نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشگاه الزهرا
2 خ پیروزی، روبروی درب تسلیحات ارتش، بن بست اولیایی پلاک 984 ط2 منزل بالایی
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Extensive studies in human development show that achieving stable human development without considering the social and economic development of women in different aspects of life would not be possible. Regarding the situation of women in different societies, the importance of the issue appear to be more important in developing countries. Considering the key role of governments, the impact of government fiscal policy on economic and social development of women is expected to have a positive influence in women’s situation in developing countries. The purpose of this study is to evaluate the impact of fiscal policy on women's social and economic development of the selected developing countries in Asia, including Iran during the years 2013-1980. For this purpose, the ordinary least squares estimation method (OLS) was applied, using Eviews software. The regression equations for all selected Asian developing countries are then estimated. The findings reveal that the social expenditures of the governments can positively impact on both the health and education factors of women in developing countries. The results also indicate that the impact of government social expenditures on health factors is more highlighted in the developing countries, with a lower human development index.
کلیدواژهها [English]
امر توسعه فرآیندی پیچیده و همه جانبه است، و در سطح زندگی اجتماعی اقتصادی سیاسی و فرهنگی جامعه رخ می دهد بر اساس شواهد تاریخی، توسعه در عمل فرآیندی بیطرف نیست. چنانچه بر اساس آرورا[1] ( 2012,) قالب و مسیر آن تحت تأثیر جانبداری جنس گرایانه است. از اینرو نقش و جایگاه زنان در فرآیند توسعه و برخورداری آنها از نتایج و پیامدهای آن، به بخش مهمی از مباحث رشد و توسعه اقتصادی تبدیل شده است. بر اساس مباحث سفیری، (1377) در حالیکه زنان حدود نیمی از جمعیت را به خود اختصاص می دهند عمدتا در برنامه های اقتصادی و توسعه در کشورهای در حال توسعه بطور کافی به آنها توجه نشده است . توجه به این نیروی انسانی عظیم می تواند در بالا بردن سطح تولید و بهره وری بیشتر و رشد وتوسعه کشور نقش بسزایی داشته باشد. بعبارت دیگر، بدون در نظر گرفتن نیمی از جامعه انسانی، یعنی زنان، نمی توان به توسعه همه جانبه و متوازن و پایدار دست یافت. زنان اهرم موثری در پیشبرد اهداف توسعه اقتصادی و اجتماعی بشمار می روند. مطالعات متعدد نظیر ابتکار، (1377). نشان می دهد که دستیابی به توسعه پایدار بدون توسعه ی اقتصادی اجتماعی زنان[2] در عرصه های مختلف زندگی امکان پذیر نیست. همچنین بر اساس مطالعه بلو[3] (1998)، رابطه ی مثبتی میان افزایش سطح زندگی اقتصادی اجتماعی زنان و توسعه یافتگی کشورهای توسعه یافته وجود دارد.
با توجه به اینکه بطور تقریبی زنان نیمی از افزاد هر جامعه را تشکیل می دهند، و از آنجایی که منابع انسانی پایه ی اصلی ثروت ملت ها را تشکیل می دهند، شرایط زنان به لحاظ اقتصادی و اجتماعی به عنوان بخشی از توسعه انسانی[4] جوامع بشری از اهمیت بسزایی برخوردار است.
یکی از راهبردهای مهم در توسعه زنان، توانمند سازی زنان با تاکید بر این نکته است که مشارکت زنان صرفا به معنای بهره مندی آنان از مزایا ونتایج برنامه های توسعه نبوده، بلکه مشارکت فعال آنان در اجرای برنامه ها و طرح های توسعه است، که خود نیز مستلزم برنامه ریزی است.
چنانچه بر اساس افشاری و شیبانی( 1382) ، افزایش توانمندیهای زنان، از مسایل مهمی است که نیاز به توجه و برنامه ریزی بلند مدت دارد. در این ارتباط، یکی از فاکتورهای مهم و اثر گذار، فاکتور آموزش است که در کنار سایر عوامل موثر نظیر ارتقاء سلامت، می تواند نقش بسزایی در امر توسعه داشته باشد. . بعبارت دیگر، فاکتورهای مربوط به سلامت، و آموزش خود نیز بر سایر شاخص ها نظیر نرخ مشارکت آنها در فرایندهای اداری اجرایی و سیاسی تاثیرگذار است ، بهبود وضعیت زنان جزء الزامات اصلی در بهبود شاخصهای توسعه در هر جامعه است. بالا رفتن سطح تحصیلات زنان در جامعه، و اهمیت دادن به سلامت آنان، فقط به معنای بالا رفتن سطح زندگی اجتماعی و فردی آنان نیست. بلکه با توجه به اهمیت و نقش زنان در جامعه، از طریق مشارکت فعال آنان در جامعه، و در اجرای برنامه ها و طرح های توسعه بعنوان یکی از ابعاد توسعه و حتی زیربنــای توســعه شــناخته شــده اســت. از اینرو افزایش توانمندسازی[5] زنان از مسائل مهمی است که نیاز به توجه و برنامه ریزی از جمله در آموزش، و ارتقای سلامت آنان دارد. در حالیکه، عدم توجه کافی به زنان در این عرصه ها و نادیده گرفتن توانایی های آنان، در بسیاری از کشورهای در حال توسعه در مطالعات متعدد تایید شده است. در مطالعه ایی که توسط سازمان ملل (Human Development Report (UNDP, 2002, انجام شد و در آن وضعیت و توانایی های نیروی انسانی در کشورهای عربی مورد بررسی قرار گرفت، عدم استفاده صحیح از توانایی های زنان بعنوان یکی از مهمترین عامل در عملکرد ضعیف اقتصادی منطقه خاورمیانه در یافته های این تحقیق، عنوان شد.
در این ارتباط، دولت ها، که از ابتدای قرن بیستم نقش های متعددی را در تامین مالی و اداره ی جامعه بعهده داشته اند، می توانند با انجام مخارج اجتماعی روی آموزش و سلامت زنان روی روند وضعیت زنان و توسعه ی جامعه اثرگذار باشند. بر اساس اخوی، (1374)، سیاست های مالی[6] مجموعه ای از مخارج (هزینه های)، و درآمد های دولت (مالیاتها) است که از آن، جهت هدایت و تاثیرگذاری بر اقتصاد جامعه، استفاده می شود.
سیاستهای مالی از طریق گرفتن مالیات، از یک طرف موجب کاهش درآمدهای قشر ثروتمند جامعه شده و از سوی دیگر با هزینه کرد این درآمدهای دولت از طریق مخارج اجتماعی زمینه های اشتغال و افزایش درآمدقشرهای کم درآمد جامعه در بلند مدت فراهم می گردد. با اعمال سیاستهای مالی در طرحهای مطلوب اجتماعی نظیر سرمایه گذاری در آموزش، سلامت، امنیت و ....، دولتها زمینه و بستر فرصهای جدید شعلی را مهیا می کنند . ضمن آنکه از طریق سرمایه گذاری در آموزش، سلامت، و افزایش درآمدها ی اقشار خاصی نظیر زنان، امکان بهبود شرایط زنان بهتر فراهم شده، و نابرابری های جنسیتی کاهش می یابد، بلکه زمینه های رشد اقتصادی کشورها نیز بیشتر مهیا می گردد. بر اساس EPSU (2014) ، از آنجا که سرمایه گذاری روی آموزش زنان سبب می شود تا زمینه های مناسب اشتغال برای زنان و دورنمای روشن آن بهتر فراهم شود، ا اینرو چنین سرمایه گذاریهایی سبب بهتر شدن شرایط زنان در کشورها می شود.
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر مخارج اجتماعی دولت ها بر روند و سطح توسعه اقتصادی اجتماعی زنان[7] در کشورهای منتخب آسیایی (شامل کشور ایران، هند، کویت، پاکستان، مالزی و ترکیه ) طی سالهای 1980 تا 2013 میلادی می باشد. به این منظور، اثر هزینه های اجتماعی دولتها بر توسعه ی اقتصادی اجتماعی زنان از طریق تاثیر این مخارج بر ارتقاء شاخصهای مهمی نظیر آموزش، بهداشت و سلامت زنان مورد بررسی قرار می گیرد.
از اینرو، منظور از توسعه ی اقتصادی اجتماعی زنان در این پژوهش، تحول و ارتقا در شاخصهای مهم آن نظیر آموزش (شامل نرخ ثبت نام ، تحصیل در مقاطع عالی آموزشی و نرخ ترک تحصیل زنان در مقاطع مختلف تحصیلی)، و شاخص های بهداشت و سلامت ( شامل نرخ مرگ و میر زنان ، نرخ باروری....) زنان جامعه است.
چارچوب نظری تحقیق
سیاست مالی به مجموعه ای از اقدامات دولت در زمینه مخارج دولت ، مالیات ها و پرداخت های انتقالی گفته می شود که برای رسیدن به مقاصد گوناگون به کار می رود. (جعفری صمیمی، 1381) به لحاظ اقتصادی دولت با مخارج خود از سویی انگیزه ی پس انداز و سرمایه گذاری را تحت تاثیر قرار میدهد و از سوی دیگر به طور مستقیم زیرساخت ها، آموزش و پرورش، بهداشت و توسعه ی انسانی را متاثر میکند.
در زمینه تاثیر مخارج دولت نظریات مختلفی وجود دارد. اقتصاددانان کلاسیک نقش محدودی برای دولت قائل بودند و اعتقاد داشتند که نیروهای بازار در بلند مدت تعادل را به ارمغان خواهد آورد. آنها نقش دولت را بسیار محدود می دانستند. ولی بعد از ارائه نظریات کینز، نقش دولت و کارایی سیاستهای مالی در دنیا و علی الخصوص در کشورهای در حال توسعه مطرح شد. بارو [8](, 1990) در قالب الگوی رشد درون زا، افزایش هزینه های دولت تا مرحله ی خاصی (مرحله ی بهینه) را موجب تقویت و رشد اقتصادی و بیش از آن را واجد اثر معکوس می دانست. بر این اساس، اگر دولت در امور زیربنایی و آموزش هزینه کند، اثر آن بر رشد بلند مدت قوی خواهد بود.
استرلی و ربلو[9] (1993) معتقد بودند مخارج زیر بنایی بازده ی اجتماعی سرمایه گذاری های فعلی را افزایش می دهد.
از آنجا که در کشورهای در حال توسعه زیرساختهای رشد و توسعه به اندازه کافی شکل نگرفته اند، و مشکلاتی نظیر در آمد سرانه پایین، سرمایه گذاری خصوصی اندک، تورم بالا، بیکاری گسترده ، سطح بیسوادی و آموزش نامناسب و ..... سبب بروز شکاف عمده ایی بین این کشورها و کشورهای توسعه یافته شده است، دخالت متعادل دولت ضروری می نماید (بختیاری و محمود اوغلی، 1393). بدین ترتیب با توجه به عواملی نظیر شکست بازار، نبود تعادلها و انعطاف ساختاری، نیاز به ایجاد زیرساختهای اقتصادی اجتماعی، بهترین جایگزین همان دولت یا بخش عمومی است. در چنین شرایطی بر اساس موذن جمشیدی (1390)، باید مخارج دولت برای تامین زیرساختهای مورد نیاز در اقتصاد بکار گرفته شوند تا در کنار سرمایه گذاریهای خصوصی بتوانند به افزایش توسعه و رفاه جامعه کمک کنند.
از اینرو، به لحاظ اقتصادی دولت با مخارج خود از یک سو انگیزه پس انداز و سرمایه گذاری را تحت تاثیر قرار می دهد، و از سوی دیگر، بطور مستقیم زیرساختها، آموزش و پرورش، بهداشت و توسعه انسانی را متاثر می سازد.
مخارج دولت معمولا سهم قابل ملاحظه ای از درآمد ملی را به خود اختصاص می دهد، اگر این مخارج به طور مناسب هزینه شود، می تواند موجبات تحرکات اقتصادی گردد و به دنبال آن زمینه ی ایجاد رشد اقتصادی و توسعه و رفاه جامعه را فراهم آورد.(شریفی وعلیزاده، 1381)
امروزه دولت ها نقش تعیین کننده ای در مسیر رشد و توسعه ی اقتصادی کشورها دارند و در این زمینه مطالعات فراوانی در مورد تاثیر اندازه ی دولت بر رشد اقتصادی انجام شده است. مخارج دولت در آموزش و بهداشت و سلامت، دو موردی است که دولت با حضور خود و برنامه ریزی نقش مهمی در زمینه سازی برای توسعه ی انسانی به عهده دارد. سرمایه گذاری برای آموزش، یک عامل کلیدی در فرآیند رشد و توسعه ی اقتصادی و لازمه ی توسعه ی انسانی است. بنابراین هرگونه سرمایه گذاری های آموزشی از یک سو قابلیت های انسانی را ارتقاء می بخشد، و از سوی دیگر، نیروی کار را برای استفاده ی بهتر از فناوری جدید تولید مهیا می کند و به این ترتیب راه رشد و توسعه ی اقتصادی را برای کشورها هموار می کند.
بطور کلی انتظار می رود اعمال سیاست مالی توسط دولت اقتصاد را بر اساس عزیزی (1387) ازچند طریق تحت تاثیر قرار دهد: 1- از طریق افزایش نرخ سرمایه گذاری، 2- افزایش امکانات و فرصتهای شعلی، 3- تشویق سرمایه گذاریهای مطلوب اجتماعی، 4- افزایش و بازتوزیع درآمد ملی، 5- مقابله با تورم.
در ارتباط با تاثیر توسعه و اعمال سیاستهای مالی بر بهبود شرایط زنان، اگرچه از منظر کلاسیکها وضعیت زنان در چهارچوب خانه و خانواده ترسیم می شد. و به همین لحاظ آموزش در آن جایگاه خاصی نداشت، نئولیبرالها (یا نظریه های رشد خوشبینانه) بر این باورند که توسعه اقتصادی به دلیل ترغیب یکپارچگی اجتماعی، پشتیبانی از سرمایه گذاری در سرمایه های اجتماعی و ایجاد فرصتهای شغلی با درآمدهای نسبتا بالاتر در بخش غیرکشاورزی، منجر به بهبود شرایط زنان می گردد (سگوئینو و همکاران[10]، 2014:21) به طور مشابه، تجارت بین الملل و سرمایه گذاری مستقیم خارجی به عنوان محرکهای رشد، سودآوری را در سطح جامعه بهبود، سطح فن آوری را ارتقاء و هنجارهای برابری جنسیتی را ترغیب می نمایند(ریچاردز[11]، 2007:855)
در این دیدگاه، توسعه اقتصادی از طریق توسعه بازار و ایجاد فرصت های شغلی جدید سبب ایجاد فرصتهای برابر برای زنان در بازار کار می شود . ضمن این که به تدریج تبعیض در زمینه های آموزش، دسترسی به منابع مالی، و برخورداری از امکانات رفاهی را کاهش میدهد (رادول[12] 8: 2010). این دیدگاه به لحاظ تأکید بر نقش مثبت توسعه در کاهش نابرابریها با دیدگاه جامعه شناسی که معتقد به حذف تدریجی نابرابریهای اجتماعی که ریشه در رفتار سنتی دارد، مرتبط است. همچنین در این رویکرد نقش مهمی برای سیاستهای دولت در جهت بهبود وضعیت زنان در بازار کار از طریق بهبود سطوح آموزش وپرورش و آموزش حرفه ای زنان که سرمایه انسانی آنهاست، قا ئل می گردد ( برانستین[13] 2012:56)
مروری بر مطالعات انجام شده
در زمینه تاثیر مخارج دولت در سالهای اخیر مطالعات مختلفی در این زمینه صورت گرفته است. رم، ([14]1989, 1986)، و کار[15] ( 1989)، نشان دادند که افزایش اندازه های ی دولت سبب بهبود رشد اقتصادی می شود. در حالیکه رومر[16] (1990)، به عکس نتیجه ی فوق دست یافت.
پریچت و سامرس (1996)، در مطالعه خود بر تاثیر مخارج دولت بر سلامت و آموزش در کشورهای مختلف پرداختند. نتایج این مطالعه حاکی از ضعیف بودن این تاثیر در کشورهای صنعتی است. اگرچه این یافته ها در کشورهای در حال توسعه تایید نشد. شوانگ لین [17](2007) نقش مخارج آموزشی را بر ساختار سرمایه ی انسانی بررسی کرده و به این نتیجه رسید که افزایش هزینه های دولت ، نرخ بهره ی واقعی را افزایش می دهد. لذا این امر انگیزه ی سرمایه گذاری بر سرمایه ی انسانی را کاهش ولی بهره وری را افزایش می دهد. پس اگر اثر نرخ بهره بر بهره وری مسلط شود، افزایش در مخارج آموزشی موجب کاهش سرمایه گذاری بر سرمایه انسانی می شود.
بر اساس گوپتا و همکاران [18]( 1999) مخارج دولت بر آموزش تاثیر بیشتری دارد تا بهداشت. دیویس[19] (, 2009) به بررسی اندازه ی دولت و توسعه ی انسانی می پردازد. نتایج این مطالعه با تفکیک مخارج دولت به مخارج مصرفی و مخارج سرمایه گذاری بر توسعه ی انسانی، برای 77 کشور در طی 7 سال نشان می دهد که اثرگذاری تغییرات مخارج سرمایه گذاری نسبت به تغییرات مخارج مصرفی بر توسعه ی انسانی نیازمند زمان طولانی تری است، مخارج مصرفی در بلند مدت از طریق بهبود آموزش و بهداشت، بهره وری و درآمد را افزایش می دهند.
در زمینه تاثیر مخارج دولت بر زنان، چابان و کانینگهام[20] (2011) در رساله ی خود تحت عنوان اندازه گیری منافع اقتصادی حاصل از سرمایه گذاری روی دختران؛ جنبه های اصلی عدم استفاده از پتانسیل زنان در جامعه را برای سالهای 1980 تا 2008 و 14 کشور در حال توسعه محاسبه نمودند. نتایج این مطالعه نشان داد که سرمایه گذاری روی دختران می تواند روی رشد تولید ناخالص داخلی اثر مثبتی داشته باشد؛ به طوریکه رشد 2در صدی سالیانه در تولید نمودار شد. بر اساس این مطالعه، رشد تولیدی در اقتصاد با به کارگیری زنان جوان بین 0.8 تا 5.4 درصد می تواند افزایش می یابد.
برادشاو[21](2013) در مطالعه ی خود با هدف برجسته کردن نقش مهمی که زنان می توانند در توسعه اقتصادی ایفا کنند؛ به حمایت از سرمایه گذاری روی زنان پرداخت نتایج این مطالعه بیانگر آنست که رشد اقتصادی لزومأ برابری جنسیتی را به ارمغان نمی آورد در حالیکه برابری جنسیتی باعث رشد اقتصادی می شود.
در ایران، قنبری و باسخا (1387) با بررسی اثر مخارج بهداشتی دولت بر رشد اقتصادی در ایران، با استفاده از داده های سرس زمانی و الگوی خود توضیح برداری(VAR) برای سالهای 1383-1338 بر مثبت بودن ارتباط مخارج با رشد اقتصادی تاکید کردند.
افضلی ارانی و افضلی در سال 2010 در مقاله ای بر اساس مدل پنل پویا و با استفاده از تخمین زن گشتاورهای تعمیم یافته به بررسی ارتباط بین اندازه ی دولت و شاخص توسعه ی انسانی در کشورهای نفتی و کشورهای در حال توسعه ی غیرنفتی طی دوره ی زمانی 1990 تا 2006 پرداخته اند. یافته های این مطالعه نشان دهنده ی ارتباط مثبت مخارج مصرفی و سرمایه گذاری با شاخص توسعه ی انسانی در هر دو گروه از کشورهاست.
عزیزی (1387) در مطالعه ی خود، تاثیر سیاست مالی بر نرخ مشارکت زنان در ایران را طی دوره 1355- 1386 مورد آزمون تجربی قرار داد. با توجه به اینکه در ایران دولت نقش مهمی در اقتصاد دارد؛ ارزیابی اثر مخارج و درآمد های دولت (سیاست مالی) بر فعالیت های اقتصادی اجتماعی زنان ایران صورت گرفته است. بر اساس نتایج این مطالعه کل مخارج دولت بر نرخ مشارکت زنان مثبت و تاثیر درآمدهای دولت بر آن منفی بوده است. مقیمی (1389) در رساله ی خود به بررسی تاثیر سیاست های مالی (مخارج دولت) بر توسعه انسانی در ایران پرداخت. بر اساس نتایج بدست آمده دامنه تاثیر مخارج دولت در مناطق مختلف کشور بر حسب استان برای سال 75 می باشد، هزینه های جاری و هزینه های عمرانی در حال تغییر است که دلیلی بر تاثیرات متفاوت سیاست های مالی بر توسعه انسانی در استان های مختلف ایران است.
در برخی دیگر از مطالعات که با هدف برجسته کردن نقش مهمی که زنان می توانند در توسعه اقتصادی از طریق افزایش اشتغال ایفا کنند، به عوامل اقتصادی موثر بر اشتغال زنان در ایران بدون بررسی نقش دولت در این ارتباط پرداخته شد. در این ارتباط، کریمی موغاری و همکاران (1392)، در پژوهش خود متغیرهای سطح تحصیلات زنان، موالید و ارزش افزوده صنعت را بعنوان تاثیرگذارترین متغیرها از بین موارد مورد بررسی معرفی کردند. همچنین، نتایج برخی پژوهشها، نظیر اعظم آزاده و مهر آبادی (1393)، نشان می دهند که دستیابی به فرصتهای شغلی بهتر و استقلال اقتصادی از مهمترین عوامل گرایش دختران به تحصیلات عالی است.
در مجموع، نگاهی اجمالی به مطالعات گذشته نشان دهنده ی اختلاف نظر بسیار در نتایج تحقیقات محتلف است که این امر به نوع کشور، موقعیت آن و حتی نوع حضور دولت در اقتصاد و زیربخش های اقتصادی آن بستگی دارد. در ایران تحقیقات بسیار محدودی به تاثیر مخارج دولت بصورت کلی و نه مخارج اجتماعی (بطور خاص) بر شاخصهای زنان در ایران پرداخته است. مقاله حاضر به تحلیل تجربی اثر مخارج اجتماعی دولت بر توسعه اقتصادی زنان از طریق ارزیابی ارتقاء شاخصهای مهمی نظیر آموزش، بهداشت و سلامت زنان می پردازد. به لحاظ نظری، انتظار بر اینست که هر چه هزینه های اجتماعی افزایش یابد، این شاخص ها نیز بهبود یابد.
روش تحقیق
دو فرضیه ی اصلی آزمون شده در این تحقیق عبارتند از
ü مخارج اجتماعی دولتها بر نرخ مرگ و میر[22] و نرخ زاد و ولد[23] زنان در کشورهای منتخب در حال توسعه و دوره مورد مطالعه تاثیر معناداری داشته است.
ü تاثیر مخارج اجتماعی دولتها روی نرخ آموزش زنان در کشورهای منتخب و دوره مورد مطالعه تاثیر معناداری داشته است.
داده های آماری مورد استفاده در این تحقیق، داده های مربوط به آموزش وسلامت زنان و مخارج اجتماعی به صورت درصدی از GDP[24] (به قیمتهای ثابت) در کشورهای مورد مطالعه بوده است. قلمرو مکانی این تحقیق، کشورهای جنوب و جنوب شرق و غرب آسیا و شامل شش کشور ایران، هند، کویت، پاکستان، مالزی و ترکیه می باشند که شاخص توسعه ی انسانی آنها در محدوده ی متوسط و بالا قرار می گیرد و جزء کشورهای در حال توسعه می باشند. کشورهای فوق با توجه به دسترسی به داده ها و اطلاعات آنها انتخاب گردیدند . لذا برای فاکتور سلامت هر 6 کشور در حال توسعه آسیایی بررسی، و برای فاکتور آموزش فقط برای 3 کشور در حال توسعه آسیایی آمارها وجود داشته، و برآوردها برای این کشورها انجام شده است. از اینرو این امر از محدودیتهای این تحقیق بشمار می رود.
آمار های مورد استفاده در این تحقیق، داده های مربوط به آموزش وسلامت زنان و GDP سرانه ی ثابت کشورهای مورد نظر است که بصورت سری زمانی، از داده های بانک جهانی[25] (سالهای مختلف) استخراج شده و دوره زمانی این پژوهش سالهای 1980 تا 2013 است.
مدل بکار گرفته شده در این تحقیق نظیر مطالعه لوپز (2002) و همچنین لافرامبویس و ترومبیک[26]، (2003) رگرسیون دو و سه متغیره است. ارتباط بین این متغیرها با استفاده از داده های سری زمانی تست شده است. برای تجزیه و تحلیل اقتصاد سنجی، داده های آماری از نرم افزار Eviews6استفاده می شود. لازم به ذکر است که استفاده از لگاریتم خطی از لحاظ آماری رگرسیون بهتری تولید می کند؛ . استفاده از لگاریتم این مزیت را دارد که تغییرات در هر دو متغیرهای وابسته و مستقل را میتوان به صورت درصد تغییرات خواند. همچنین مدل رگرسیون لگاریتم طبیعی[27] بر این فرض استوار است که لگاریتم طبیعی متغیر از یک توزیع نرمال با میانگین و واریانس پیروی می کند. در تحقیق حاضر، به عنوان مدل پایه از الگوی [28]OLS خطی استفاده شده است. معادله ی پایه استفاده شده در پزوهش حاضر به شرح زیر است:
log(mortalityi) = αi + βj log(Xi) + εij
|
log(fertilityi) = αi + βj log(Xi) + εij log(enrollmenti) = αi + βj log(Xi) + εij در روابط فوق، mortalityi: نرخ مرگ و میر زنان بزرگسال (در هر هزار زن بزرگسال) fertilityi: نرخ باروری (میانگین تعداد تولد فرزند برای جامعه زنان آن جامعه) enrollmenti: نرخ ثبت نام آموزش ثانویه زنان آن جامعه نسبت به مردان Xi: مخارج اجتماعی دولت به عنوان درصدی از GDP سرانه، به قیمت ثابت |
.قبل از برآورد مدلها، لازمست تا آزمون های ریشه واحد به منظور اطمینان از مانا بودن سری های زمانی صورت بگیرد. آزمون ریشه واحد یکی از معمولی ترین آزمونهاست که امروزه برای تشخیص پایایی یک فرایند سری زمانی در مورد متغیرها مورد استفاده قرار می گیرد. که از جمله ی آن آزمون [29]KPSS می باشد که در این مقاله مورد استفاده قرار گرفته است. (گجراتی، 1387)
پس از برآورد مدل، جهت اطمینان از صحت نتایج و قابل اطمینان بودن یافته ها جهت تجزیه و تحلیل از یکسری آزمون های تشخیصی استفاده می شود که عبارتند از آزمون ناهمسانی واریانس جهت آزمون پسماند های حاصل از رگرسیون به کار می رود. عدم وجود خودهمبستگی یکی از فروض کلاسیک است که معمولا جهت سهولت در مجاسبات در نظر می گیریم، اما اگر رگرسیون دارای مشکل خودهمبستگی باشد یا به عبارتی در طرف راست معادله متغیر وابسته تاخیری داشته باشیم از این آزمون استفاده میکنیم. (توکلی، 1378)
نتایج آزمون ایستایی متغییرها
جدو(1): نتایج حاصل از آزمون ایستایی متغییر مخارج اجتماعی در سطح برای شش کشور منتخب
مقدار t در سطح بحرانی 10% |
مقدار t در سطح بحرانی 5% |
مقدار t در سطح بحرانی 1% |
مقدار t برای آزمون KPSS |
مقادیر t
نام کشور |
0.347 |
0.463 |
0.739 |
0.414 |
ایران |
0.119 |
0.146 |
0.216 |
0.192 |
هند |
0.347 |
0.463 |
0.739 |
0.628 |
کویت |
0.347 |
0.463 |
0.739 |
0.677 |
پاکستان |
0.119 |
0.146 |
0.216 |
0.166 |
مالزی |
0.119 |
0.146 |
0.216 |
0.184 |
ترکیه |
(منبع: یافته های تحقیق)
جدول(2): نتایج حاصل از آزمون ایستایی متغییر سلامت در سطح برای شش کشور منتخب
مقدار t در سطح بحرانی 10% |
مقدار t در سطح بحرانی 5% |
مقدار t در سطح بحرانی 1% |
مقدار t برای KPSS |
مقادیر t
نام کشور |
0.347 |
0.463 |
0.739 |
0.672 |
ایران |
0.119 |
0.146 |
0.216 |
0.127 |
هند |
0.119 |
0.146 |
0.216 |
0.209 |
کویت |
0.347 |
0.463 |
0.739 |
0.661 |
پاکستان |
0.119 |
0.146 |
0.216 |
0.206 |
مالزی |
0.347 |
0.463 |
0.739 |
0.679 |
ترکیه |
(منبع: یافته های تحقیق)
جدول(3): نتایج حاصل از آزمون ایستایی متغییر آموزش در سطح برای شش کشور منتخب
مقدار t در سطح بحرانی 10% |
مقدار t در سطح بحرانی 5% |
مقدار t در سطح بحرانی 1% |
مقدار t برای آزمون KPSS |
مقادیر t
نام کشور |
0.119 |
0.146 |
0.216 |
0.190 |
ایران |
0.347 |
0.463 |
0.739 |
0.662 |
هند |
0.347 |
0.463 |
0.739 |
0.5596 |
کویت |
- |
- |
- |
- |
پاکستان |
- |
- |
- |
- |
مالزی |
- |
- |
- |
- |
ترکیه |
(منبع: یافته های تحقیق)
یافته های پژوهش
جدول(4): نتایج حاصل از برآورد مدل مربوط به متغیر سلامت
مقدار آماره دوربین واتسون |
ضریب تشخیص R2 |
Prob مربوط به ضریب log (x) |
آماره ی t مربوط به ضریب log (x) |
ضریب log (x) |
متغییر مستقل نام کشور |
|||||||
|
|
|
|
|
ایران |
|||||||
|
|
|
|
|
هند |
|||||||
|
|
|
|
|
کویت |
|||||||
|
|
|
|
|
پاکستان |
|||||||
|
|
|
|
|
مالزی |
|||||||
|
|
|
|
|
ترکیه |
(منبع: یافته های تحقیق)
در جدول 5 نیز نتایج حاصل از براورد مربوط به متغیر آموزش فقط برای سه کشور ایران، هند و کویت گزارش شده است (چنانچه قبلا بحث شد، عدم وجود داده های متغیر مربوطه برای سایر کشورها دلیل این امر بوده است).
جدول(5): نتایج حاصل از برآورد مدل مربوط به متغییر آموزش
مقدار آماره دوربین واتسون |
ضریب تشخیص R2 |
Prob مربوط به ضریب log (x) |
آماره ی t مربوط به ضریب log (x) |
ضریب log (x) |
متغییر مستقل
نام کشور
|
|||||
|
|
|
|
|
ایران |
|||||
|
|
|
|
|
هند |
|||||
|
|
|
|
|
کویت |
|||||
- |
- |
- |
- |
- |
پاکستان |
|||||
- |
- |
- |
- |
- |
مالزی |
|||||
- |
- |
- |
- |
- |
ترکیه |
(منبع: یافته های تحقیق)
نتایج حاکی از آنست که تاثیر مخارج اجتماعی دولت بر روی فاکتور سلامت برای تمام کشورها به جز کویت تاثیر معناداری بوده است. در مورد تاثیر مخارج اجتماعی دولت بر روی فاکتور آموزش برای تمامی کشورهای مورد آزمون این تاثیر مثبت و معنادار حاصل شده است.
در جدول 6 و 7 نتایج حاصل از تست های تشخیصی مربوط به براورد متغییر سلامت و آموزش برای کشور های مورد مطالعه نشانداده شده است. نتایج بیانگر آنست که در متغیر آموزش، در هر سه کشور بررسی شده همبستگی بین جملات پسماند وجود ندارد. در آزمون های تشخیص ناهمسانی واریانس، طبق آزمون آرچ در تمامی متغییرهای آموزش و سلامت تمامی کشورهای مورد بررسی، ناهمسانی واریانس وجود نداشته است. (کلیه نتایج بر اساس تستهای تشخیصی بعمل آمده و اعتبار نتایج تحلیل شده اند)
جدول(6): نتایج حاصل از آزمون های تشخیصی مربوط به متغییر سلامت برای شش کشور منتخب
نام تست و Prob
نام کشور |
Serial correlation
n*R2 |
Arch
n*R2 |
||
ایران |
|
|
||
هند |
|
|
||
کویت |
|
|
||
پاکستان |
|
|
||
مالزی |
|
|
||
ترکیه |
|
|
(منبع: یافته های تحقیق)
جدول(7): نتایج حاصل از آزمون های تشخیصی مربوط به متغییر آموزش برای شش کشور منتخب
نام تست وProb
نام کشور |
Serial correlation n*R2 |
Arch n*R2 |
|||
ایران |
|
|
|||
هند |
|
|
|||
کویت |
|
|
|||
پاکستان |
- |
- |
|||
مالزی |
- |
- |
|||
ترکیه |
- |
- |
(منبع: یافته های تحقیق)
بحث و نتیجه گیری
اگرچه توسعه یافتگی تنها از طریق رشد اقتصادی صورت نمی گیرد، ولی بطور قطع رشد اقتصادی یکی از معیارهای توسعه بشمار می رود. با افزایش رشد اقتصادی و تداوم و ثبات آن، دولتها امکان آنرا می یابند که از طریق اعمال سیاست های مالی مناسب و با افزایش مخارج اجتماعی جهت هدایت و تاثیرگذاری بر اقتصاد جامعه، تاثیر گذاری نموده، با سرمایه گذاریهای درست، زمینه های اشتغال و افزایش درآمد قشرهای کم درآمد جامعه را در بلند مدت فراهم نمایند.- امروزه دولتها می توانند با فراهم سازی زمینه های توانمند سازی زنان از طریق افزایش مخارج اجتماعی روی آموزش وسلامت زنان ضمن توانمند سازی زنان از طریق ارتقای شرایط آنان، به اهداف توسعه بصورت سریعتر و بهتر دست یابند.
با توجه به نتایج بدست آمده در این تحقیق، در مورد متغییر آموزش، که سطح تحصیلات ابتدایی و متوسطه زنان در کشورهای مورد بررسی بوده، بیانگر آنست. که تاثیر مخارج دولت روی متغییر آموزش برای هر سه کشور مثبت و معنادار بوده است. اما در ارتباط با این متغیر در ایران که شاخص توسعه ی انسانی بالاتری دارد ضریب نسبتا کوچک است. در واقع، دوره تحصیلات 12 ساله در ایران به صورت پیش فرض رایگان است و تمامی دختران از آن برخوردارند. شاید تنها سطح کیفی آموزش در این مقاطع بین نواحی مختلف کشور فرق کند، پس اگر هم مخارج دولت روی سطح آموزش زنان در ایران بخواهد تاثیر فوق العاده ای بگذارد ممکن است تاثیرش را در مقاطع تکمیلی بیشتر نشان دهد.
به طور کلی نتایج حاصله با توجه به مباحث بعمل آمده در مباحث نظری مقاله قابل انتظار است.در مورد کشورهای در حال توسعه، به نظر می رسد که هرچه با شاخص توسعه ی انسانی بالاتری روبرو باشیم، تاثیر مخارج دولت روی سطوح ابتدایی توسعه ی زنان کمتر است. اما هرچه شاخص توسعه پایین تر است اثر خرج کرد دولت روی سطوح ابتدایی بهداشت و سلامت واضح تر است. این نتایج، در راستای یافته های تحقیقات مورثی و همکاران [31] (1995)، لافرامبویس و ترمبیک[32] (2003) و اسمیت[33] (2000) که به این نتیجه رسیدند که اثر مخارج دولت بر آموزش و سلامت در کشورهای دارای شاخص توسعه ی انسانی پایین تر به مراتب بیشتر از کشورهای با شاخص توسعه ی انسانی بالاتر است نیز می باشد. .
از آنجا که تاثیر مخارج اجتماعی دولت روی متغییر سلامت در این پژوهش، از طریق متغییر مربوط به نرخ مرگ و میر زنان بررسی شد، لذا انتظار می رود ضریب log(x) منفی باشد، (زیرا نسبت مخارج دولت با نرخ مرگ و میر نسبت عکس دارد). به این معنا که هرچه مخارج اجتماعی دولت افزایش داشته باشد انتظار می رود نرخ مرگ و میر زنان کاهش یابد؛ کاهش نرخ مرگ و میر تنها با افزایش سطح بهداشت عمومی و ارتقاء سطح آگاهی زنان در آن جامعه صورت می گیرد. لذا واضح است که این تاثیر تنها تاثیر مستقل از سایر فاکتورها نیست و همه ی عوامل به طور زنجیروار بر روی هم اثر دارند.
یافته های حاصله در مورد ایران بیانگر آنست که تاثیر مخارج روی متغییر سلامت تاثیر مثبت داشته، ایران با شاخص توسعه ی انسانی 0.795[34] جزء کشورهای در حال توسعه با سطح توسعه ی بالا می باشد. معمولا در کشورهای در حال توسعه ای که جزء سطح بالا هستند تاثیر مخارج دولت روی متغییر سلامت زنان مثبت هست اما این تاثیر خیلی قوی نیست؛ چون که در این کشورها سطح بهداشت عمومی برای همه افراد جامعه سطح قابل قبولی بوده و تقریبا تمامی مردم دسترسی به سطح ابتدایی بهداشت و سلامت عمومی را دارند و تاثیر مخارج دولت در کشورهایی که فقیر تر هستند روی متغییر سلامت شاید بیشتر باشد. مورثی و همکاران[35] (1995) و اسمیت[36] (2000) نیز در رابطه با تاثیر مخارج روی فاکتور سلامت در مورد کشورهای در حال توسعه به نتایج مشابهی رسیده اند. با این حال وجود مشکل خودهمبستگی باعث شده که این نتیجه برای ایران چندان قابل قبول نباشد.
در مورد هند، این تاثیر مثبت و معنادار است، هند با شاخص توسعه ی انسانی 0.519 در سطح متوسط قرار میگیرد، پرواضح است که در این شرایط مخارج دولت می تواند تاثیر نسبتا خوبی روی بهداشت عمومی زنان جامعه ای بگذارد که اکثریت آن را طبقه پایین جامعه تشکیل می دهد. (مورثی و همکاران، 1995)
در مورد کویت نیز این تاثیر مثبت و معنادار است. همانطور که از نتایج پیداست در میان کشورهای مورد بررسی کمترین تاثیر مخارج روی سلامت در این کشور مشاهده می شود. کویت با شاخص 0.771، از شاخص توسعه ی انسانی نسبتا بالایی برخوردار است، از اینرو دور از انتظار نیست که مخارج دولت تاثیر کمی بر بهبود نرخ مرگ و میر زنان جامعه داشته باشد.
در مورد پاکستان با شاخص توسعه ی انسانی0.490 این تاثیر بیشتر از سایر کشور ها به چشم می خورد.
در مورد مالزی و ترکیه نیز با شاخص توسعه انسانی در سطح بالا (مالزی:0.744)، (ترکیه:0.679) همانطور که از نتایج نیز پیداست تاثیر مخارج اجتماعی دولت بر روی متغییر سلامت زنانشان ، تاثیر مثبت و معناداری است. (لازم به ذکر است که تمامی کشورها با شاخص متوسط و بالا در زمره ی کشورهای در حال توسعه به شمار می روند.) همانطور که مشاهده می شود این تاثیر، روی کشورهای با شاخص متوسط بیشتر و پررنگ تر است و در مورد کشورهای با توسعه ی بالا کمتر است.
در مجموع، می توان چنین جمع بندی کرد که بر اساس یافته های تحقیق حاضر، در کشورهای در حال توسعه ی مورد مطالعه، با اینکه مخارج دولت روی فاکتورهای سلامت و آموزش زنان موثر بوده است؛ به نظر می رسد که دولت تنها عامل تاثیرگذار روی توسعه ی زنان نیست. عواملی نظیر دین، فرهنگ، اجتماع، تمدن و اعتقادات نیز از جمله عوامل اثرگذار بر سطح زندگی زنان، در این کشورهای درحال توسعه بشمار می رود.
[1] Arora
[2] Socio-economic Development of Women
[3]F.D Blau
[4] Human Development
2-پدیـدة توانمندسـازی ((Empowerment را بـه معنـای «اعطـای قـدرت قـانونی ، » «اعطای اختیـار » و «تواناسـازی » معرفـی کـرده انـد . در گفتمـان توسعه، مفهوم توانمندسازی بیانگر رویکرد توسـعه ای «پـایین به بالا» و توسـعة درونزاسـت (زاهـدی، 1388).
[5]
[6] Fiscal Policy
[7] Socio-Economic Development Of Women
[8] Barro
[9] Easterly & Rebelo,
[10] Seguino et al
[11] Richards
[12] Radol
[13] Braunstein
[14] Ram
[15] Carr
[16] Romer,
[17] Shuang Lin,
[18] Gupta et al
[19] Davies
[20] Chaaban & Cunningham
[21] Bradshaw
[22] Mortality
[23]Fertility
[24] Gross domestic product
[25] World Development Indicators (WDI)
[26] Laframboise And Trumbic
[27] Lognormal Regression
[28] Ordinary Least Squares
[29] Kwiatkowski–Phillips–Schmidt–Shin
[30] The static test
[31] Murthi et al
[32] Laframboise، And Trumbic
[33] Smith
[34] اعداد مربوط به شاخص توسعه انسانی کشورها تماما از گزارش سال 2010 سازمان ملل متحد گرفته شده است.
[35] Murthi et al
[36] Smith