تحلیل تطبیقی رضایت‌مندی زنان از پارک‌های شهری ـ پارک بانوان حجاب و پارک مختلط ملت (مشهد)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران

2 کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران

چکیده

  هدف این پژوهش ارزیابی میزان رضایت‌مندی بانوان از پارک‌های بانوان و مقایسۀ آن با پارک‌های مختلط است. برای این مهم، پارک مختلط ملت و پارک بانوان حجاب در مشهد انتخاب شد. روش تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی بود. ابزار گردآوری داده‌ها، مطالعات کتابخانه‌ای و پیمایش پرسشنامه‌ای بود. جامعۀ آماری کلیۀ زنان 15 سال به بالا و نمونۀ تحقیق برابر با 288 نفر بود. یافته‌ها نشان داد که نقش پارک‌های شهری به عنوان مهم‌ترین فضاهای شهری فقط بر کارکرد اکولوژیکی آن خلاصه نمی‌شود.  کارکرد‌های تسکین و آرامش بخشی، کارکرد آموزشی ـ فرهنگی، روان‌شناختی و فراغتی ـ اجتماعی مهمترین کارکردهایی بودند که شهروندان از این فضاها انتظار داشته‌اند. بر طبق تحلیل یافته‌ها، رضایت‌مندی زنان از پارک بانوان حجاب مشهد اندکی بیش‌تر از پارک مختلط ملت بود، ولی تفاوت نمرات بین این دو پارک معنادار نبود. تحلیل نقش متغیرهای اجتماعی ـ اقتصادی بر رضایت‌مندی از پارک‌های شهری نشان دادند که تفاوت‌ها بین گروه‌های مختلف سنی معنادار نیست. در خصوص نقش تحصیلات بررسی‌ها نشان داد که زنان با تحصیلات بیش‌تر و عالی نسبت به زنان دارای سطح تحصیلی پایین‌تر، رضایت‌مندی بیش‌تری از پارک‌های مختلط داشته‌اند. رضایت‌مندی زنان شاغل، محصلان و بازنشستگان در پارک بانوان، پایین‌تر از میانۀ نظری بود که نشان از فقدان رضایت آن‌ها از پارک بانوان دارد، در حالیکه رضایت‌مندی این سه گروه از پارک ملت که مختلط است، بالاتر از میانۀ نظری است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Comparative Analysis of Satisfaction of Women from Urban Parks: Hejab Womens' Park and Mellat Motley Park (Mashhad)

نویسندگان [English]

  • Seyyed Hadi Hosseini 1
  • Davoud Samieepur 2
1 Assistant Prof., of Geography and Urban Planning, Hakim Sabzevari University, Sabzevar, Iran
2 M.A. of Geography and Urban Planning, Hakim Sabzevari University, Sabzevar, Iran
چکیده [English]

  The purpose of this study was to evaluate thesatisfaction level of women from women’s parks compared with motley Parks. Case study was conducted on Mellat and Hejab Park in Mashhad. Methodology ofResearch is descriptive - analytical. Methods for gathering data was based on literature review and questionnaire survey. Statistical society of research is women over 15 years of age that commute in urban parks and Sample size is 288 people. The findings of research indicated that the role of urban parks - as one of the most important urban spaces - isn’t just its ecological function. Investigations of this study show that functions of relief and soothing, cultural - educational function, psychological function and social and recreational functions were important functions that most citizens expected. Further analysis showed that women's satisfaction from Hejab Park has been little more than park of Mellat, but there are no significant difference of scores between the two parks. The Analysis role of socio-economic variables on satisfaction of urban parks shows no significant differences between different age groups. Role of education shows that women with more education were more satisfied with motley Park. Findings of research about role of engagement on women's satisfaction indicated that Satisfaction of working women, students and retired ladies in women’s' park is below average, which represented their disapproval of the women's park, while their satisfaction from motley Park (Mellat) is higher than the median.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Urban Park
  • Women’s park
  • Motley Park
  • Satisfaction
  • Mashhad

از نظر کوین لینچ، شهر یک فرایند خاص و انباشتی تاریخی است که شکل خاص موجود خود را از طریق زنجیره‌ای از رویدادهای فردی، به تبع وقایع و تصادفات تاریخی و محلی و تحت نفوذ شدید فرهنگ، اقلیم وساختار اقتصادی و اجتماعی به خود گرفته است (لینچ ،1376: 36). در واقع آنچه که در تعریف شهرها بیش از ابعاد کالبدی مدنظر است، ماهیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی آن‌هاست و کالبد شهرها نمودی از اوضاع و احوال حاکم بر بنیان‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی آن‌ها است. به بیانی دیگر، فضای شهری، بیش‌تر فضایی مدنی است تا کالبدی. پس ضروری است در برنامه‌ریزی و طراحی فضاهای شهری، به جای آنکه کالبد یا ظرف را طراحی کرده و سعی نماییم مظروف یا جامعۀ مدنی را با ویژگی‌های آن سازگار کنیم، ابتدا بایستی مظروف را با تمام پیچیدگی و ویژگی‌های کمی و کیفی و فرهنگی‌اش شناخته و سپس فضای کالبدی را به گونه‌ای برنامه‌ریزی و طراحی کنیم که تأمین کننده حداکثر رضایت‌مندی مظروف(شهروندان) باشد.

یکی از فضاهایی که ضروری است در برنامه‌ریزی، مکان‌یابی و طراحی آن‌ها به گونه‌ای جدی به ویژگی‌های کمی و کیفی مخاطبان توجه شود، فضاهای عمومی شهری است. الدنبرگ در کتاب خود تحت عنوان «مکان واقعاً خوب»، برای فضاهای عمومی از اصطلاح مکان سوم استفاده می‌کند. او اصطلاح مکان سوم را برای توصیف مکان‌های عمومی ابداع کرد که میزبان گردهمآیی‌های منظم، داوطلبانه و غیررسمی افراد، ورای قلمرو خانه و محل کار هستند. ویژگی مهمی که مکان‌های سوم را برای چنین گردهمآیی‌های داوطلبانه و غیررسمی مساعد می‌کند، آن است که افراد می‌توانند به صورت ناشناس، بدون نیاز به ابراز هویّت و در عین حال به صورت اجتماعی در این مکان‌ها ظاهر شوند. او بر اهمیت این گونه مکان‌ها به عنوان تأمین‌کنندۀ برخی از نیازهای اجتماعی تأکید می‌کند که ممکن است در خانه یا محل کار برآورده نشوند،(چانگ[1]،2002). از نظر فیشر مکان‌های سوم موجد سرمایۀ اجتماعی هستند، چرا که میان افراد ارتباط، پیوند و اعتماد ایجاد می‌کنند که در نتیجه آن یک جامعه خلق می‌‌شود (فیشر[2]،2007).

متأسفانه فرایند شهرنشینی معاصر به ویژه در کشورهای در حال توسعه و برنامه‌ریزی‌های مترتب بر آن، به دلایل متعددی نتوانسته است فضاهای عمومی شهرها(مکان‌های سوم) را چنانکه باید و شاید مورد اهتمام و توجه خود قرار دهد. عواملی چون سرعت و شدت بالای تغییر و تحولات در فرایندهای اجتماعی، اقتصادی و اجتماعی و به ویژه تکنولوژیکی و تأثیرات آن‌ها بر محیط‌های شهری و زندگی شهروندان و در نتیجه تقدم شهرنشینی بر شهرسازی و سبقت گرفتن حوزۀ عمل از حوزۀ اندیشه، حاکمیت نخبه‌گرایی، خرد محوری و عقلانیت افراطی در دورکردن بخش عظیمی از شهروندان و گروه‌های اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی از مشارکت در فرایندهای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری شهرها، حاکمیت مردسالاری بر حوزۀ اندیشه و عمل برنامه‌ریزان و سیاستگذاران شهری و به فراموشی سپردن نوع نگاه و نیازها و اولویت‌های بخش عظیمی از شهروندان جامعه یعنی زنان از عواملی است که در فقدان رضایت‌مندی شهروندان از فضاهای عمومی شهرها نقش مهمی داشته و دارد.

فضاهای عمومی شهرها از مهم‌ترین عرصه‌هایی است که می‌تواند در افزایش خوانایی و سرزندگی، نشاط و به طور کلی سبقت جستن وجۀ فرهنگی ـ اجتماعی و سیاسی شهر بر وجه کالبدی و فنی در شهرهای معاصر تأثیرگذار باشد. چنین فضاهایی به اعتبار اینکه مکان سرمایه‌گذاری‌های مشترک فرهنگی ـ اجتماعی و روانی ـ عاطفی کلیه اقشار اجتماعی خواهند بود، باعث عینیت یافتن ذهنیت جامعه مدنی خواهند شد(حبیبی،1379: 24). در شرایطی که مباحث مربوط به کم و کیف مشارکت دادن شهروندان و کلیۀ ذینفعان در فرایندهای تصمیم‌سازی و تصمیم­گیری مربوط به مدیریت و برنامه­ریزی شهرها به کانون اصلی بحث­های اندیشمندان حوزۀ علوم شهری تبدیل شده است، فضاهای عمومی شهرها به عنوان عرصه تعامل اجتماعی ـ فرهنگی و سیاسی میان گروه­های مختلف شهروندان و بستری برای شکل‌گیری سرمایۀ اجتماعی و افزایش اعتماد و همبستگی اجتماعی، می‌توانند در آگاهی بخشی، مسئولیت­پذیری و مشارکت شهروندان در بهبود کیفیت زندگی در محیط‌های شهری نقش مهمی داشته باشند.

از سوی دیگر، با توجه به اینکه بیش از نیمی از جمعیت جهان را زنان تشکیل داده و پذیرفتن نقش‌های جدید توسط زنان به دلیل افزایش فعالیت‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی‌شان، رو به ازدیاد است، می‌توان ادعا کرد که حضور زنان در فضاهای شهری به یک الزام تبدیل شده است. بررسی فضاهای عمومی شهری با توجه به نیازهای گروه‌های جنسی زنان و افزایش و بهبود مطلوبیت این فضاها از یک سو و برقراری عدالت جنسیّتی در فرآیند برنامه‌ریزی شهری، از طرف دیگر می‌تواند به بهبود محیط‌های انسانی در شهر و حضور مؤثر زنان در تولید و باز تولید فرهنگی شهری منجر شود(رفیعیان و ضابطیان، 1387: 50-49).

درجامعه ایران به دلیل حاکمیت نگرش‌های مردسالارانه بر حوزه‌های مدیریتی و برنامه‌ریزی و برخی مشخصه‌های خاص فرهنگی، متأسفانه به نقش و کارآمدی زنان نه تنها در مدیریت و برنامه‌ریزی­های سطح کلان، حتی در موضوعاتی که به طور خاص به این قشر مربوط می­شود، چندان اهتمامی نشده است، حتی در حوزۀ خاصی چون برنامه‌ریزی و طراحی شهری نیز برنامه‌ریزی‌ها و طراحی‌های انجام شده برای زنان، عمدتاً توسط مردان و بر اساس انتظارات، خواسته‌ها و ذهنیت‌هایی بوده است که آن‌ها از زنان داشته‌اند. نمودی از این امر را می­توان در طراحی فضاهای عمومی شهرها و به خصوص پارک‌های شهری مشاهده کرد که فقدان فضای مناسب برای ورزش، استراحت و تعامل برای زنان از آن جمله هستند.

در سال‌های اخیر، برخی مدیران شهری با مشاهده این نارسایی و از سوی دیگر افزایش حضور چشمگیر بانوان در فضاهای اجتماعی، سیاسی، آموزشی، مدیریتی و حتی اقتصادی برای بهبود کیفیت فضاهای عمومی شهرها به منظور استفادۀ بانوان، به طراحی پارک‌های بانوان اقدام کردند که نمونه‌های از آن‌ها در شهرهای تهران و مشهد، سبزوار و ... ایجاد شدند. با توجه به جدید بودن موضوع ایجاد پارک‌های بانوان در ایران، موضوع ارزیابی میزان رضایت‌مندی بانوان از این فضاهای شهری خاص(پارک‌های بانوان) و مقایسۀ آن با پارک‌های مختلط به عنوان مسئله اصلی این تحقیق مطرح شد. البته، با توجه به نقش مهم فضاهای عمومی و به خصوص پارک‌های شهری در کیفیت بخشی به زندگی شهروندان و ایجاد توسعۀ پایدار شهری، مسئله دیگری که در ذیل مسئله نخست بدان بررسی شد، ارزیابی نقش پارک‌های شهری در ایجاد توسعۀ پایدار شهری و بهبود کیفیت زندگی شهروندان در ابعاد مختلف است. بر این اساس، سؤال­هایی که زمینه‌ساز انجام این پژوهش شدند عبارت هستند از:

-         پارک‌های شهری چگونه می‌توانند بر بهبود کیفیت زندگی شهروندان و توسعۀ پایدار شهرها تأثیر بگذارند؟

-         آیا ایجاد پارک‌های ویژه بانوان توانسته است به افزایش رضایت‌مندی و حضور بیش‌تر زنان در فضاهای عمومی منجر شود؟

ماهیت و کارکردهای فضاهای عمومی شهری: به طور کلی مفهوم شهر و فضای شهری مفهومی بسیار متعالی‌تر و پیچیده‌تر از یک فضای صرف کالبدی است. فضای شهری، فضایی است که در نتیجۀ تعامل و وجود رابطۀ دیالکتیکی بین پدیده‌های گوناگون در محیط شهری شکل می‌گیرد و رشد و تکامل می‌یابد. بخش مهمی از کمیت و کیفیت تحول‌یابی و تکامل یک فضای شهری در گرو چند و چونِ تعاملات و جریان‌های گوناگون اقتصادی، سیاسی، جمعیتی، فرهنگی و اجتماعی و ... است. علاوه بر این، فضای شهری به عنوان یک فضای عمومی، محل ظهور و حیات بخشی اندیشه‌ها و خواست‌های فردی و اجتماعی انسان‌هاست، یعنی مهم‌ترین مرکز ادراکات اشتراکی آدمی است و شاید به همین دلیل در توسعۀ انسانی جوامع نقش بسیار مهم و با اهمیتی را دارد(صدری، 1385).

نکتۀ مهم در خصوص فضاهای شهری این است که هر چند شکل‌گیری شهرها و فضاهای شهری مرهون تعاملات و کنش‌های اجتماعی هستند و فضای شهری به طور کلی می‌تواند در شکل‌گیری حیات مدنی تأثیر بسزایی داشته باشد، با وجود این‌، در درون فضاهای شهری موجود، برخی موقعیت‌ها و مکان‌ها از امتیاز و اهمیت بیش‌تری برای تجلی کنش‌ها و تعاملات اجتماعی و حیات بخشی جامعۀ مدنی بهره‌مند هستند که از آن میان می‌توان به فضاهای عمومی شهرها به ویژه پارک‌های شهری اشاره کرد. فضاهای عمومی شهری، در واقع بخش کالبدی عرصۀ عمومی محسوب می‌شوند و بدیهی است که در صورت فقدان یا ضعف فضاهای عمومی، بسیاری از فعالیت‌ها، رفتارها و کوشش‌های عرصۀ عمومی، محلی مناسب برای بروز و ظهور نخواهد یافت.  

مراد از فضاهای عمومی شهری، فضاهایی است که هیچگونه منع قانونی برای ورود قشرهای مختلف شهروندان به آن‌ها وجود ندارد. چنین فضاهایی نه تنها پارک‌ها و فضاهای سبز عمومی، بلکه می‌توانند دربرگیرندۀ مکان‌هایی چون خیابان‌ها، میادین نیز باشند. در گذشته‌ای نه چندان دور که هنوز ماشین و نیازهای او بر انسان و نیازهایش تقدم نیافته بود، خیابان‌ها و میادین عمومی شهرها مهم‌ترین عرصه­ها و فضاهای عمومی شهرها بودند که نقش تزریق روحیه را بر کالبد بیجان شهرها بر عهده داشتند، اما امروزه با گسترش مدرنیته و فرهنگ مصرفی سرمایه‌داری و به ویژه حاکمیت و تسلط یافتن ماشین بر انسان، دیگر خیابان‌های شهری جایی نیستند که بتوان در آن‌ها تعاملات اجتماعی برقرار کرد، خیابان‌های شهرهای دورۀ معاصر بیش‌تر محل گذر هستند و نه محل سکون، بیش‌تر نقش انتقال‌دهنده را بر عهده دارند و نه ارتباط‌دهنده. میادین شهرها نیز ماهیت خود را از دست داده‌اند، اگر در گذشته میادین شهری به عنوان فضاها و عرصه‌های عمومی مطرح بودند که محل و نقطۀ کانونی تمرکز کاربری‌ها و کارکردهای شهری و جریان‌های سیاسی و فکری و فرهنگی و فعالیت‌های اقتصادی بودند، امروزه مهم‌ترین کارکرد میدان‌های شهری (فلکه‌ها) تقسیم جریان‌های ترافیک میان مناطق مختلف شهری است. اگر در گذشته انسان و فعالیت‌هایش مهم‌ترین ویژگی میدان‌های شهری بود، امروزه ماشین و عملکردهای آن و نیازهایش به عنوان مهم‌ترین نمود میادین شهری جلوه‌گر است.

در این میان فضاهای که امروزه از قابلیت بالقوۀ مناسبی برای ایجاد سرزندگی و حیات مدنی در شهرهای معاصر بهره‌مند هستند، پارک‌ها و فضاهای سبز عمومی هستند. این فضاها به واسطۀ توانایی مناسبی که در ارائه کارکردهای مختلف اکولوژیکی، روان‌شناختی، اجتماعی و فرهنگی، آموزشی و حتی اقتصادی دارند، می‌توانند به صحنۀ مناسبی برای نمایش حیات شهری تبدیل شوند. این فضاها  در سلامتی شهر و شهروندان نقش فعالی ایفا می‌کنند. آن‌ها بر خلاف معنایی که ممکن است در ذهن ایجاد کند، تنها محلی نیستند که شامل چند درخت و نیمکت باشد، بلکه نماد و سمبلی از تفکرات فرهنگی و اجتماعی یک جامعه است و عاملی مهم در فضای شهری محسوب می‌شود که همواره عموم مردم از جنبه‌های اجتماعی، فرهنگی و روانی به آن‌ها توجه‌کرده‌اند(صالحی‌فرد،1389: 51). اهمیت فضای سبز در داخل شهرها به حدی است که در بین پنج کاربری مهم شهری از آن یاد می‌شود. این فضاهای عمومی توانایی ارائه کارکردهای متنوع و گوناگونی را در زندگی انسان‌ها داشته و دارند که از آن جمله می‌توان به کارکردهای اجتماعی (بستر‌سازی برای شکل‌گیری ﺗﻌﺎﻣﻼت اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﻴﺎن ﺷﻬﺮوﻧﺪان، انتشار دانش‌ها و تجربیات و ارزش‌ها مرتبط با زندگی روزمره، کمک به اجتماعی شدن افراد و شکل‌گیری و ارتقاء سرمایۀ اجتماعی، بسترسازی برای افزایش همبستگی و انسجام اجتماعی و ...)، روان‌شناختی(اﻳﺠﺎد آراﻣﺶ روﺣﻲ و رواﻧﻲ، ﺗأﺛﻴﺮات ﻣﺜﺒﺖ در ﺳﻼﻣﺘﻲ ﺟﺴﻤﻲ و ﺑﺪﻧﻲ اﻓﺮاد، ارﺗﻘﺎء ﻛﺎراﻳﻲ و راﻧﺪﻣﺎن ﻋﻤﻠﻜﺮدی اﻓﺮاد(صالحی فرد،1389: 63))، فرهنگی (ﮔﺴﺘﺮش ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺮی و ﺣﻘﻮق ﺷﻬﺮوﻧﺪی، بستر‌سازی برای آﺷﻨﺎﻳﻲاﻓﺮاد ﺑﺎ ﻣﻔﺎﺧﺮ ﻣﻠّﻲ و ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ ارزﺷﻲ (اﻧﺴﺎﻧﻲ)، ﺑﺮﮔﺰاری دورهﻫﺎی مختلف آﻣﻮزﺷﻲ، ﺟﺸﻨﻮارهﻫﺎ، ﻣﺴﺎﺑﻘﺎت فرهنگی، بسترسازی برای آشنایی شهروندان با عقاید و ارزش‌ها و باورهای سایر گروه‌ها، اقلیت‌های شهر، ﺑﺴﺘﺮﺳﺎزی برای آﺷـﻨﺎﻳﻲ ﻣﻬـﺎﺟﺮان ﺑـﺎ ﻓرﻫﻨﮓ زندگی شهری(صالحی‌فرد،1389: 60))و اکولوژیکی (بهبود شرایط بیوکلماتیک در شهر،کاهش آلودگی هوا، تأثیر مثبت بر چرخۀ آب در محیط زیست شهری و افزایش کیفیت آب‌های زیرزمینی، افزایش نفوذپذیری خاک، کاهش آلودگی صوتی(سعیدنیا،1379: 38) اشاره کرد.

زنان و فضای عمومی شهرها‌: موضوع نقش و جایگاه عرصه‌های عمومی به عنوان فضایی برای ابراز حضور و مبارزه و مشارکت زنان (و همچنین سایر گروه‌های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی به ویژه گروه‌هایی که در حاشیه بوده‌اند) در عرصه‌های گوناگون تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، نکته مهمی است که در سال‌های اخیر ابتدا در کشورهای پیشرفته و به مرور در کشورهای در حال توسعه اهمیت پیدا کرده است. عرصۀ عمومی زمینه‌ای را فراهم می‌کند تا افراد ذیربط (کلیۀ ذینفعان و متأثر شوندگان) بتوانند در مباحث مربوط به سیاست‌ها و هنجارهای مورد مجادله و به طور کلی مجموعه اموری که به نوعی با منافع فردی و جمعی آن‌ها رابطۀ مستقیم دارد، به طور برابر به مشارکت اقدام کنند.

زنان به طور متوسط حدود نیمی از جمعیت جهان ( و ایران) را تشکیل می‌دهند. تا پیش از قرن اخیر بر اساس نگرش‌های سنّتی حاکم در فضای عمومی و حرفه‌ای و علمی، یک تقسیم‌بندی سنّتی میان نقش‌های زنان و مردان انجام شده بود که در آن نقش زنان را به عنوان خانه‌دار و مادر و نقش مردان را به عنوان نان آور و اهل کار تصویر می‌کردند. در این نوع نگرش، زنان به حوزۀ خصوصی و مردان به حوزۀ عمومی تعلق داشتند و بر اساس این تقسیم‌بندی، فضاهای شهری نیز شکل می‌گرفتند. تقسیم‌بندی فضای واحدهای مسکونی به اندرونی و برونی در ایران نمودی از این نگرش حاکم بر جامعه بود. اما در دهه‌های اخیر با شتاب گرفتن حضور زنان در عرصه‌های علمی و آموزشی، اجتماعی و فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و همزمان با گسترش جنبش‌های فمنیستی، به موضوع نقش و جایگاه زنان در فرایند برنامه‌ریزی و طراحی شهری نیز توجه شد. در واقع در شرایطی که تغییرات عظیمی در ساخت اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و حتی سیاسی جوامع در قرن اخیر ایجاد شده است و حضور زنان در عرصه‌های عمومی به طور چشمگیری افزایش یافته است، با این حال هنوز نگرش‌های سنّتی حاکم مذکر‌محور و مرد سالارانه بر فضای برنامه‌ریزی شهری از قدرت بالایی، به‌ویژه در جامعۀ ایرانی، بهره‌مند است. چنین تضاد و پارادوکسی باعث ایجاد تناقضی شده است که نتیجۀ آن فقدان آسایش و احساس ناامنی زنان در فضاهای شهری به خصوص فضاهای عمومی بوده است. در شرایط کنونی حوزه‌های فعالیتی زنان و همچنین دامنۀ خواست‌ها و نیازهای آن‌ها نسبت به گذشته بسیار گسترده‌تر و متنوع شده است و فعالیت‌های آن‌ها صرفاً منحصر به فعالیت‌های خانه‌داری و مراقبت از بچه‌ها نمی‌شود. تنوع خواست‌ها و نیازها و گسترده‌تر شدن کارکردها و فعالیت‌ها، باعث ضرورت ایجاد و اختصاص فضای کافی و مناسب و مطلوب برای ظهور و بروز آن‌ها شده است.

از سوی دیگر تفاوت در ویژگی‌های زیستی زنان نسبت به مردان و تفاوت‌های شناختی و ادراکی آن‌ها در مقایسه با مردان نسبت به موضوعات و شرایط مختلف، ضرورت لحاظ داشتن این تفاوت‌ها را در برنامه‌ریزی و طراحی فضاهای شهری دوچندان می‌کند. اگر دو موضوع فوق‌الذکر را در ارتباط با این موضوع قرار دهیم، که متأسفانه زنان در فرایندهای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی و طراحی فضاهای شهری و به‌ویژه فضاهای عمومی شهری در طی دهه‌های اخیر نقش چندانی نداشته‌اند، اهمیت موضوع بیش‌تر آشکار خواهد شد. در واقع بخش عمده‌ای از فضاهایی که حیات شهری و مدنی در آن‌ها جریان دارد، فضاهایی هستند مذکر‌محور، حتی فضاهایی هم که برای زنان طراحی و ساخته شدند، عمدتاً توسط مردان برنامه‌ریزی و طراحی شده و بر اساس انگاره‌ها و پیش‌زمینه‌های ذهنی مردان از زنان ایجاد شده است.

در چنین شرایطی است که از حدود دهۀ 1960 و در بستر گسترش انتقادها نسبت به شهرسازی مدرن و همراه با رشد جنبش‌های زنان، موضوع رابطۀ میان جنسیّت و شهر به یک گفتمان جدید در اروپا و آمریکا تبدیل شد. از دهۀ 1980 بدین سو و در متن جنبش زنان، موج جدیدی به صورت فمنیسم شهری[3] به ظهور رسید که معمولاً از آن به عنوان جنبش زنان و برنامه‌ریزی نام برده شده است (مهدیزاده،1387: 13). این رویکردها و اندیشه‌ها و تغییرات در نگرش‌ها به مرور به سایر نقاط جهان و به ویژه کشورهای در حال توسعه نیز گسترش یافت و زمینۀ مناسبی را (هر چند با تأخیر) برای اندیشه در خصوص جایگاه زنان و نیازها و خواست‌های آن‌ها در برنامه‌ریزی و طراحی فضاهای شهری فراهم کردند.  

توجه به فضاهای عمومی شهری به عنوان کالبد و مکان تجلی حیات مدنی جامعۀ شهری و به طور خاص جایگاه و اهمیت این فضاها برای زنان به آن دلیل است که روابط و تعاملات اجتماعی در خلاء شکل نمی‌گیرند. هر شکلی از روابط را می‌توان در بستر اجتماعی خاصی جستجو کرد. غافل ماندن از بستر و زمینه‌ای که رابطه در آن شکل می‌گیرد، ممکن است ما را در فهم ماهیت و شکل‌بندی رابطه به مسیر خطا رهنمون شود و مکان یکی از عناصری است که می‌تواند تا حدودی این بستر و زمینه را به ما معرفی کند(علیرضا نژاد و سرایی،1386: 3). مکان محدوده‌ای می‌نماید که خصایص، هویّت‌ها و روابط اجتماعی در آن شکل می‌گیرند و متقابلاً همین عناصر بر تکوین و تطورش مؤثر می‌افتند. مکان و فضا هم روابط جنسیّتی را شکل می‌دهند و هم توسط این روابط موجودیت می‌یابند(محمدی اصل،1390: 38-39). پس فضای شهری و بالاخص فضاهای عمومی شهری نیز خواهان آن هستند که وظیفۀ تجلی کالبدی بخشیدن به عرصۀ عمومی و حیات مدنی جامعه شهری را بر عهده بگیرند، اگر تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران و برنامه‌ریزان به دنبال آن هستند که از کارکردهای اکولوژیکی، اجتماعی و فرهنگی، روان‌شناختی و آموزشی این فضاها در جهت توسعۀ پایدار شهری و بهبود کیفیت زیست شهروندان بهره‌ ببرند، به نظر می‌رسد گام نخست برای مکان‌یابی و طراحی صحیح و به طور کلی کارآمدی آن‌ها، شناسایی کاربران این فضاها و تفاوت‌های زیستی و شناختی و ادراکی است که میان آن‌ها وجود دارد.

عدالت جنسیّتی و فضاهای عمومی شهری: مفهوم عدل به معنای برابری، همسانی و مساوات، عَدل و عِدل در معنا نزدیک بوده، ولی عَدل در چیزی است که تساوی آن با بصیرت درک شود و عِدل در مورد چیزی است که تساوی آن با حس معلوم شود (ابن‌منظور، ١٤٠٥: 11). عدالت برای انجام هر عملی که هدف آن ارتقاء سطح کیفی زندگی است، یک پیش شرط به شمار می‌رود (رفیعیان و همکاران،1392: 40). عدالت در اسلام پایه و اساس هر‌گونه فعالیت اجتماعی است و از آنجا که شهرسازی نیز نوعی فعالیت اجتماعی برای شکل دادن به فضای زندگی به شمار می‌رود، منظور کردن اصل عدالت در شهرسازی از تأکیدات آموزه‌های اسلامی است(سعیدی رضوانی و نوریان، 1388: 86). عدالت در حوزۀ جنسیّت نیز متأثر از مفهوم کلی آن است. بر این اساس عدالت جنسیّتی چنین اقتضا می‌کند که جنسیّت افراد مانع از آن نشود که به دلیل ناتوانی در احراز شأن و منزلت شایستۀ خود، احساس ناکامی و کهتری کنند(عطار‌زاده،1388: 228). طرح مقولۀ عدالت جنسیّتی در فضای شهری نیز بر طراحی و برنامه‌ریزی مناسب فضاهای شهری تأکید می‌کند به گونه‌ای که نه تنها در فرایندهای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری بایستی زنان حضور داشته باشند، بلکه در طراحی و برنامه‌ریزی فضاهای شهری نیز بایستی به نیازها و الزامات خاص زنانه و تفاوت‌های زیستی و فرهنگی و اجتماعی و روانی آن‌ها با مردان توجه شود. رویکرد عدالت جنسیّتی موضوعی بسیار مهم در اندیشۀ توسعۀ پایدار است که به معنای تأکید بر زنان و لحاظ نظرات و خواسته‌های آن‌ها است (بگون[4]، 2000: 11). در این رویکرد، مسئلۀ اصلی توجه به زنان در شهر و جامعه و سطح عدالتی مورد نیاز آن‌ها است(محمدی،1387: 57). سِلستاین[5] معتقد است که عدالت جنسیّتی در شهر و فضای شهری حرکتی است از رفتارهای خودسرانه و خودخواهانه در شهر به سوی رفتارهای عقلانی، موجه و متعادل که در ارتباط با روابط اجتماعی عادلانه است (سلستاین،2005: 3). معانی استنباطی از عدالت جنسیّتی در فرایند برنامه‌ریزی شهری به خصوص فضاهای عمومی شهری عبارت هستند از: 

-     توجه به زنان به عنوان نوع انسان، فارغ از ارزش‌گذاری‌ها و باورهای قومی و فرهنگی و سنّتی که جایگاه زنان را به عنوان مخلوقاتی پایین تر از جنس مسلط یا مردان می‌نگرند.

-     برنامه‌ریزی و طراحی فضاهای عمومی شهرها بر اساس تفاوت‌هایی ماهوی که به لحاظ فیزیولوژیکی و روحی و روانی میان مردان و زنان وجود دارد و نه بر اساس تدوین استانداردهایی که تفاوت میان زن و مرد را نایده می‌انگارد.

-         توجه به عدالت رویه‌ای به عنوان فرایندی برای اتخاذ رویکردهایی برای دخیل کردن زنان در فرایند تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها.

-     توجه به نیازهای و شرایط خاص زنان در محیط‌های شهری، به عنوان مثال تانکیس(1388: 149) یکی از شاخص‌های رویکرد عدالت جنسیّتی را وجود امنیت در محیط‌های شهری برمی‌شمارد.  

 

مروری بر مطالعات پیشین: مطالعات مختلفی دربارۀ تجارب زنان در فضای عمومی شهری وجود دارد. در چند دهۀ اخیر، محققان، شیوه‌های حرکتی زنان، تفریحات و رفتارهای روزانه آن‌ها را به خصوص رفتارهایی که ناشی از مسئولیت‌های زنانه آن‌ها است و به واسطۀ جنسیّت آن‌ها به آن‌ها تحمیل شده، در طراحی و برنامه‌ریزی مدرن شهری مطالعه و بررسی کرده‌اند. بسیاری از تحقیقات رفتاری محیطی موجود، به محدودیت‌های مؤثر بر استفاده زنان از فضای عمومی شهری توجه کرده‌اند. این محدودیت‌ها شامل محدودیت منابع (مانند محدودیت‌های مالی و زمانی)، احساسات منفی (مانند استرس و ترس)، مسئولیت‌های بازدارنده (مانند کارهای خانه و مراقبت از کودکان)، شرایط و هنجارهای اجتماعی محدود‌کننده ( مانند هنجارهای جنسیّتی محدود کننده، برنامه و طرح‌های افراطی) می‌باشد(دای[6]‌،2000: 17) . در ایران نیز در سال‌های اخیر به ویژه با افزایش نسبی سهم زنان در حوزه‌های تحصیلی، اقتصادی، سیاسی، مدیریتی ، مطالعات متعددی در خصوص ضرورت توجه به زنان در برنامه‌ریزی‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انجام شده است که حوزۀ برنامه‌ریزی شهری و طراحی شهری نیز از این امر مستثنی نبوده‌اند.

سوزان تامپسون و کارولین وایتن (1387) در پژوهشی نیازهای فضایی عمومی زنان مسلمان را در سیدنی استرالیا بررسی کرده است. در بررسی‌های آن‌ها زنان مسلمان اظهار کرده‌اند درحالی که استرالیا خانه آن‌ها است، اما حس تعلقی به این اجتماع ندارند، آن‌ها این موضوع را به تجربیات شخصی‌شان از تبعیض، پیش‌داوری و تجاوز به حقوق افراد مرتبط می‌دانسته‌اند. استفاده زنان مسلمان از فضاهای عمومی ورزشی چون شنا و ژیمیناستیک در این کشور با محدودیت‌های زیادی به واسطه قوانین خاص اسلام مواجه است و این عامل باعث کاهش حضور زنان در این فضاهای عمومی شده است. از نظر نویسندگان، برنامه‌ریزی برای اجتماعات چند فرهنگی در فرایندی پیچیده، نیازمند فهم و میلی برای درک رهیافت‌های مبتکرانه در جهت تضمین این موضوع است که همۀ شهروندان دارای حس تعلق باشند.

رضا‌زاده و محمدی (1387) در مقاله‌ای با عنوان «طراحی فضای محله‌ای با تأکید بر رویکرد عدالت جنسیّتی و چارچوب اصول اخلاقی مراقبتی» به این نتیجه رسیده‌اند که شناخت و درک نیازهای زنان از یک طرف و ایجاد حقوق مدنی و قانونی دربارۀ حضور آن‌ها در فضای شهری از طرف دیگر، مهم‌ترین اصل برای طراحی و برنامه ریزی فضاهای عمومی شهری فارغ از بی‌عدالتی‌های جنسیّتی است. همچنین مشارکت زنان در امر تصمیم‌سازی و برنامه‌ریزی فضاهای شهری می‌تواند در اعادۀ حقوق از دست رفته آن‌ها مؤثر باشد. با توجه به رویکردهای مشمولیت و فقدان مشمولیت زنان در فضاهای شهری، فضاهای محله‌ای می‌تواند نقطۀ شروعی برای ایجاد فضاهایی پاسخگو و امن به نیازهای زنان و گروه‌های مرتبط با آن‌ها باشد.

رفیعیان و همکاران(1387) در پژوهشی به سنجش شاخص‌های مؤثر بر مطلوبیت فضاهای عمومی شهری از منظر زنان اقدام کرده‌اند. نتایج تحقیق نشان داد که از نظر زنان دو شاخص اجتماع‌پذیر بودن فضا و نظارت اجتماعی در آن بیش‌ترین ارتباط را با میزان مطلوبیت فضای عمومی شهری دارد. همچنین بیش از 50 درصد از پاسخگویان از این فضا در جهت فعالیت‌های گزینشی و انتخابی خود استفاده می‌کرده‌اند و بدین ترتیب می‌توان محدودۀ میدان نبوت را یکی از فضاهای عمومی شهری دانست.

مهدی‌زاده(1387) در پژوهشی نظری از ماهیت پدرسالارانۀ شهرسازی مدرن انتقاد می‌کند که با همه دعاوی آزادی و برابری، در بسیاری از موارد نیازهای و ارزش‌های زنانه را نادیده گرفته است. به نظر او جنبش توسعۀ پایدار و جنبش زنان در جهان نشان داده است که در شرایط دنیای امروز دستیابی به یک جامعۀ پایدار و عادلانه بدون مشارکت و حضور فعال زنان امکان‌پذیر نیست و به همین دلیل در دهه‌های اخیر موضوع رابطۀ برابری و جنسیّت به یک گفتمان اصل در شهرسازی بدل شده است. به همین دلیل دستیابی به شهرهایی امن‌تر، زیباتر و مهربا‌تر را نیازمند تأکید بر نقش عوامل جنسیّتی و ارزش‌های زنانه در بخش‌ها و ابعاد مختلف برنامه‌ریزی شهری چون مسکن، حمل و نقل، فراغت و فعالیت می‌داند.

بمانیان و همکاران(1388) در پژوهشی امنیت محیط‌های شهری با رویکرد جنسیّتی در پارک شهر تهران را مطالعه کرده‌اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین احساس امنیت ادراک شده از فضا و میزان تردد و استفاده از فضا رابطۀ مستقیمی وجود دارد. همچنین تحقیق نشان داد که درسنجش شاخص‌های بعد اجتماعی ـ کالبدی، عامل میزان آشنا بودن محیط نسبت به عامل شهرت فضا، اهمیت بیش‌تری دارد و در بعد اجتماعی نیز شاخص عدالت اجتماعی فضا و اهمیت چیرگی جنسیّتی در احساس امنیت ذهنی زنان نسبت به سایر شاخص‌ها اهمیت بیش‌تری دارد.

رضازاده و محمدی(1391) در پژوهشی تحلیلی ـ نظری، رویکردهای مورد توجه در خصوص حضورپذیری زنان در فضاهای شهری را بررسی و دو رویکرد عدالت جنسیّتی و مشمولیت را نقد کرده‌اند.  قدرت و نفوذ پدرسالاری، مفاهیم دوگانه عمومی در برابر خصوصی، مردان در برابر زنان و کار در برابر خانه را در برنامه‌ریزی و طراحی محیط مصنوع ایجاد کرده است و این مسائل بر مقبولیت رویکرد عدم مشمولیت زنان صحه گذاشتند. رویکرد عدم مشمولیت زنان به ظهور ایدۀ جدایی جنسیّتی، جدایی فعالیت‌ها و فضاها در اصول برنامه‌ریزی، طراحی و منطقه‌بندی منجر شد. در مقابل رویکرد مشمولیت، با توجه به ضرورت و بهره‌مندی زنان از بودن در فضا، به حضور زنان در فضای شهری توجه می‌کند. بررسی دیدگاه حقوق مدنی و شهروندی  نشان می‌دهد که زنان به عنوان شهروند کامل حق حضور در فضای شهری را دارند و رویکرد رفتاری نیز بر ضرورت حضور زنان در فضا به دلیل تأثیر آن بر گروه‌های تحت مراقبت و خانوادۀ­آن‌ها تأکید دارند.

گود من[7] (1986) بیان می‌دارد که دسترسی فیزیکی و روانی به فضاهای عمومی نکتۀ اصلی در برنامه‌ریزی تمام عرصه‌های عمومی شهری به حساب می‌آید. امری که هم فراهم‌کننده فرصت دسترسی و هم ابزاری برای افزایش کیفیت زندگی است. همین نکته را بایومر[8] (2011) این چنین عنوان می‌‌کند که ایمنی فضاهای شهری علاوه بر بُعد کالبدی، ابعاد اجتماعی بالایی نیز دارد که نیاز به طراحی و برنامه‌ریزی فضاهای عمومی شهری را به صورت تعاملی ضروری می‌کند.

 

روش ‌پژوهش

مطالعۀ حاضر، مطالعه‌ای توصیفی ـ تحلیلی است. مهم‌ترین ابزار برای گردآوری داده‌های بخش نظری تحقیق، مطالعات کتابخانه‌ای و برای بخش تجربی تحقیق، داده‌های پرسشنامه‌ای بوده است. برای تدوین گویه‌های تحقیق در بخش تجربی، از گزاره‌‌های تحقیق و یافته‌های بخش نظری(مبانی نظری و پیشینۀ تحقیق) استفاده شد. اعتبار پرسشنامه مبتنی بر انجام‌دادن روایی صوری و همچنین بهره­گیری از نظرات اساتید، صاحب‌نظران و دانشجویان دکتری ذیصلاح در جهت سنجش اعتبار محتوایی است. همچنین برای محاسبة انسجام درونی ابزار و همسازی گویه‌ها از پیش‌آزمون و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که عدد به دست آمده (888/0) نشان از مناسب بودن گویه‌ها و پایایی آن‌ها دارد.

جامعۀ آماری تحقیق شامل کلیۀ زنان 15 سال به بالای حاضر در پارک ملت و پارک بانوان حجاب بود که با توجه به نامشخص بودن جامعۀ آماری تحقیق، از روش کوکران برای برآورد تعداد نمونه استفاده شد. تعداد نمونه برابر با 288 نمونه برآورد شد که به منظور کیفیت بهتر و پوشش خطاهای احتمالی تا 300 نمونه افزایش یافت که به نسبت برابر، در دو محدودۀ مورد مطالعه توزیع شد. محدودۀ مورد مطالعه شامل پارک بانوان حجاب واقع در محدودۀ شهرداری منطقۀ دو و پارک بزرگ ملت واقع در منطقۀ یازده شهر مشهد بود.  

 

 

یافته‌های پژوهش

یافته‌های توصیفی:در محدوده‌های مورد مطالعه میانگین سن پاسخگویان برابر با 29 سال بوده است. در پارک ملت 59 درصد پاسخگویان متأهل و 39 درصد مجرد و در پارک بانوان حجاب 62 درصد متأهل و 33 مجرد بودند. حداقل سن پاسخگویان برابر با 12 و حداکثر سن برابر با 70 سال بوده است. بیش‌ترین تعداد پاسخ‌دهندگان در گروه سنی 20 تا 30 سال و کم‌تر از 20 سال قرار داشتنه‌اند(جدول 1). میانگین بعد خانوار در پارک ملت 14/4 و در پارک بانوان حجاب 09/4 بوده است. از کل پاسخ دهندگان در محدودۀ پارک ملت 56 درصد مالک و 43 درصد مستأجر بودند. این نسبت‌ها برای پارک بانوان حجاب برابر با 56 و 41 درصد است[9]. در محدودۀ پارک ملت بیش‌ترین تعداد کاربران را زنان خانه‌دار و محصلان تشکیل می‌داده‌اند در حالی‌که در پارک بانوان حجاب بیش‌ترین تعداد کاربران از زنان خانه‌دار بوده‌اند(شکل 2). به لحاظ وضعیت تحصیلی، بیش‌ترین تعداد کاربران در هر دو پارک، مدرک تحصیلی دیپلم و فوق دیپلم داشته‌اند(شکل 3). میانگین فاصلۀ طی شده توسط پاسخگویان برای رسیدن به پارک ملت 882 متر و برای پارک بانوان حجاب 1200 متر بوده است. عدد مربوط به پارک بانوان حجاب نشان می‌دهد که به دلیل اختصاصی بودن آن برای بانوان، میزان مسافت طی شده توسط بانوان نسبت به پارک ملت که مختلط است، بیش از 50 درصد بالاتر است.

بر اساس نظر پاسخگویان، مهم‌ترین انگیزۀ زنان از حضور در پارک ملت به ترتیب آوردن فرزندان به پارک، ورزش و تفریح و نیاز به آرامش روحی و روانی بوده است؛ در حالیکه برای پارک بانوان حجاب مهم‌ترین انگیزه‌های حضور به ترتیب ورزش و تفریح، آوردن فرزندان به پارک و نیاز به آرامش روحی و روانی بوده است. این تفاوت در واقع نشان می‌دهد که در صورت وجود فضای مناسب، ورزش می‌تواند یکی از انگیزه‌های مهم بانوان برای حضور در فضاهای عمومی باشد(شکل 5). به لحاظ وضعیت و کمیت حضور در پارک ملت بیش‌تر پاسخگویان هفته‌ای یکبار برای اهداف مختلف به این پارک می‌آیند، در حالیکه در پارک بانوان حجاب بیش‌تر پاسخگویان اظهار کرده‌اند که هر دو یا سه هفته یک بار برای اهداف مختلف در این پارک حضور می‌یافته‌اند. شاید بتوان کمبود تعداد پارک‌های بانوان در شهر مشهد و فاصلۀ زیاد آن با نقاط مختلف شهر را یکی از عوامل حضور با فاصلۀ زنان در این پارک دانست(شکل 6).  

 

شکل1: توزیع پاسخگویان بر اساس گروه‌های سنی عمده

 

شکل2: توزیع پاسخگویان بر اساس وضعیت اشتغال

 

شکل3: توزیع پاسخگویان بر اساس وضعیت تحصیلات

 

شکل4: وضعیت درآمدی پاسخگویان (هزار تومان)

 

شکل5: مهمترین انگیزه‌ها برای حضور در پارک

 

شکل6: کمیت حضور پاسخگویان در محدوده‌های مورد مطالعه

یافته‌های تحلیلی و استنباطی: این بخش از یافته‌های تحقیق به دو بخش مجزا تفکیک شده‌اند. در بخش اول که با استفاده از مدل تحلیل عاملی اکتشافی انجام شد، هدف، شناخت مهم‌ترین کارکردهای پارک‌های شهری به عنوان جزئی از فضای عمومی شهرها در زندگی شهروندان با تأکید بر (به طور خاص زنان) بوده است. نظر به اینکه در مبانی نظری پژوهش‌های انجام شده در خصوص نقش و جایگاه فضاهای عمومی و پارک‌ها در توسعۀ پایدار شهری و کیفیت بخشی به زندگی شهروندان بر اهمیت کارکردهای متنوع اکولوژیکی، فرهنگی و آموزشی، اجتماعی، روانی این فضاها برای شهروندان اشاره شده است، یکی از اهداف این  تحقیق نیز بر ارزیابی و راستی آزمایی این نظریه‌ها متمرکز شد.

برای بررسی کفایت نمونه‌ها برای تحلیل عاملی از آزمون‌های کایزر ـ مایر ـ اولکین (KMO) و بارتلت استفاده شد. مقادیر آزمون کایزر مایر اولکین همواره بین صفر و یک در نوسان است، در صورتی که KMO کم‌تر از 5/0 باشد، داده‌ها برای تحلیل عاملی مناسب نخواهد بود و اگر مقدار آن بین 5/0 تا 69/0 باشد، کفایت داده‌ها در حد متوسط و اگر مقدار این شاخص بزرگ‌تر از 7/0 باشد، همبستگی‌های موجود در بین داده‌ها برای تحلیل عاملی مناسب خواهند بود. همچنین آزمون باتلت نیز آزمونی است که از آن برای بررسی کفایت نمونه‌ها در تحلیل عاملی اکتشافی استفاده می‌شود. در این آزمون فرض صفر به این معناست که نمونه‌های گرفته شده دارای کفایت لازم نیستند و در مقابل فرض یک بر این اساس است که نمونه‌های گرفته شده برای تحلیل عاملی متغیرهای مورد نظر دارای کفایت لازم هستند. همان‌گونه که در خروجی تصویر داده شده (شکل 1) مشاهده می‌شود، از آنجا که میزان Sig کم‌تر از 5 درصد است، بنابراین، می‌توان چنین استنباط کرد که در سطح خطای 5 درصد یا سطح اطمینان 95 درصد فرض صفر تأیید نشده و بنابراین فرض یک یعنی کفایت مدل پذیرفته می‌شود.

 

Kaiser-Meyer-Olkin Measure of Sampling Adequacy.

.809

Bartlett's Test of Sphericity

Approx. Chi-Square

1029.641

df

389

Sig.

.000

شکل7:آزمون کایزر مایر اولکین و بارتلت برای بررسی کفایت نمونه‌ها

 

یافته‌های مربوط به تحلیل عاملی اکتشافی (جدول 1) گویای آن است که 19 گویه مورد استفاده در پژوهش در 4 عامل اصلی تلخیص شده‌اند. این عوامل به طور مشترک بیش از نیمی (53 درصد) از تغییرات متغیر وابسته تحقیق یعنی دلایل حضور شهروندان (به طور خاص زنان) در پارک‌های شهری را تبیین کرده‌اند. عامل نخست که 5 گویه را شامل می‌شود، به عنوان کارکرد تسکین و آرامش بخشی نام‌گذاری شد. گویه‌های این عامل نشان‌دهندۀ نقش پارک‌های شهری به عنوان گونه‌ای از فضاهای عمومی شهری در ایجاد احساس آرامش و تسکین برای انسان است و در این بین نقش طبیعت و ارتباط با محیط‌های طبیعی موضوعی است که این عامل بر آن تأکید می‌کند. چرا که ارتباط انسان با محیط طبیعی اصلی  برای نوع بشر اجتناب‌ناپذیر است. یکی از ابعاد وجودی انسان در کنار بعد اجتماعی، بعد طبیعی است. انسان موجودی است که از خاک آفریده شده و به خاک بازخواهد گشت، بخشی از هویّت و ریشۀ خود را همواره در خاک و مکان جستجو می‌کند و به هیمن دلیل وجود رابطه و انس با طبیعت، در ارتقاء کیفیت زندگی شهرنشینان نقش مهمی داشته و دارد. این عامل به تنهایی 3/15 درصد از کل واریانس متغیر وابسته تحقیق را تبیین کرده است. عامل دوم که آن نیز دربرگیرندۀ 6 گویه تحقیق است، به عنوان کارکرد اجتماعی و فرهنگی پارک‌های شهری نام گذاری شد. این عامل نیز به تنهایی 6/14 درصد کل متغیر وابسته را تبیین کرده است.  عامل سوم که ناظر بر کارکرد روان‌شناختی پارک‌های شهری است، 3 گویه را دربرمی‌گیرد که 9/11 درصد تغییرات متغیر وابسته تحقیق را به خود اختصاص داده است و در نهایت عامل چهارم که تحت عنوان کارکرد فراغتی ـ اجتماعی نامگذاری شد، دربرگیرندۀ 5 گویه است که این عامل نیز 3/11 درصد کل واریانس متغیر وابسته را تبیین می‌کند.

 

 

جدول1: ضریب همبستگی گویه‌ها و عامل‌های مستخرج از تحلیل عاملی

نام گذاری عامل‌ها

عامل چهارم

عامل سوم

عامل دوم

عامل اول

گویه ها

کارکرد آرامش بخشی و تسکین

 

 

 

674/0

نیاز به تماس با طبیعت و فضای سبز به عنوان بخش ضروری از زندگی

 

 

 

713/0

ایجاد احساس آرامش ونشاط با حضور در پارک وتماس با طبیعت

 

 

 

522/0

کاهش بار مشکلات و گرفتاری‌ها با حضور در پارک و دیدن مناظر طبیعی ومردم و خانواده‌ها

 

 

 

640/0

بهبود سلامت جسمی و روحی ـ روانی با شرکت در فعالیت‌های ورزشی و تفریحی در پارک‌های شهر

 

 

 

604/0

حضور در پارک‌های شهری برای فرار از خشونت محیط‌های شهری

کارکرد آموزشی- فرهنگی

 

 

613/0

 

آشنایی بیش‌تر با فرهنگ زندگی شهری و حقوق و وظایف شهروندان با  شرکت در فعالیت‌های گروهی و دوستانه در پارک‌های شهری

 

 

656/0

 

افزایش دانش و آگاهی سیاسی با شرکت در فعالیت‌های گروهی و دوستانه در پارک‌های شهری

 

 

714/0

 

آشنایی بیش‌تر با فرهنگ‌ها و ارزش‌ها و آداب و رسوم سایر اقوام وگروه‌های شهری با حضور در  پارک‌های شهری

 

 

451/0

 

احساس افزایش و بهبود کارایی در حوزه شخصی، شغلی، خانوادگی و تحصیلی با حضور در پارک‌های شهری

 

 

655/0

 

احساس ایجاد و بهبود همبستگی و انسجام با سایر شهروندان با حضور در پارک‌ها و فضاهای عمومی شهر

 

 

493/0

 

آشنایی بیشتر با مفاخر و دانشمندان ایرانی از طریق مشاهده تندیسهای آن‌ها در  پارک‌های شهری

کارکرد روانشناختی

 

557/0

 

 

حضور در پارک‌های شهری برای رفع خستگی‌های روحی، روانی و جسمی ناشی از فعالیت‌های روزمره

 

752/0

 

 

حضور در پارک‌های شهری برای  فرار از یک‌نواختی و کسالت محیط شهر وخانه

 

557/0

 

 

احساس آزادی واستقلال بیش‌تر در پارک‌ها و فضاهای عمومی شهری

کارکرد فراغتی - اجتماعی

614/0

 

 

 

حضور در پارک‌های شهری برای انجام‌دادن فعالیت‌های ورزشی

310/0

 

 

 

افزایش آگاهی‌های اجتماعی با شرکت در فعالیت‌های گروهی وجمعی در پارک‌ها

534/0

 

 

 

دوستانی دارم که زمینه آشنایی من با آن‌ها در پارک‌ها بوده است.

596/0

 

 

 

من برخی اوقات راه حل مشکلاتم را از گفتگو ومشورت با افرادی که در پارک حضور دارند ، پیدا می‌کنم.

721/0

 

 

 

تلاش برای حضور و  استفاده از  برنامه­های فرهنگی پارک‌های شهری مانند مسابقات، دوره‌های آموزشی و...

 

رضایت‌مندی زنان از فضاهای عمومی (پارک‌های شهری): همان‌گونه که در طرح مسئله نیز عنوان شد یکی از اهداف اصلی و مهم تحقیق بررسی تطبیقی میزان رضایت‌مندی زنان از پارک‌های شهری به خصوص پارک‌های بانوان و مختلط بود. یافته‌های این بخش از تحقیق نشان خواهند داد که آیا ایجاد پارک‌های بانوان و تفکیک جنسیّتی در فضاهای عمومی و پارک‌های شهری با توجه به مختصات خاص فرهنگی جامعه ایران می‌تواند در افزایش رضایت‌مندی و بالتبع افزایش حضور زنان در فضاهای عمومی و پارک‌های شهری تأثیر‌گذار باشد یا خیر؟

یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که میانگین امتیاز رضایت‌مندی (21/3) زنان از پارک بانوان حجاب مشهد اندکی بیش‌تر از امتیاز میانگین پارک مختلط ملت (09/3) است، ولی با این حال تفاوت نمرات میان این دو پارک به گونه‌ای نیست که بتواند نشان از تفاوت معنادار آن دو باشد. مقدار Sig به دست آمده برابر با 239/0 است که بالاتر از 05/0 بوده و نشان می‌دهد تفاوت معناداری میان رضایت‌مندی زنان از پارک بانوان حجاب و پارک مختلط ملت وجود ندارد.

تحلیل‌های بیش‌تر بر اساس اطلاعات جداول 2 و 3 گویای آن است که در جدول 2 پایین‌ترین میانگین امتیازات مربوط به 9، 11، 12 و 13 است. یعنی سؤالاتی که دربرگیرندۀ نیازهای خاص زنان در پارک‌های شهری بوده است. این امر نشان از ندیدن زنان و گروه‌های خاص در طراحی و برنامه‌ریزی شهری ایران و حاکم بودن نگرش مردسالارانه در آن‌ها است. اطلاعات جدول 3 نشان می‌دهد که رضایت‌مندی زنان از گویه‌های سؤالات فوق افزایش یافته است، اما با این حال تفاوت امتیاز میانگین سؤال 13 در جداول 2 و 3 که از 77/2 به 86/1 رسیده است، گویای آن است که توقع کاربران زن از پارک مختص بانوان، بسیار بیش‌تر از پارک مختلطی است که تفکیک جنسیّتی در آن وجود ندارد. تحلیل سؤال 10 در هر دو جدول نشان می‌دهد که تفکیک جنسیّتی و ایجاد پارک بانوان و نبود مردان باعث ارتقاء رضایت کاربران شده است و میانگین امتیازات رضایت‌مندی کاربران را از 05/3 به 19/3 افزایش داده است.

 

جدول2: میانگین امتیاز رضایت‌مندی زنان از پارک‌های شهری در بخش‌های مختلف (پارک مختلط ملت)

انحراف معیار

نما

میانگین

گویه‌های تحقیق

ردیف

1.162

3

3.34

احساس آرامش از حضور در پارک و قدم زدن در آن

1

1.050

4

3.42

احساس راحتی و آرامش از ورزش کردن و استراحت و تفریح در این پارک

2

1.141

4

3.45

رضایت‌مندی از کیفیت طراحی پارک

3

0.950

3

3.06

رضایت‌مندی از کیفیت مبلمان پارک(نیمکت‌ها، چراغ ها، تیرهای برق و...)

4

1.047

4

3.50

رضایت‌مندی از  گونه‌های گیاهی، درختان وگل‌های کاشته شده در پارک

5

1.092

3

3.25

رضایت‌مندی از امکانات و فضاهای ورزشی و تفریحی پارک

6

1.045

3

2.96

رضایت‌مندی از امکانات فرهنگی و هنری پارک مانند کتابخانه، مسجد و ...

7

1.136

3

3.16

رضایت‌مندی از موقعیت جغرافیایی و وضعیت دسترسی به  پارک

8

1.076

3

2.76

رضایت از تناسب امکانات، تأسیسات و خدمات پارک با نیاز­های خاص زنان

9

1.302

3

3.05

میزان احساس راحتی و آرامش پارک به واسطه مختلط بودن و وجود مردان

10

1.139

3

2.84

مناسب بودن زمینه برای انجام‌دادن تعاملات اجتماعی و فعالیت‌های جمعی برای زنان در پارک

11

1.153

3

2.62

احساس امنیت از انجام فعالیت‌های ورزشی و تفریحی در پارک به صورت انفرادی و تنها

12

1.117

3

2.77

به نظر شما تا چه حد امکانات برای فعالیت‌های ورزشی و تفریحی خاص زنان در این پارک فراهم است.

13

1.108

3.23

3.09

میانگین

 

  

 

جدول3: میانگین امتیاز رضایت‌مندی زنان از پارک‌های شهری در بخش‌های مختلف (پارک بانوان حجاب)

انحراف معیار

نما

میانگین

گویه‌های تحقیق

ردیف

1.34

4

3.69

احساس آرامش از حضور در پارک و قدم زدن در آن

1

1.106

3

3.58

احساس راحتی و آرامش از ورزش کردن و استراحت و تفریح در این پارک

2

0.988

3

3.30

رضایت‌مندی از کیفیت طراحی پارک

3

0.942

3

3.24

رضایت‌مندی از کیفیت مبلمان پارک(نیمکت‌ها، چراغ ها، تیرهای برق و...)

4

0.999

3

3.41

رضایت‌مندی از  گونه‌های گیاهی، درختان وگل‌های کاشته شده در پارک

5

0.964

3

3.13

رضایت‌مندی از امکانات و فضاهای ورزشی و تفریحی پارک

6

0.079

3

2.97

رضایت‌مندی از امکانات فرهنگی و هنری پارک مانند کتابخانه، مسجد و ...

7

0.206

4

3.24

رضایت مندی از موقعیت جغرافیایی و وضعیت دسترسی به  پارک

8

1.172

3

3.14

رضایت از تناسب امکانات، تأسیسات و خدمات پارک با نیاز­های خاص زنان

9

1.090

3

3.19

میزان احساس راحتی و آرامش از فضای پارک به واسطۀ نبود مردان

10

1.328

3

3.48

مناسب بودن زمینه برای انجام تعاملات اجتماعی و فعالیت‌های جمعی برای زنان در پارک

11

0.954

3

3.31

احساس امنیت از انجام فعالیت‌های ورزشی و تفریحی در پارک به صورت انفرادی و تنها

12

0.982

1

1.86

به نظر شما تا چه حد امکانات برای فعالیت‌های ورزشی و تفریحی خاص زنان در این پارک فراهم است.

13

0.935

3

3.20

میانگین

 

 

تعیین کننده‌های اجتماعی ـ اقتصادی رضایت‌مندی: مروری بر مطالعات متعدد، که در خصوص رضایت‌مندی در حوزه‌های مختلف انجام شده، نشان می­دهد که علاوه بر عوامل فضایی، عوامل غیر فضایی همانند متغیرهای اجتماعی و اقتصادی و تفاوت در آن‌ها نیز در تبیین رضایت‌مندی شهروندان نقش مهمی داشته‌اند. در این بخش از پژوهش، نقش متغیرهای اجتماعی و اقتصادی در کیفیت رضایت‌مندی زنان از پارک‌های شهری بررسی خواهد شد.

سن: یافته‌های پژوهش نشان داد که در هر دو پارک مورد مطالعه (پارک ملت و پارک بانوان حجاب) سطح رضایت‌مندی در میان گروه‌های مختلف سنی تفاوت معناداری ندارد. ضریب معناداری(Sig) بین گروه‌های سنی برای پارک بانوان حجاب برابر با 500/0 و برای پارک مختلط ملت برابر با 068/0 به دست آمده است که نشان‌دهندۀ فقدان تفاوت معنادار رضایت‌مندی بین گروه­های سنی است، اما نکتۀ مهم در تحلیل میانگین امتیاز رضایت‌مندی در پارک بانوان و ملت گویای آن است که در پارک ملت کم‌ترین امتیازات مربوط به گروه‌های سنی بی 30 تا 50 سال است. به نظر می‌رسد این گروه‌ها عمدتاً دربرگیرندۀ زنان متأهلی باشد که برای تفریح و تعاملات اجتماعی و گردش کودکان به پارک می­آیند و وجود جوانان و مردان غریبه برای آن‌ها که خود صاحب همسر و فرزند هستند، خوشایند نبوده است. اما در سوی دیگر در پارک بانوان حجاب امتیازات گروه‌های سنی فوق افزایش یافته و در مقابل امتیاز گروه سنی کم‌تر از 20 سال از 29/3 در پارک ملت به 86/2 در پارک بانوان رسیده است. به نظر می‌رسدتفاوت در خواسته‌ها و نیازها و نوع تعاملات اجتماعی، گرایش به جنس مخالف و نیاز به دیده شدن توسط آن‌ها و ... از جمله عواملی است که باعث شده این گروه سنی از پارک‌های مختلط نسبت به پارک‌های ویژه بانوان احساس رضایت‌مندی بیش‌تری داشته باشند.

 

 

شکل8: تفاوت امتیازات رضایت‌مندی گروه‌های مختلف سنی زنان از پارک‌های شهری

 

تحصیلات: یافته های مربوط به نقش متغیر مستقل سطح تحصیلات در رضایت‌مندی بانوان از پارک‌های شهری نشان می‌دهد که در پارک بانوان حجاب بین گروه­های مختلف تحصیلات تفاوت معناداری مشاهده نشده است و ضریب معناداری برابر با 894/0 به دست آمده است، اما در مقابل در پارک مختلط ملت، میان گروه­های مختلف تحصیلی تفاوت‌های امتیازات معنادار بوده است (ضریب معناداری برابر با 022/0 به دست آمده است). تحلیل تفاوت میانگین‌ها در سطوح تحصیلی مختلف نشان می‌دهد که در پارک بانوان حجاب میانگین امتیاز رضایت‌مندی زنان با تحصیلات متفاوت بیش از 3 بوده است (24/3) و در مجموع بیش‌تر از پارک مختلط ملت است (03/3). در پارک ملت کم‌ترین رضایت‌مندی مربوط به زنان با سطح تحصیلی سیکل و پایین‌تر است و هر چه سطح تحصیلات افزایش یافته است بر رضایت‌مندی زنان افزوده شده است. در واقع به نظر می‌رسد، افزایش سطح تحصیلات همراه با گسترش حضور زنان در فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی و افزایش حضور آن‌ها در فضاهای مردانه بر میزان اعتماد به نفس آن‌ها افزوده است و در نتیجه زنان با سطح تحصیلات بالاتر، ترس و ناراحتی کم‌تری از حضور در فضاهای مردانه و پارک‌های مختلط دارند.

جدول4: تفاوت امتیازات رضایت‌مندی زنان با سطوح مختلف تحصیلی

پارک مختلط ملت

پارک بانوان حجاب

سطح تحصیلات

2.69

3.27

سیکل و پایین تر

3.10

3.19

دیپلم و فوق دیپلم

3.32

3.27

لیسانس و بالاتر

 

 

اشتغال: متغیر اشتغال به ویژه برای زنان با توجه به تأثیرات ثانویه اجتماعی و فرهنگی آن، از جمله ویژگی‌های است که در بسیاری از مطالعات اجتماعی به عنوان عاملی مهم مدنظر قرار گرفته است. یافته‌های تحقیق در خصوص نقش متغیر مستقل وضعیت اشتغال بر رضایت‌مندی بانوان از پارک‌های شهری گویای آن است که در پارک بانوان حجاب میان زنان با وضعیت شغلی مختلف تفاوت معناداری وجود ندارد و مقدار Sig برابر با 340/0 به دست آمده است، در حالیکه این وضعیت برای پارک ملت بر عکس بوده است و امتیاز رضایت‌مندی میان زنان با وضعیت‌های شغلی متفاوت معنادار بوده است و مقدار Sig برابر با 000/0 است. نکتۀ مهم که به گونه‌ای با تحلیل­های مربوط به وضعیت تحصیلات نیز ارتباط دارد، آن است که در پارک بانوان بیشترین رضایت‌مندی مربوط به زنان خانه‌دار است، در حالیکه در پارک ملت کم ترین امتیاز مربوط به زنان خانه‌دار است. رضایت‌مندی زنان شاغل، محصلان و بازنشستگان در پارک بانوان پایین‌تر از میانه نظری بوده که نشان از فقدان رضایت آن‌ها از پارک بانوان دارد، در حالیکه رضایت‌مندی این سه گروه از پارک ملت که مختلط است، بالاتر از میانۀ نظری است، به طوری که برای بازنشستگان برابر با 38/4 به‌دست آمد. این نتایج در واقع نشان‌دهندۀ نقش حضور زنان در جامعه و فضاهای مردانه و عمومی و تأثیر آن بر میزان رضایت‌مندی آن‌ها از حضور در این فضاها دارد.

جدول5: تفاوت امتیازات رضایت‌مندی زنان با متغیر اشتغال  

پارک مختلط ملت

پارک بانوان حجاب

وضعیت اشتغال

3.43

2.92

شاغل

2.76

3.28

خانه دار

4.38

2.85

بازنشسته

3.23

2.87

محصل

 

وضعیت تأهل: بررسی‌های مربوط به نقش متغیر وضعیت تأهل در رضایت‌مندی زنان از پارک‌های شهری نشان می‌دهد که در هر دو پارک مورد مطالعه (بانوان حجاب و ملت)، تفاوت معناداری بین رضایت‌مندی زنان متأهل و مجرد مشاهده نشده است و مقداری ضریب Sig برای پارک ملت 374/0 و برای پارک بانوان 219/0 بوده است که بیش‌تر از 05/0 است. با این حال در پارک بانوان میانگین امتیاز زنان متأهل با 28/3 بیش‌تر از زنان مجرد با 06/3 بوده است در حالیکه برای پارک ملت این امر برعکس است و میانگین امتیاز زنان متأهل3 به‌دست آمد، در حالیکه این رقم برای زنان مجرد برابر با 14/3 است. تحلیل یافته‌های مربوط به میانگین امتیازات گویای آن است که زنان مجرد علاقه بیش‌تری برای حضور در پارک‌های عمومی و مختلط را دارند و بر عکس زنان متأهل بیش‌تر ترجیح می‌دهند در پارک‌های بانوان حضور داشته باشند.

بحث و نتیجه‌گیری

با توجه به یافته‌های تحقیق، در این بخش سعی خواهد شد تا به سؤال‌های آغازین پژوهش پاسخ داده شود. بر اساس یافته‌های پژوهش، کارکرد پارک‌های شهری به عنوان  مهمترین فضاهای عمومی شهرها،  فقط بر کارکرد اکولوژیکی آن خلاصه نمی‌شود و بلکه برای شهروندان، کارکردهای جانبی آن‌ها همچون کارکردهای اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و روانی از اهمیت بیش‌تری بهره‌مند است. بررسی‌های این پژوهش نشان داد که در محدوده‌های مورد مطالعه، پارک‌های شهری علاوه بر کارکرد اکولوژیکی و زیبایی‌شناختی در فضای شهری، برای کاربران نقش‌های دیگری چون تسکین و آرامش بخشی، آموزشی ـ فرهنگی، روان‌شناختی و فراغتی ـ اجتماعی را بر عهده داشته‌اند، به گونه‌ای که بیش از نیمی از رضایت‌مندی زنان از پارک‌های شهری بر وجود و ظهور و بروز کارکردهای فوق در آن‌ها متکی بوده است. در واقع پارک‌های شهری علاوه بر کمک به پایداری شهرها در بعد زیست محیطی و اکولوژیکی، در ابعاد اجتماعی و فرهنگی نیز نقش مهمی در ایجاد کیفیت زندگی بهتر برای شهروندان دارند. آرامش روحی و روانی که از حضور در پارک‌ها و فضاهای سبز عمومی برای شهروندان حاصل می‌شود، زمینه‌ای که برای ایجاد تعاملات اجتماعی و سرمایۀ اجتماعی، افزایش آگاهی و دانش در حوزه‌های مختلف برای فرد ایجاد می‌شود، از موضوعات مهمی است که امروزه در مباحث مربوط به توسعۀ پایدار شهری به آن تأکید شده است. شکل2 بیان‌کنندۀ نحوۀ ارتباط بین پارک‌های شهری و نقش آن‌ها در کیفیت بخشی به زندگی شهروندان و ایجاد شهرهای پایدارتر است.

 

 

شکل (9) نقش پارک‌ها و فضاهای سبز عمومی شهری در ایجاد شهرهای پایدار

 

در خصوص سؤال دوم پژوهش نیز یافته‌های تحلیل بیان‌کنندۀ آن بودند که پارک‌های بانوان هر چند که در آغاز کار خود در ایران قرار دارند و به نظر می‌رسد باید تغییرات زیادی را در نحوۀ طراحی و مکان گزینی و ... به خود ببینند، با این حال، رضایت‌مندی زنان از پارک بانوان حجاب مشهد اندکی بیش‌تر از پارک مختلط ملت بوده است، هر چند که تفاوت نمرات میان این دو پارک به گونه‌ای نیست که بتواند نشان از تفاوت معنادار آن دو باشد. تحلیل‌های جداگانه یک به یک گویه­ها نشان دادند که در پارک مختلط ملت پایین‌ترین میانگین امتیازات مربوط به 9، 11، 12 و 13 است. یعنی سؤالاتی که دربرگیرندۀ نیازهای خاص زنان در پارک‌های شهری بوده است. این امر نشان از نادیده گرفته شدن زنان و گروه‌های خاص در طراحی و برنامه­ریزی شهری ایران است. بررسی‌ها نشان داد که توقع کاربران زن از پارکی که مختص بانوان است، بسیار بیش‌تر از پارک مختلطی است که تفکیک جنسیّتی در آن وجود ندارد و به ویژه آن چیزی است که امروزه تحت عنوان پارک بانوان در مشهد ایجاد شده است. اطلاعات جداول 8 و 9 نشان می‌دهد که تفاوت امتیاز میانگین سؤال 13 در این جداول از 77/2 به 86/1 رسیده است. این گویه ناظر بر آن است که « به نظر شما تا چه حد امکانات برای فعالیت‌های ورزشی و تفریحی خاص زنان در این پارک فراهم است». میانگین پایین‌تر امتیاز از میانه نظری گویای فقدان مطلوبیت در هر دو پارک است، اما با این حال اختلاف فاحش پارک بانوان حجاب با پارک ملت نشان از نارضایتی بیش‌تر کاربران پارک بانوان حجاب از این گویه دارد.

از دیگر یافته‌های این پژوهش می‌توان به تحلیل نقش متغیرهای اجتماعی ـ اقتصادی در رضایت‌مندی زنان از پارک‌های شهری اشاره کرد. یافته‌ها نشان دادند که تفاوت رضایت‌مندی بین گروه‌های مختلف سنی معنادار نیست، اما با این حال، زنان در گروه سنی بین 30 تا 50 سال رضایت‌مندی بیش‌تری از پارک بانوان داشته‌اند. به نظر می‌رسد این گروه­ها عمدتاً دربرگیرندۀ زنان متأهلی باشد که برای تفریح و تعاملات اجتماعی و گردش کودکان به پارک می‌آیند و وجود جوانان و مردان غریبه برای آن‌ها که خود صاحب همسر و فرزند هستند، خوشایند نبوده است. در خصوص نقش تحصیلات، بررسی‌ها نشان دادند که زنان با تحصیلات بیش‌تر و عالی نسبت به زنان دارای سطح تحصیلی پایین‌تر،  از پارک‌های مختلط رضایت‌مندی بیش‌تری داشته‌اند و هر چه سطح تحصیلات افزایش یافته است بر رضایت‌مندی زنان افزوده شده است. این نکته برای متغیر اشتغال نیز به گونه‌ای صدق می‌کند، چرا که در پارک مختلط ملت امتیاز رضایت‌مندی میان زنان با وضعیت‌های شغلی متفاوت معنادار بوده است، در حالی که در پارک بانوان این‌گونه نیست. در پارک بانوان بیش‌ترین رضایت‌مندی مربوط به زنان خانه‌دار است، در حالیکه در پارک ملت کم‌ترین امتیاز مربوط به زنان خانه‌دار است. رضایت‌مندی زنان شاغل، محصلان و بازنشستگان در پارک بانوان پایین‌تر از میانۀ نظری بوده که نشان‌دهندۀ فقدان رضایت آن‌ها از پارک بانوان و رضایت‌مندی این سه گروه از پارک ملت مختلط است. این نتایج در واقع نشان‌دهندۀ نقش حضور زنان در جامعه و فضاهای مردانه و عمومی و تأثیر آن بر میزان رضایت‌مندی آن‌ها از حضور در این فضاها است. بر این اساس با توجه به یافته‌های پژوهش پیشنهاد می‌شود:

-     اهتمام شایسته به آماده‌سازی پارک‌های مختلط موجود برای حضور بانوان و به ویژه خانواده‌ها و پرهیز از ایجاد جدایی گزینی‌های مصنوعی و دستوری، موضوعی که در صورت فقدان مواجهه صحیح می‌تواند زمینه مقاومت بیش‌تر بانوان را در آینده ایجاد کند.

-         پرهیز از کلیشه‌ای کردن موضوع پارک‌های بانوان و تقلیل آن‌ها به ایجاد حصار و نرده در پیرامون یک پارک شهری و تغییر نام آن به پارک بانوان.

-     لزوم توجه به نیازها و تفاوت‌های خاص فیزیولوژیکی و روحی و روانی زنان در ایجاد پارک‌های شهری اعم از پارک‌های مختلط یا پارک‌های بانوان

-         نیازسنجی از نیازها و خواسته‌های زنان جامعۀ ایرانی به ویژه گروه‌های مختلف سنی و طراحی پارک‌های شهری بر اساس نیازهای واقعی آن‌ها.

-     تلاش در جهت ایجاد رویه‌ای در مدیریت‌های شهری برای برنامه‌ریزی زنان برای زنان و حتی زنان برای جامعه به جای الگوی حاکم برنامه‌ریزی که در آن مردان برای زنان و جامعه برنامه‌ریزی می‌کنند.

-     تلاش همه جانبه از سوی حاکمیت، مسئولان و نخبه‌گان سیاسی و علمی برای رفع نابرابری و بی عدالتی در فضای شهری برای تمامی گروه‌ها اعم از زنان، معلولان، کودکان، گروه‌های قومی و مذهبی، کهنسالان و ....  



[1]. Cheang

[2]. Fisher

[3]. Urban Feminism

[4]. Begum

[5]. Celestine

[6]. Day

[7]. Goodman

[8]. Baiomer

[9]. در یافته‌های توصیفی داده‌های از دست رفته یا اظهار نشده ارائه نشده‌اند به همین دلیل ممکن است در برخی موارد مجموع درصدها به 100 درصد نرسد.

بمانیان، محمدرضا.، رفیعیان، مجتبی و ضابطیان، الهام (1387). امنیت تردد  زنان در فضاهای شهری و سنجش مشارکت آن‌ها در بخش مرکزی شهر تهران، تحقیقات زنان، 2، (4): 39-56.
تامپسون، سوزان و وایتن، کارولین(1387)، تصادم فرهنگی، چالش برنامه ریزی برای نیازهای  فضایی عمومی زنان مسلمان، ترجمه و تلخیص سلمان مرادی، جستارهای شهرسازی، 24-25، 100-105.
تانکیس، فرن(1388). فضا، شهر و نظریه اجتماعی، مناسبات اجتماعی و شکل‌های شهری، ترجمۀ حمیدرضا پارسی و آرزو افلاطونی، انتشارات دانشگاه تهران، تهران.
حبیبی، سید محسن (1379). فضای شهری و حیات مدنی، نشریه هنرهای زیبا، شماره 7،صص 21-33.
رضا زاده، راضیه و محمدی، مریم (1387). طراحی فضای محله‌ای با تأکید بر رویکرد عدالت جنسیّتی و چارچوب اصول اخلاقی مراقبتی، فصلنامه نامه هنر، دوره جدید، شماره دوم، صص 55-72.  
رضا زاده، راضیه و محمدی، مریم (1391). بررسی حضور پذیری زنان در فضاهای شهری، هویّت شهر، 6( 12)، صص 15-26.
رفیعیان، مجتبی و ضابطیان، الهام(1387). درآمدی بر فضاهای امن شهری با رویکرد جنسیّتی، جستارهای شهرسازی، 24-25، صص 48-55.
رفیعیان، مجتبی، نسترن، مهین و عزیز پور، سولماز(1392). ارزیابی رضایت‌مندی از کیفیت فضای شهری با توجه به متغیر کیفیت، مطالعات اجتماعی ـ روان‌شناختی زنان، سال 11(‌4) صص 35-58.
سعید نیا، احمد(1379). کتاب سبز شهرداری‌ها، جلد نهم، فضاهای سبز شهری، مرکز مطالعات برنامه ریزی شهر تهران، تهران.
سعیدی رضوانی، هادی و نوریان، فرشاد(1388). بازخوانی عدالت در اجرای طرحهای شهری کشور، نمونه میدان شهداء، پژوهش‌های جغرافیای انسانی، 68، 85-102.
ﺻﺎﻟﺤﻲﻓﺮد، محمد و دیگران(1389)، ﺗﺤﻠﻴﻠﻲ ﺑﺮ اﺑﻌﺎد اﺟﺘﻤﺎﻋﻲﻓﻀﺎﻫﺎی ﺳﺒﺰ ﺷﻬﺮی ﺑﺎ ﺗأﻛﻴﺪ ﺑﺮ دﻳﺪﮔﺎه ﺷﻬﺮوﻧﺪان، ﻓﻀﺎیﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ، 10، 29، 51-93.
عطار زاده، مجتبی(1388). عدالت جنسیّتی، مرز تعامل جنسیّت و سیاست، مطالعات راهبردی زنان، 46، صص 225-268.
علیرضا نژاد، سهیلا و سرائی، حسن(1386). زن در عرصه عمومی، مطالعه‌ای در مورد فضاهای عمومی در دسترس زنان و تغییرات آن، نامه علوم اجتماعی، 30، صص 123-149.
لینچ، کوین(1376). تئوری شکل شهر، تهران: دانشگاه تهران، چاپ اول، تهران.
محمدی اصل، عباس(1390). جنسیّت و جغرافیا، انتشارات گل آذین، چاپ اول، تهران.
محمدی، مریم (1387). زنان و رویکرد عدالت جنسیّتی در توسعه پایدار، فصلنامه جستارهای شهرسازی، 7( 25-24): 56-63.
مهدیزاده، جواد(1387). درآمدی بر نظریه‌های شهر و جنسیّت (در جستجوی شهر انسانی‌تر)، فصلنامه جستارهای شهرسازی، 7( 24-25): 6-19.    
Baiomer, R (2011). Creating a vibrant city center, a new source of urban competitiveness, Journal of prince clause fund, ARCHIS issue vitality, urban heroes.
Day, K (2000). The ethic of care and women, s experiences of public space, Journal of enviremental psychology, 20, pp 103–124.
Goodman, F(1986). Dwell among friends. Chicago: university of Chicago.
Cheang, Michael (2002). "Older adults' frequent visits to a fast-food restaurant: Nonobligatory social interaction and the significance of play in a third place". Journal of Aging Studies, 16 (2002):303-321.
Fisher, Karen E., et al. (2007). "Seattle Public Library as place: Reconceptualizing space, community, and information at the central library". In: John E. Buschman and Gloria J. Leckie (Eds.).The Library as place. Westport, CT: Libraries Unlimited. Available at: http://ibec.ischool.washington.edu/pubs/Fisher_2007_Library as Place.pdf (accessed on 10th May 2007).
Begum, J (2000). Women, environment and sustainable development, making the links. Women and his environment: 11-27.
Celestine, N (2008). Addressing formal and substantive citizenship, genderjuctice in sub-saharan in Africa. Pambazuka News: 10-11.