دادند که سبکهای دلبستگی و طرحوارههای ناسازگار اولیه با تداوم نشانگان بالینی شکست عاطفی در دانشجویان مرتبط هستند. بر این اساس، هدف عمده پژوهش حاضر بررسی نقش صفات شخصیت، طرحوارههای ناسازگار اولیه و سبکهای دلبستگی در پیشبینی شکست عاطفی دانشجویان بود. پژوهش در صدد پاسخگویی به سوال اصلی زیر بوده است: آیا طرحوارههای ناسازگار اولیه، صفات شخصیت و سبکهای دلبستگی میتوانند شکست عاطفی را در دانشجویان پیشبینی نمایند.
روش
پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی-همبستگی بود که به شیوه مقطعی انجام گرفته است. جامعه پژوهش دانشجویان دختر دانشگاه شهید مدنی آذربایجان بودند که در سال تحصیلی 93-92 شاغل به تحصیل بودند. از جامعه فوق و با روش نمونهگیری هدفمند تعداد 192 نفر که اخیراً شکست عاطفی در جریان رابطه با جنس مخالف را تجربه کرده بودند بر اساس پروندههای موجود در مرکز مشاوره دانشجویی که علت مراجعه و مشکل اصلی آنها شکست عاطفی بود و همچنین فراخوان برای جلب دانشجویان دختر دارای شکست عاطفی در یک بازه زمانی سهماهه انتخاب شدند. ملاکهای ورود به پژوهش، دارا بودن تجربه شکست عشقی؛ گذشت حداقل3 ماه ازفروپاشی رابطه، عدم وجود اختلالهای روانی و عدم درگیری در رابطه دیگر بودند. پس از اخذ رضایت آگاهانه گروه نمونه، تک تک افراد بهمنظور بررسی ملاکهای ورود به پژوهش توسط روانشناس بالینی تحت مصاحبه قرار گرفتند و سپس پرسشنامههای پژوهش را تکمیل نمودند. ابزارهای مورداستفاده در پژوهش عبارت بودند از:
پرسشنامه طرحواره یانگ[7] (فرم کوتاه): نسخه اصلی پرسشنامه طرحوارهها (YSQ)، توسط یانگ (1994) برای اندازهگیری طرحوارههای ناسازگار اولیه ساخته شده است. همچنین شکل کوتاه پرسشنامه طرحوارهها (YSQ-SF) برای اندازهگیری 15 طرحواره ناسازگار اولیه (یانگ،1998) بر اساس فرم اصلی تهیه شده است. فرم بلند دارای 205 سوال و فرم کوتاه 75 سوال دارد. هر سوال بر روی یک مقیاس 6 درجهای (کاملاً غلط=1، تقریباً غلط=2، بیشتر درست تا غلط=3، اندکی درست=4، تقریباً درست=5، کاملاً درست=6) نمرهگذاری میشود. در فرم کوتاه، هر طرحواره توسط پنج سوال سنجیده میشود. در این پرسشنامه، نمره بالا نشاندهنده طرحوارههای ناسازگارانه اولیه است. در پژوهش حاضر بهمنظور سنجش طرحوارههای ناسازگار اولیه از فرم کوتاه (75 سؤالی) پرسشنامه طرحواره یانگ استفاده شده است که 15 طرحواره ناسازگار اولیه را در قالب 5 حوزه میسنجد. این طرحوارهها عبارتند از: بریدگی و طرد (1-رهاشدگی/ بیثباتی،2- بیاعتمادی/ سوءرفتار، 3- محرومیت هیجانی،4-نقص/شرم،5-انزوای اجتماعی/بیگانگی)، خودمختاری و عملکرد مختل (6-وابستگی/ بیکفایتی،7- آسیب پذیری نسبت به ضرر/ بیماری، 8-خود تحولنیافته،9- شکست)، محدودیتهای مختل (10-استحقاق/ بزرگمنشی،11- خویشتن داری و خود-انضباطی ناکافی)، دیگر جهتمندی (12- اطاعت،13-ایثار) و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری (14-بازداری هیجانی،15-معیارهای سرسختانه/عیبجویی افراطی).
پژوهشهای اویی و بارانف (2007)، لی، تایلور و دان (1999)، ریجکبور و واندربرگ (2006)، صدوقی، وفایی طباطبایی، اصفهانیان (1387)، آهی، محمدیتر و بشارت (1386) ساختار عاملی و روایی سازه آن را تأیید کردهاند. ذوالفقاری، فاتحیفر و عابدی (1387) فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ را بر روی 70 نفر از زوجین اجرا کردند. در پژوهش آنها ضریب پایائی پرسشنامه از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 94/0 و برای پنج حوزه آن به این شرح به دست آمد: بریدگی و طرد 91/0، خودگردانی و عملکرد مختل 90/0، محدودیتهای مختل 73/0، دیگرجهتمندی 67/0 و گوشبهزنگی بیش از حد و بازداری 78/0. در پژوهش یوسفی (1389) ضریب پایائی پرسشنامه از طریق روش آلفای کرونباخ 88/0α= به دست آمد. این ضریب برای حوزههای طرحوارهها در دامنهای از 55/0 تا 89/0 قرار داشت. همچنین ضریب پایائی پرسشنامه طرحواره یانگ از طریق بازآزمائی پس از دو هفته برابر با 76/0r= به دست آمد.
پرسشنامه شخصیتی نئو (60-FFI –NEO): برای سنجش ویژگیهای شخصیتی، از فرم کوتاه پرسشنامه 5 عاملی شخصیت نئو که شامل 60 سؤال است، استفاده شده است. این پرسشنامه بر اساس تحلیل عاملی نمرات فرم بلند پرسشنامه پنج عاملی شخصیت در سال 1986 اجرا شده بود، به دست آمده است و 5 بعد عمده شخصیت را اندازه می گیرد که عبارتند از روان نژندی (بعد N)، درون گرایی- برون گرایی (بعد E)، گشودگی (بعد O)، توافقجویی (بعد A) و مسئولیتپذیری (بعد C). برای هر عبارت پرسشنامه یک مقیاس درجه بندی پنج رتبه ای وجود دارد که دارای ارزش 0 تا 4 است. برای برخی از گویهها این نمرهگذاری بهصورت معکوس انجام میشود. نمرات مقیاس با جمع بستن 12 آیتم برای هر بعد به دست می آید (فتحی آشتیانی،1388). در خصوص ویژگیهای روانسنجی این ابزار باید گفت که این پرسشنامه در ایران بهطور وسیع در جریان پژوهشهای متعددی مورداستفاده قرار گرفته است. گروسی، مهریار، قاضی طباطبایی (1380) که گستردهترین بررسی را روی این ابزار انجام دادهاند، تائید کردند که نسخه کوتاه نئو از روایی و اعتبار خوبی در جمعیت ایرانی برخوردار است. آنها ضرایب پایائی از طریق آلفای کرونباخ را برای عاملهای روانجورخویی، برونگرایی، گشودگی، توافقجویی و مسئولیتپذیری به ترتیب 86/0، 73/0، 56/0، 68/0 و 87/0 به دست آوردند.
مقیاس دلبستگی بزرگسالان: مقیاس دلبستگی بزرگسالان که با استفاده از مواد آزمون دلبستگی هازن و شیور ساخته شده و در مورد دانشجویان دانشگاه تهران هنجاریابی شده است، یک آزمون 15 سوالی است و سه سبک دلبستگی ایمن، اجتنابی و دو سوگرا را در مقیاس 5 درجه ای لیکرت (کاملا مخالفم1، مخالفم 2، نظری ندارم 3، موافقم 4، کاملا موافقم5) می سنجد. حداقل و حداکثر نمره آزمودنی در خرده مقیاسهای آزمون به ترتیب 5 و 25 خواهد بود. بررسی ویژگیهای روانسنجی این مقیاس در ایران نشان داد که از روایی و اعتبار بالایی برخوردار است (بشارت، 2011). ضریب پایائی از طریق آلفای کرونباخ پرسشهای خرده مقیاسهای ایمن، اجتنابی و دو سوگرا در مورد یک نمونه دانشجویی (1480 نفر شامل 860 دختر و 620 پسر) برای کل آزمودنیها به ترتیب 86/0، 84/0، 85/0 (برای دانشجویان دختر 86/0، 83/0، 84/0 و برای دانشجویان پسر 84/0، 85/0 و 86/0) محاسبه شد که نشانه همسانی درونی خوب مقیاس دلبستگی بزرگسال است. ضرایب توافق کندال (روایی) برای سبکهای دلبستگی ایمن، اجتنابی و دو سوگرا به ترتیب 80/0،61/0 و 75/0 محاسبه شد (حاتمی ورزنه، 1389).
پرسشنامه نشانگان ضربه عشق (LTSI): یک پرسشنامه خود-گزارش دهی محقق ساخته (دهقانی و همکاران،1389) با طیف نمرهگذاری لیکرتی که بهمنظور ارزیابی علائم سوگ ناشی از فروپاشی روابط رمانتیک تدوین شده است. این پرسشنامه 45 ماده دارد و شامل یک مقیاس کلی و سه خرده مقیاس در برگیرنده علائم شناختی، هیجانی و رفتاری سوگ است. آیتم های این پرسشنامه بر اساس واکنش های شناختی، هیجانی و رفتاری 30 نفر دانشجو پس از تجربه سوگ رومانتیک تنظیم شده است. ابتدا واکنش های شناختی، هیجانی و رفتاری یک به یک افراد ثبت شده و سپس آیتمها بر اساس مولفه های شناختی، هیجانی و رفتاری طبقه بندی شد. اولویت هر آیتم بر اساس فروانی و شدت آن در نظر گرفته شد و سپس آیتمهای مشابه و تکراری حذف گردید. ارزیابی روایی محتوای ابزار توسط سه نفر از همکارانی که در این زمینه کار میکنند صورت گرفت و در نهایت شاخص آماری آلفای کرونباخ بهمنظور ارزیابی پایائی پرسشنامه در حد مناسبی بر روی یک نمونه دانشجویی 49 نفری 79/0 به دست آمد، ضریب پایایی از طریق بازآزمایی با فاصله یک هفته بر روی همین گروه 81/0 بدست آمد (دهقانی و همکاران،1389).
دادههای پژوهش پس از غربالگری اولیه با استفاده از روشهای آماری بهویژه تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان و توسط نسخه 18 نرم افزار آماری برای علوم اجتماعی مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها
پس از غربالگری اولیه پرسشنامههای تکمیل شده در نهایت دادههای مربوط به192 نفر وارد تحلیل شد. میانگین و انحراف استاندارد سن گروه نمونه به ترتیب برابر با 94/23 و 87/2 بود.
میانگین و انحراف استاندارد نمرههای گروه نمونه در متغیرهای پیشبین و متغیر ملاک در جدول شماره یک ارائهشده است.
جدول1: میانگین و انحراف استاندارد نمرههای گروه نمونه در متغیرهای پیشبین و ملاک
متغیر |
میانگین |
انحراف استاندارد |
بیشینه مقدار |
کمینه مقدار |
روانرنجورخویی |
02/26 |
64/8 |
46 |
112 |
برونگرایی |
82/24 |
69/5 |
36 |
15 |
گشودگی |
41/27 |
13/4 |
38 |
20 |
توافقجویی |
27/28 |
59/6 |
42 |
16 |
با وجدان بودن |
52/31 |
70/6 |
46 |
15 |
بریدگی و طرد |
34/56 |
58/12 |
99 |
38 |
خودگردانی و عملکرد مختل |
50/36 |
82/10 |
70 |
20 |
محدودیتهای مختل |
20/26 |
88/5 |
40 |
14 |
دیگر جهتمندی |
84/23 |
00/6 |
40 |
10 |
گوشبه زنگی افراطی و بازداری |
55/25 |
39/7 |
41 |
10 |
دلبستگی ایمن |
14/15 |
62/3 |
23 |
6 |
دلبستگی اجتنابی |
48/11 |
42/3 |
19 |
5 |
دلبستگی دوسوگرا |
20/14 |
58/3 |
20 |
6 |
سوگ رومانتیک |
59/136 |
65/32 |
205 |
86 |
همان طور که در جدول شماره یک گزارش شده است میانگین و انحراف استاندارد نمرههای گروه نمونه به تفکیک متغیرهای پیشبین و همچنین متغیر ملاک ارائهشده است. در جدول شماره دو ضرایب همبستگی محاسبه شده برای هریک از متغیرهای پیشبین و متغیر ملاک نشان داده شده است.
جدول 2: ضرایب همبستگی متغیرهای پیشبین و متغیر ملاک
عامل |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
7 |
8 |
9 |
10 |
11 |
12 |
13 |
14 |
روانرنجورخویی |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
برونگرایی |
**54/0- |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
گشودگی |
**31/0- |
*18/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
توافقجویی |
**23/0- |
02/0- |
**60/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
با وجدان بودن |
*17/0- |
11/0- |
**39/0 |
**32/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
بریدگی و طرد |
**36/0 |
**32/0- |
*21/0- |
*18/0- |
09/0- |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
خودگردانی مختل |
*18/0 |
13/0- |
*18/0- |
14/0- |
*21/0- |
11/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
محدودیتهایمختل |
14/0 |
**44/0 |
01/0 |
*17/0- |
**37/0- |
07/0 |
05/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
دیگر جهتمندی |
12/0 |
**31/0- |
11/0 |
*24/0 |
11/0 |
*23/0 |
03/0 |
09/0 |
1 |
|
|
|
|
|
گوشبه زنگی افراطی |
06/0 |
11/0- |
11/0 |
02/0 |
11/0 |
08/0 |
04/0 |
07/0 |
**31/0 |
1 |
|
|
|
|
دلبستگی ایمن |
**37/0- |
**39/0 |
05/0 |
02/0- |
03/0- |
*23/0 |
11/0 |
12/0 |
13/0 |
02/0 |
1 |
|
|
|
دلبستگی اجتنابی |
**34/0 |
16/0- |
*21/0- |
*23/0- |
16/0- |
**48/0 |
**32/0 |
11/0 |
06/0 |
**37/0 |
**46/0- |
1 |
|
|
دلبستگیدوسوگرا |
**31/0 |
*22/0- |
01/0 |
**33/0- |
*23/0- |
**56/0 |
**41/0 |
**51/0 |
*23/0 |
*29/0 |
*23/0- |
**43/0 |
1 |
|
سوگ رومانتیک |
**44/0 |
**47/0- |
01/0 |
11/0- |
**34/0- |
**31/0 |
**36/0 |
12/0 |
**41/0 |
*29/0 |
**36/0- |
09/0 |
*26/0 |
1 |
* همبستگی در سطح 01/0 معنادار است.
** همبستگی در سطح 05/0 معنادار است.
آن گونه که در جدول شماره دو مشاهده میشود علاوه بر همبستگی متوسط بین متغیرهای پیشبین، بین متغیر ملاک و اغلب متغیرهای پیشبین نیز همبستگی معنادار وجود دارد. از بین صفات شخصیت روانرنجورخویی و برونگرایی؛ و از طرحوارهها، حوزه خودگردانی و عملکرد مختل و دیگر جهتمندی؛ و از سبکهای دلبستگی، سبک ایمن قویترین همبستگی را با سوگ رمانتیک دارند.
در راستای آزمون فرضیه اصلی پژوهش مبنی بر قابلیت پیشبینی شکست عاطفی بر اساس صفات شخصیت، طرحوارههای ناسازگار اولیه و سبکهای دلبستگی از تحلیل رگرسیون چندگانه (روش همزمان) استفاده شد. پیش فرضهای عمده استفاده از تحلیل رگرسیون از طریق بررسی اندازه نمونه، دادههای پرت، خطی بودن ارتباط متغیرهای پیشبین با ملاک، چند همخطی بودن، یکسانی پراکندگی و استقلال پسماندها در خصوص تمامی تحلیلها مورد تائید قرار گرفت. برای نمونه، بررسی مفروضه هم خطی بودن نشان داد که شاخص عامل تورم واریانس (VIF) در دامنه 24/1 تا 31/3 و شاخص تولرانس در دامنه 47/0 تا 93/0 قرار دارد. از این رو می توان پذیرفت که متغیرهای پیش بین از یکدیگر مستقلاند و هم خطی بودن چندگانه اتفاق نیفتاده است. پس از تائید پیش فرضها، جهت پیش بینی سوگ رمانتیک از طریق متغیرهای پیشبین، تحلیل رگرسیون انجام گرفت که نتایج آن در جداول سه، چهار و پنج گزارش شده است.
جدول3: شاخص ضریب همبستگی تعدیل شده متغییرهای پیشبین
شاخص مدل |
همبستگی |
مجذورهمبستگی |
مجذورضریب همبستگی تعدیل شده |
خطای استاندارد |
1 |
53/0 |
27/0 |
23/0 |
43/8 |
بر اساس جدول سه چنین استنباط میشود که همبستگی کلی متغییرهای پیشبین با متغیر ملاک حدود 53/0 R= و ضریب تعیین این متغیرها برابر است با 23/0 R2=؛ به عبارت دیگر معادله رگرسیون روی این متغیرها (صفات شخصیت، طرحوارههای ناسازگار اولیه و سبکهای دلبستگی) می توانند حدود 23% از واریانس سوگ رمانتیک را تبیین نمایند.
جدول چهار معناداری مدل رگرسیون را بر اساس تحلیل واریانس نشان می دهد.
جدول 4: شاخصهای تحلیل واریانس یکراهه جهت بررسی معناداری کل مدل رگرسیون تغییرات
|
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجموع مجذورات |
F |
سطح معناداری |
رگرسیون |
23/2612 |
11 |
47/237 |
86/3 |
032/0 |
باقیمانده |
13/1426 |
27 |
85/52 |
|
|
کل |
35/4038 |
38 |
|
|
|
تحلیل واریانس جدول چهار نشان میدهد که رگرسیون متغییرهای پیشبین به طرف میانگین متغییر ملاک از نظر آماری معنادار می باشد. چرا که F محاسبه شده 86/3 در سطح 05/0 > P از نظر آماری معنادار هست.
در جدول پنج ضرایب مربوط به تحلیل رگرسیون مربوط به هر یک از متغیر های پیشبین گزارش شدهاند.
جدول 5: خلاصه نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام سوگ رمانتیک بر اساس متغیرهای پیشبین
متغیر ملاک |
متغیر پیشبین |
Beta |
S.E |
t |
Sig |
|
سوگ رمانتیک |
طرحوارههای ناسازگار اولیه |
بریدگی و طرد |
03/0 |
78/0 |
79/0 |
342/0 |
خودگردانی و عملکرد مختل |
32/0 |
88/0 |
91/2 |
001/0 |
||
محدودیتهای مختل |
04/0 |
99/0 |
91/0 |
293/0 |
||
دیگر جهتمندی |
31/0 |
71/0 |
06/3 |
001/0 |
||
گوشبه زنگی افراطی و بازداری |
06/0 |
70/0 |
85/0 |
259/0 |
||
صفات شخصیت |
روانرنجورخویی |
27/0 |
81/0 |
89/2 |
002/0 |
|
برونگرایی |
01/0 |
73/0 |
17/0 |
744/0 |
||
گشودگی |
09/0 |
95/0 |
39/0 |
483/0 |
||
توافقجویی |
04/0 |
69/0 |
77/0 |
339/0 |
||
با وجدان بودن |
26/0 |
85/0 |
88/2 |
003/0 |
||
سبکهای دلبستگی |
دلبستگی ایمن |
28/0- |
97/0 |
56/2- |
001/0 |
|
دلبستگی اجتنابی |
09/0 |
77/0 |
36/0 |
489/0 |
||
دلبستگی دوسوگرا |
11/0 |
53/0 |
01/1 |
087/0 |
همان طور جدول فوق نشان می دهد بر اساس تحلیل رگرسیون متغیرهای پیشبین شامل حوزههای خودگردانی و عملکرد مختل و دیگرجهتمندی از بین طرحوارههای ناسازگار اولیه؛ روانرنجورخویی و باوجدان بودن از بین صفات شخصیت و سبک دلبستگی ایمن از بین سبکهای دلبستگی در پیش بینی سوگ رمانتیک دانشجویان دختر سهم معناداری داشتند.
بحث و نتیجهگیری
در یک نگاه کلی میتوان مطرح کرد که پژوهشهای محدودی بر روی فرایند فروپاشی روابط عشقی و علل و عوامل تأثیرگذار در آن و همچنین پیامدهای ناشی از آن انجام گرفته است. ادبیات پژوهشی سوگ، سوگواری و داغدیدگی ناشی از فروپاشی ارتباط با یک موضوع عشقی بسیار محدود است، در حالی که این مسئله بهطور فراوان، بخصوص در دوره نوجوانی و جوانی تجربه میشود و پیامدهای وسیعی بر زندگی شخص دارد. تجربه عشق و سوگ عاشقانه در دوران تحصیل در دانشگاه نیز پدیده بسیار شایعی است و غالباً با پیامدهای مختلفی بهویژه مشکلات تحصیلی و افسردگی مرتبط است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و بررسی نقش صفات شخصیتی و عوامل شناختی-تحولی مرتبط با موضوع ضربه عشق انجام گرفت. نتایج نشان داد که متغیرهای پیشبین پژوهش، یعنی طرحوارههای ناسازگار اولیه، صفات شخصیت و سبکهای دلبستگی میتوانند نشانگان ضربه عشق را در دانشجویان پیشبینی نمایند. اگرچه پژوهشهای مشابهی که ازلحاظ متغیرهای موردمطالعه و روششناسی همتا با پژوهش حاضر باشند، یافته نشد، ولی نتایج پژوهش حاضر با یافتههای پژوهشی اکبری و همکاران (1391) مبنی بر ارتباط بین حالات شخصیت و طرحوارههای ناسازگار اولیه با شکست عشقی، امیری پیچاکلایی و همکاران (1391) مبنی بر ارتباط بین سبک دلبستگی، طرحوارههای ناسازگار اولیه و شکست عشقی، اشمیت و همکاران (2009) مبنی بر ارتباط بین صفات شخصیت و مشکلات در روابط عاشقانه، اولدربک و فیگوردو (2009) در زمینه ارتباط سبکهای دلبستگی و روابط عاشقانه همسو و هماهنگ هست. نتایج نشان داد که از حوزههای پنجگانه طرحوارههای ناسازگار اولیه، حوزه خودگردانی و عملکرد مختل بالاترین سهم را در پیشبینی نشانگان ضربه عشق داشت. طرحوارههای ناسازگار اولیه بهعنوان باورهای بنیادین و زیربنایی، نقش مهمی در تعبیر و تفسیر رویدادهای زندگی هر فرد دارند، به عبارت دیگر افراد دنیا و تجارب زندگی خودشان را از چشمانداز طرحواره مینگرند. نگاهی به طرحوارههای قرار گرفته در این حوزه میتواند تبیینهای سودمندی را ممکن سازد. چهار طرحواره وابستگی، خود تحول نیافته، شکست و آسیبپذیری، میتوانند فرد را مستعد تجربه نشانگان ضربه عشق نمایند. ممکن است طرحوارههای وابستگی و خود تحول نایافته، علت عمده تمایز نایافتگی در روابط با افراد مهم زندگی باشند. همچنین طرحواره شکست باعث فاجعه پنداشتن یک قطع رابطه ناخواسته گردد و فرد را بهسوی این نتیجهگیری سوق دهد که تمام روابط بین فردی او اینچنین خواهد شد و وی فردی محکوم به شکست در زندگی است. همچنین حوزه دیگرجهتمندی که با دو طرحواره اصلی اطاعت و ایثار مشخص میشود بازتابی از یک منبع کنترل بیرونی در فرد دچار نشانگان ضربه عشق باشد. ممکن است این دو طرحواره با نادیده انگاری نیازهای هیجانی فرد و تمرکز بر کسب رضایت دیگران فرد را دچار مشکل سازند. بهویژه اینکه یکی از تبعات مهم طرحواره ایثار این است که فرد سعی میکند تا به هر صورت و شکل رابطه را تداوم دهد. در بین صفات شخصیت مرتبط با مسئله نشانگان ضربه عشق، عامل روانرنجورخویی بالاترین سهم را در پیشبینی متغیر ملاک داشت. پرواضح است که تیپ شخصیتی روانرنجور استعداد و آسیبپذیری بالایی به پدیده فقدان و پیامدهای ناشی از آن خواهد داشت. شخصیتهای روانرنجور معمولاً در روابط بین فردی، بهویژه روابط نزدیک و صمیمی حالتهای نوسانی مختلفی را تجربه میکنند. راس (1999) معتقد است که افراد روانرنجور با حالاتی نظیر اضطراب، افسردگی و بدبینی به ضربه عشق واکنش نشان میدهند و احتمالاً قطع رابطه و شکست عشقی را بهعنوان بازتابی از بیکفایتی خودشان تفسیر مینمایند؛ اما نکته قابلتوجه و تأمل ارتباط بین عامل باوجدان بودن و نشانگان ضربه عشق بود. عامل فوق با صفاتی نظیر مسئولیتپذیری، نظم و انضباط مشخص میشود و محتملترین تبیین این میتواند باشد که تعهد و التزام بسیار بالا به روابط بین فردی، بهویژه در رابطه با جنس مخالف، بازتابی از این عامل زیربنایی شخصیت باشد که هرگونه جدایی و فقدان را دال بر عدم تعهد و شکست تلقی مینماید. احتمالاً یک فرد روانرنجور با مسئولیتپذیری بالا، دارای این تلقی نادرست از رابطه عاشقانه است که رابطه باید به هر قیمت و شرایطی حفظ گردد و تداوم یابد. سبک دلبستگی ایمن بهصورت منفی با نشانگان ضربه عشق رابطه داشت و توانست آن را پیشبینی نماید. به نظر میرسد افرادی که دارای سبک دلبستگی ناایمن هستند، بیشتر از افرادی که دارای سبک ایمن هستند، دچار شکستهای عاطفی و عشقی میشوند. چرا وضعیت اینگونه است؟ صاحبنظران نظریه دلبستگی اعتقاد دارند که کیفیت تجربه فقدان، انعکاسی از کیفیت روابط دلبستگی اولیه فرد است (دهقانی و همکاران، 1390). افراد در سراسر زندگی خود عشق و فقدان را تجربه میکنند. تجربه هر فقدانی را میتوان باز-فراخوانی و حلوفصل مجدد فرایند جدایی-تفرد دانست. درواقع، سوگ عاشقانه افراد دچار را به هستهی اصلی خودشان برمیگرداند و سناریو مهم و تأثیرگذار روابط با افراد مهم زندگی اولیه را زنده میسازد. به نظر میرسد هر چه قدر فرد از سبک دلبستگی ایمن فاصله میگیرد، ناایمنی وی در روابط بین فردی، بهویژه در روابط نزدیک و صمیمی بیشتر میشود. پژوهشهای متعددی وجود دارند که تائید کردهاند سبک دلبستگی ناایمن با مشکلات و ناراحتیها در روابط عاشقانه مرتبط است (مککارتی و موگان، 2010؛ اولدربک و فیگوردو، 2009؛ امیری پیچاکلایی و همکاران، 1391). در یک چشمانداز جامع از نتایج پژوهش حاضر میتوان جمعبندی کرد که افراد روانرنجوری که دارای سطوح بالای باوجدان بودن هستند و طرحوارههایی مانند وابستگی، خود تحول نیافته، ایثار و شکست در آنها فعال است در گستره یک سبک دلبستگی ناایمن، در برابر قطع روابط عاشقانه و تجربه نشانگان ضربه عشق آسیبپذیر میباشند. علیرغم اینکه شکست عشقی مسئلهای رایج در محیطهای دانشگاهی هست، ولی اغلب دانشجویان مبتلا، برای دریافت خدمات تخصصی مشاوره مراجعه اندکی دارند و این موضوع یکی از علل پایین بودن حجم نمونه پژوهش حاضر است، بهطوریکه نمونه پژوهش حاضر در یک بازه زمانی سهماهه و به شیوه در دسترس تأمین گردیده است. نتایج ارائهشده در قالب این پژوهش میتواند بهمنظور فرمولبندی نشانگان ضربه عشق در چارچوب نقش عوامل شخصیتی مورداستفاده قرار گیرد. تدوین نیمرخ شخصیتی مبتلایان ممکن است به درک بیشتر و عمیقتر پویاییهای درونی این افراد کمک نماید و راه برای درک گرههای کور و پیچیده کار با این دسته از افراد و همچنین رهایی از چالشها و بنبستهای درمانی هموار سازد. بهویژه اینکه پژوهشهایی (حمید پور و اندوز، 1387؛ دهقانی و همکاران، 1389) وجود دارند که نشان میدهند مداخلات طرحواره محور و همچنین روان پویشی میتوانند در بهبود وضعیت مبتلایان به نشانگان ضربه عشق اثربخش و سودمند باشد.