رابطة استفاده از شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان و پای‌بندی به هویت فرهنگی در زنان شهر تهران

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناسی ارشد پژوهش علوم اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی

2 دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی دانشگاه شهید بهشتی

چکیده

این پژوهش در پی آن است تا رابطه استفاده از شبکه­های فارسی­زبان تلویزیون ماهواره­ای و پای بندی به هویت­فرهنگی­ زنان را بررسی کند. از آن جایی­که در این تحقیق پای­بندی فرهنگی زنان مدنظر بوده، زنان 15­تا 49 ساله، به روش پیمایشی مقطعی و با تکنیک پرسش نامه مورد سنجش قرار گرفتند. حجم نمونه 400نفر بوده که این تعداد براساس روش نمونه‌گیری­خوشه­ای­ چندمرحله­ای در شهر تهران انتخاب شدند. تحلیل یافته­های تحقیق نشان داده­است که میزان استفاده از شبکه‌های ماهواره­ای برابر با 50.64 و میانگین پای بندی به هویت­فرهنگی نیز62.55 (درمقیاس 0تا100) است و میانگین بُعد ذهنی هویت­فرهنگی به میزان 10درصد بیشتر از بُعد عینی است. همچنین کسانی­که از ماهواره استفاده می­کنند نسبت به دیگران پای بندی بسیار کمتری به هویت­فرهنگی ایرانی دارند. در تحلیل­رگرسیون چند متغیره نیز به ترتیب میزان رضایت از ماهواره، استفاده از آن و اعتماد به برنامه­های ماهواره باعث تضعیف هویت­فرهنگی زنان می­شوند و محتوای آگاهی­بخش، علمی و خبری آن، باعث تقویت هویت­فرهنگی شده است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The relationship between the use of Persian-language satellite TV channels and Commitment to cultural identity among women in Tehran

نویسندگان [English]

  • Omid Bahramian 1
  • Hoda Yaghouti 2
1 Master of Research in Social Sciences
2 PhD student of Sociology
چکیده [English]

This research studied the relationship between the use of Persian-language satellite TV channels and Commitment to cultural identity of women of 15 to 49 years. The research method and means of data collection was cross-sectional survey design. The size of Sample was 400 based on multi-stage cluster sampling in Tehran. Analysis of the research findings showed that the exposure to satellite scale from zero to hundred is equal to 50.64 and average commitments to cultural identity in the same scale is 62.55. And the subjective dimension of cultural identity was 10% more than the objective dimension. Also Iranians who enjoy the use of satellite are less committed to cultural identity. Multivariate regression analysis showed that the satisfaction with satellite, using satellite and addiction to its programs weakens women cultural identity and awareness making content and scientific programs and news strengthen their cultural identity. 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Cultural Identity
  • satellite TV
  • Women
  • Media

مقدّمه و بیان مسأله

مک لوهان[1]، معتقد است جهان به صورت یک دهکده جهانی؛ یعنی به صورت یک جهان بدون مرز در خواهدآمد. از دهه 1990 نفوذ فرهنگی سرعت گرفته [1]؛ تا جایی که در عصر حاضر، انهدام جمعی فرهنگ­ها را تجربه می­کنیم و گسترش رسانه‌های جمعیِ اثربخشی مانند ویدئو،‌ اینترنت و ماهواره و... نیز به‌این جریان دامن زدند و باعث به انفعال کشیده شدن رسانه­های­ملی کشور شده­اند.

هویت فرهنگی[2] یکی از بخش­های مهم هویت ­ملی شهروندان هر کشوری است. مانوئل کاستلز[3] ، جامعه­شناس اسپانیایی معتقد است که هویت، سرچشمة معنا و تجربه برای مردم است [19] ساختن هویت همواره در بستر روابط قدرت انجام می­گیرد. هویت فرهنگی به وسیله عوامل مختلف اجتماعی و فرهنگی بازتولید، بازنمایی و بازتعریف می‌شود و هم­زمان به­وسیله ‌این عوامل نیز مورد هجمه قرار می‌گیرد. یکی از عوامل فرهنگی مهم در تأثیرگذاری بر هویت­فرهنگی رسانه‌ها هستند. رسانه‌ها، هم می‌توانند هویت فرهنگی را تقویت کنند و هم موجب گسست فرهنگی گردند.

در جامعه اطلاعاتی کنونی، رسانه‌های فراگیری همچون تلویزیون ماهواره‌ای به یکی از منابع تولید، بازتولید و توزیع معرفت تبدیل شده‌اند، به طوری­که شناخت تصویر و درک نسل‌های کنونی را از محیط و پدیده‌های پیرامونی شکل می‌دهند. امروز تلویزیون با کمک فناوری ماهواره، با گذشتن از مرزهای ملی یک کشور قادر به پخش و انتشار ارزش‌ها و عناصر فرهنگی یک جامعه در میان جوامع دیگر است. خاصیت فراملی تلویزیون­ماهواره‌ای باعث شده است که تغییرات و تحولات هویتی در بیشتر کشورهای جهان با شتاب زیادی همراه شود. بدین­ترتیب می‌توان اذعان کرد که تغییرات سریع در فناوری‌های ارتباطات و اطلاعات و اهمیت نقش رسانه‌ها در زندگی شخصی و گروهی افراد جامعه، نتایج مختلفی را در پی­داشته؛ که یکی از آنها تغییر هویت­ فرهنگی و ‌ایجاد تفاوت‌های فرهنگی بین افراد یک جامعه و ترویج ارزش‌های فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی فرهنگ‌های دیگر در فرهنگ‌های بومی بوده است. بنابراین در عصر گسترش و عمومی شدن ماهواره­ها، مسایل اجتماعی جدیدی به وجود خواهد آمد. در سال‌های اخیر در جامعه ‌ایران علاوه بر شبکه‌های تلویزیون داخلی، کانال‌های تلویزیون ماهواره‌ای ضریب نفوذ بالایی پیدا کرده‌اند. بخش عمده مخاطبان تلویزیون ­ماهواره‌ای، زنان‌ایرانی هستند که در طول شبانه‌روز در معرض‌این رسانه قرار دارند. با توجه به ‌اینکه زنان نقش بسیار حیاتی در بستر خانواده ‌ایفاء می­کنند؛ پژوهش حاضر درصدد است به مطالعه تاثیر استفاده از تلویزیون ماهواره‌ای بر هویت فرهنگی زنان ایرانی و ابعاد مختلف آن بپردازد. سوال اصلی تحقیق این است که استفاده از تلویزیون ماهواره ای فارسی زبان چه تاثیری بر پای بندی به هویت فرهنگی ایرانی داشته و بر چه جنبه هایی از هویت فرهنگی زنان تاثیر گذاشته است؟

بسیاری از تحقیقات تجربی برآن بودند که رسانه­ها از جمله تلویزیون، نقش موثری در تاثیرگذاری بر ارزش­ها، هویت­فرهنگی و سبک زندگی مردم گذاشته­ اند. برخی از این تحقیقات به بررسی عوامل موثر بر شکل­گیری هویت پرداخته­اند؛ از جمله ﭘﻮرﺟﺒﻠﯽ (1375)، در بررسی ﻋﻮاﻣﻞ موثر ﺑﺮ ﺷﮑﻞﮔﯿﺮی ﻫﻮﯾﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ- ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺟﻮاﻧﺎن ﺷﻬﺮ ارومیه، ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ رﺳﯿﺪه است که بین ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی اﺣﺴﺎس ﺗﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮاده و ﻣﺪرﺳﻪ، اﻧﺘﻈﺎرات ﺧﺎﻧﻮاده از ﻓﺮد، ﺳﻮاد واﻟﺪﯾﻦ، سطح تحصیلات و اﺳﺘﻔﺎده از رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﺗﺼﻮﯾﺮی با ﺷﮑﻞﮔﯿﺮی ﻫﻮﯾﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ رابطه معنا داری دارد. جوادی و عزیزی (1387)، نیز در مطالعه خود به هویت فرهنگی و اجتماعی در بین جوانان شهر شیراز با توجه به عامل رسانه پرداختند. این مطالعه با استفاده از روش پیمایش بر روی دانش آموزان سال سوم مقطع متوسطه نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شهر شیراز بوده و به این نتیجه رسیده است که در بُعد اجتماعی، 92 درصد پاسخگویان و در بُعد فرهنگی، 75 درصد آنها، به عناصر هویتی احساس تعلق بالا دارند.

در دسته­ی دیگر از تحقیقات انجام شده، به­طور خاص، تاثیر رسانه تلویزیون و ماهواره بر هویت بررسی شده­است: اسدی و همکارانش (1388)، در مطالعه خود به بررسی هویت فرهنگی در مجموعه های تلویزیونی ایرانی (مطالعه موردی بررسی مجموعه تلویزیونی خط شکن) بر اساس روش تحلیل جان فیسک، در سه سطح رمزگان واقعیت، بازنمایی و ایدئولوژی پرداختند؛ یافته­های آنها نشان می­دهد در این مجموعه تلویزیونی، هویت دینی به عنوان هویت فرهنگی پایه و برتر بازنمایی شده است. در مقابل، هویت ملی و مدرن نیز به عنوان سطوحی از هویت فرهنگی با بار ارزشی پایین به ­نمایش درآمده است. محمدپور و همکارانش (1389)، نیز به بررسی ارتباط بین میزان استفاده از شبکه­های تلویزیونی ماهواره و هویت فرهنگی بومی(کردی) در بین دانشجویان کرد دانشگاه­های سنندج پرداخته­اند. نتیجه این تحقیق نشان داده است که  بین میزان استفاده از ماهواره و محتواهای آن (به ویژه محتواهای خبری و سرگرمی) با هویت فرهنگی بومی‌دانشجویان رابطه معکوس معنادار وجود دارد و توجه بیش از حد به مد و آرایش، مقابله با بسیاری از آداب و رسوم سنتی، حضور در عرصه­های اجتماعی مدرن از اثرات مواجهه با ماهواره بوده است. از نظر آن‌ها، هویت فرهنگی ایرانی در وضعیت مبهم و حساسی به­سر برده و در معرض چالش­های هویتی جدی متاثر از اثرات رسانه­ای است. محمدی و همکارانش (1390)، در مطالعه خود به آسیب­شناسی تأثیر ماهواره بر هویت اجتماعی- فرهنگی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی‌شهر اراک پرداخته­اند. نتایج این پژوهش نشان داده است که هرچه میزان تماشای برنامه­های تلویزیونی ماهواره افزایش یافته، موجب کاهش هویت سیاسی جوانان شده است. شدت این رابطه در بعد هویت سیاسی 69/0 است که شدت نسبتاً بالایی را بین دو متغیر نشان می­دهد. گرچه استفاده از وسایل ارتباط جمعی خصوصاً ماهواره موجب تغییرات جزئی در زبان و اصطلاحات کاربردی آنان گشته اما این تغییرات نامحسوس بوده و در هویت زبانی تغییرات جدی و عمده صورت نگرفته است. رسانه­های قرن ما به وسایلی تبدیل شده­اند که هم جنبه آگاه­کننده و هم کنترل­کننده دارند. ربیعی و همکاران (1394) نیز به بررسی رابطه بین استفاده از شبکه‌های ماهواره­ای و هویّت جنسی دختران نوجوان اصفهانی پردخته اند. براساس نتایج این مطالعه، استفاده از شبکه‌های مذکور باعث فاصله گرفتن دختران از کلیشه‌های جنسیتی و تفکیک نقش‌های جنسیتی شده و هویّت جنسیتی آن‌ها را مخدوش می‌کند.   

چهارچوب نظری تحقیق: براساس نظر جنکینز هویت، مفهومی است که اولاً دنیای درونی یا شخصی را با فضای جمعی اَشکال فرهنگی و روابط اجتماعی ترکیب می­کند. ثانیا، وجود «دیگری»[4] در فرایند هویت­یابی، در شباهت و تفاوت در میان حداقل دو شیء یا دو فرد معنا می­یابد. رابطۀ میان خود و دیگری رابطه­ای دوطرفه است. «هویت بیشتر به فرآیندهای مرزبندی می­پردازد تا به خود مرزها» [15 و 7]. به عبارتی احساس تعلق خاطر مشترک و احساس تعهد افراد به اجتماع ملی یا «مای» ملی، به افراد هویت جمعی می‌بخشد [8]. نکته حائز اهمیت در اینجا اجتماعی بودن هویت­های انسانی است. یعنی همۀ هویت­های انسانی، اجتماعی هستند. ویژگی دیگر هویت، دارا بودن یک یا چندین خصوصیت است. ایستایی و در عین حال پویایی هویت یکی دیگر از ویژگی های آن است. به عبارتی دیگر، یکی از پارادوکس­های مفهوم هویّت، این است که به طور هم­زمان حامل یک عنصر ایستایی و یک عنصر پویایی است. از یک سو بیانگر استمرار و تداوم تاریخی است و از سوی دیگر به دلیل فرآیند بودن، همواره در معرض تولید و بازتولید تعریف است. آنتونی گیدنز معتقد است که هویت­ها برساخته و همیشه در حال ساخته شدن هستند و پیوسته تولید و بازتولید می­شوند. استوارت‌هال نیز بر این باور است که هویت ایستا نیست و مدام در حال شدن است [28].

هویت فرهنگی یک ملت حاصل خودآگاهی آن نسبت به انباشت تاریخی از تجربه­های فرهنگی خویش است که در طول زمان شکل گرفته است. هویت ایرانی در واقع از منابع سه‌گانه ایرانی، اسلامی و غربی در هم تنیده شده و تجلیات فرهنگی متنوعی را در فرهنگ مادی و معنوی ایرانیان پدید آورده است، اما این منابع هویتی، اثر متوازن و یکسانی نداشته است. با توجه به اینکه هویت ایرانی تلفیقی از هویت ایرانی، اسلامی و مدرن است؛ مؤلفه‌های هویتی ایرانیان را با توجه به رویکردهای مختلفی تبیین کرده­اند [1]. در میان محققان ایرانی‌، خانیکی [10] معتقد است وقتی مفهوم هویت وارد حوزه علوم اجتماعی می­شود در میان سه ضلع زبان، دین و سرزمین قرار می­گیرد. در رویکردی دیگر، عالم [17]، آن را در سه عامل اساسی زبان مشترک، بستگی­های جغرافیایی و بستگی­های مشترک اقتصادی خلاصه کرده است. اسمیت[5] [3] نقش ممتازی را به جغرافیا و تاریخ فرهنگی داده و معتقد است این دو مقولۀ هویت از دو حیث اهمیت می­یابد؛ قلمرو تاریخی و حافظۀ­ تاریخی که می­توان قلمرو تاریخی را در حوزه جغرافیای فرهنگی و حافظه تاریخی را در نظام اجتماعی، حافظه و تاریخ فرهنگی مد نظر قرار داد. نظام اجتماعی و زندگی روزمره نیز در ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر قرار گرفته و باید در مؤلفه­های هویتی مورد توجه قرار گیرند. در یک نگاه کلی می­توان مؤلفه‌های هویت ایرانیان را در بعد هویت ایرانی شامل میراث فرهنگی، زبان، تاریخ و حافظۀ فرهنگی، جغرافیای فرهنگی و نظام اجتماعی دانست. همچنین در بُعد اسلامی، دین و دین مداری و در بُعد غربی، تجددگرایی و سبک زندگی و... از مؤلفه­های مهم و اساسی در شکل گیری، حفظ و تحول هویت فرهنگی ایرانیان محسوب می شود.

رسانه‌ها و هویت‌سازی: هارولد لاسول[6] برای رسانه­ها سه کارکرد اساسی ذکر کرده است: نظارت بر محیط، همبستگی اجتماعی در واکنش به محیط و انتقال میراث فرهنگی از یک نسل به نسل دیگر. رسانه­ها از طریق انتقال اطلاعات، ارزش­ها و هنجارها، بنیان تجربه مشترک و انسجام اجتماعی را افزایش می­دهند. به عبارتی رسانه‌ها با استمرار جریان اجتماعی شدن به جذب افراد در جامعه کمک می­کنند و با نمایش و عرضه جامعه­ای که فرد می­تواند خود را با آن هم­هویت ساخته و معرفی نماید، می­توانند احساس از خود بیگانگی یا بی­ریشه بودن او را کاهش دهند و یا از بین ببرند [16].

یکی از کارکردهای مهم رسانه­ها هویت بخشی به افراد اجتماع است. آن‌ها می­توانند به شکل ابزاری قدرتمند برای یکپارچه ساختن عواطف و احساسات عمل کنند و میان بخش‌های مختلف جوامعی که به لحاظ قومی، مذهبی، زبان و گرایش­های محلی و منطقه‌ای گروه‌بندی شده­اند و در هم تنیدگی ملی لازم را ندارند، انسجام و وحدت ایجاد کنند. تلویزیون به عنوان فراگیرترین رسانه می­تواند نقش مهمی‌را هم درهویت بخشی و هم در هویت­زدایی ایفا کند. تلویزیون می­تواند منبعی برای شکل­گیری هویت اجتماعی یا مشروعیت خود باشد، زیرا صحنه­ای را برای نمایش تعلقات اجتماعی، خرده فرهنگ­ها یا فرامین سیاسی فراهم می­کند. در واقع می­توان گفت از بین رسانه­ها تلویزیون متداول­ترین رسانه­ای است که بهتر می­تواند مفاهیم مورد نظر را در ذهن مخاطبان کشت کند. وسایل ارتباط جمعی بزرگ­ترین سهم را در راه انتقال میراث فرهنگی و فکری و جامعه­پذیر کردن افراد برعهده دارند و تعالی فرهنگ و تربیت انسانی را موجب می شوند. انگاره و آموزه­های فرهنگی مربوط به موقعیت و پایگاه­های اجتماعی مهم به وسیلۀ وسایل ارتباط جمعی ترسیم می­شود. به­وسیله رسانه­ها ارزش­های خاصی تقویت می­شود و افراد تحت تأثیر آن قرار می­گیرند [4]. در این تحقیق به سومین فرایند ساختن هویت، یعنی هویت برنامه­دار غربی توجه شده است؛ که می­تواند پای بندی زنان بر هویت فرهنگی­­شان را مستحکم و یا متزلزل نماید. هویت برنامه­ای به معنای «تلاش برای تحمیل شیوه­های جایگزین توسعۀ اقتصادی، حیات اجتماعی و حاکمیت، نه اعلام آرمانگرایانه رؤیاها» می‌باشد [20].

دانیل لرنر[7] معتقد است که رسانه­ها پیام­آور ارزش­ها و ایده­های نو، فاصله گرفتن از ارزش­های ستنی و عامل نوسازی جامعه هستند. دیوید رایزمن تاریخ تحولات جوامع مختلف را به سه دوره سنت راهبر، درون راهبر و دگر راهبر تقسیم کرده است که در دوره سوم عامل جامعه پذیری نسل­ها، رسانه­ها هستند و نقش خانواده و نهادهای سنتی کاهش پیدا می­کند. وسایل ارتباط جمعی، توده‌ها را تحت­تأثیر قرار می‌دهند و هویت­های خاص خود را القا می‌کنند. انسان در این دوره در پی محو کردن اصول فرهنگی بومی، روابط سنتی و پابرجای خانوادگی، خویشاوندی، همسایگی و وسایل ارتباط جمعی دوستی‌های قدیم است. رسانه‌ها افراد را می سازند، آن‌هم نه در میان جمع خانواده و یا در گوشه‌ی عزلت، بلکه در میان گروه دوستان و همسالان. به رفتار آنها نظم می‌بخشند و در واقع هویت فرهنگی آنها را دوباره شکل می­دهند [12].

جورج گربنر[8] صاحب تئوری کاشت، اذعان می­کند که رسانه­های جمعی به ویژه تلویزیون نگرش­ها و ارزش­هایی را که از قبل در فرهنگ وجود داشته اند، پرورش می­دهند و این ارزش­ها را در بین اعضای یک فرهنگ حفظ و تکثیر می­کنند. در عین حال تلویزیون به طور فزآینده­ای یک دیدگاه غیرواقعی از جهان را در ذهن مخاطب کشت می­کند و هویت­های فردی و فرهنگی جدیدی را در او به­وجود می­آورد. گربنر تلویزیون را به عنوان یک رسانه غیر انتخابی معرّفی می کند. این رسانه تلاش می­کند تا برخی از تفاوت­ها را از میان بردارد و گروه­های بی شماری را که به­طور سنتی، تجانسی با یکدیگر ندارند در جریان فرهنگی خود جذب کند]26 [.این رسانه همان تلویزیون و شبکه­های تلویزیونی ماهواره­ای است.

به اعتقاد آنتونی گیدنز،[9] هویت انسان معاصر خصلت «بازاندیشانه یا بازتابی» دارد. بازتابندگی هویت به معنای سیال بودن هویت و تغییر آن در نتیجه شرایط فرهنگی و اجتماعی، ظهور دانش­ها، دانستنی­ها و بخصوص فناوری­های ارتباطی و رسانه­ای جدید است]22 [. امروزه در دوران فرامدرن، پدیده جهانی شدن و بسط ارزش های جهانی نیز از طریق رسانه­های فراملی صورت می­گیرد. از این نظر، یک نظام ارزشی و هویت فرهنگی شکل می­گیرد که با هویت فرهنگی و نظام ارزشی سنتی گذشتگان متفاوت است.

چارچوب نظری این پژوهش برآیندی از نظریه­های حوزه مطالعات هویت و هویت فرهنگی، نظریه­های تاثیرات رسانه­ها بر ارزش­ها و هویت فرهنگی است. در یک تقسیم‌بندی، هویت را می­توان به دو سطح هویت فردی و جمعی تقسیم کرد.. هویت­جمعی دارای ابعاد و سطوح متفاوتی است که یکی از این ابعاد مربوط به هویت فرهنگی می شود. هویت فرهنگی سبب شناخته شدن و متمایزشدن فرد و جامعه از دیگر افراد و جوامع می‌شود. به نوعی می­توان گفت که هویت فرهنگی حاکی از تداوم بین گذشته و حال است و نفس این تداوم، خود بر شناخت گذشته دلالت می­کند ]30 [. هویت فرهنگی شامل تمام ویژگی­های فرهنگی می­شود که یک گروه را با گروه دیگر متفاوت می­سازد و به آن عینیت و تعریف متفاوتی می­دهد. در کلی­ترین تقسیم‌بندی، هویت فرهنگی شامل همه انباشته­های مادی و غیرمادی یک محیط فرهنگی می شود که معمولاً با یک سرزمین ملی رابطه دیالکتیکی دارد. هویت فرهنگی رابطه بسیار تنگاتنگی با هویت ملی دارد. بنابراین در اینجا منظور از هویت ­فرهنگی درواقع همان هویت فرهنگی ایرانی- اسلامی است که دارای سابقه تاریخی چندهزار ساله می­باشد. باتوجه به تقسیم­بندی­های متکثر از هویت فرهنگی در این پژوهش، هویت فرهنگی در یازده بُعد مفهوم­سازی می­شود. این مولفه­ها و ابعاد عبارت­اند از: هنر ایرانی، احترام و افتخار به گذشته تاریخی، افتخار به مفاخر ایرانی، ادبیات ایران، آداب و سنن ایرانی، دین و تعالیم دینی، تعلق خاطر به زبان فارسی و ابعاد مربوط به سبک زندگی ایرانی-اسلامی اعم از: گذران اوقات فراغت براساس عرف ایرانی- اسلامی، تربیت فرزندان براساس اصول ایرانی و اسلامی، پوشش و حجاب بومی و اسلامی، گرایش به ذائقه غذایی ایرانی.

شبکه­های ماهواره­ای نیز یکی از رسانه­های قوی در زمینه انتقال ارزش­های اجتماعی می­باشند؛ اما از آنجا که برنامه­های تولید شده و پیام­های انتقال داده شده از طریق این رسانه­ها، در جامعه غربی و براساس اصول و ارزش­های فرهنگی غربی برساخته می­شوند، لذا اشاعه این تولیدات، مردم ایران و مخصوصاً زنان ایران را دچار تضاد فرهنگی و ارزشی کرده و به تدریج باعث می­شود که افراد، هویت فرهنگی سابق خود را از دست داده و نسبت به مولفه­ها و ارزش­های فرهنگی ایرانی- اسلامی واگرا شوند. درنتیجه هویت فرهنگی جدیدی برساخته می­شود که بسیاری از وجوه و ارزش های فرهنگی غربی را در خود می­پذیرد. این وضعیت، جامعه را با تضاد هویت فرهنگی دوگانه روبرو کرده و افراد، دچار بحران هویت فرهنگی می­شوند.  

شبکه­های ماهواره­ای فارسی زبان در سه سطح بر هویت فرهنگی ایرانی زنان تاثیر می‌گذارند: یکی از این سطوح عبارت است از: اعتماد به برنامه­های شبکه های تلویزیون ماهواره­ای؛ زمانی که مخاطب به برنامه های این رسانه اعتماد می کند پذیرش و نهادی سازی سبک زندگی و ارزش­ها و پدیده­های فرهنگی اشاعه شده توسط ماهواره را سرعت می­بخشد و از این طریق بر تضعیف هویت فرهنگی خویش می افزاید. همچنین اعتماد به برنامه تلویزیون ماهواره باعث فعال شدن سطح دیگر آن یعنی ایجاد احساس رضایت و خشنودی از استفاده از برنامۀ شبکه­های ماهواره­ای می­شود که این نیز به نوبه خود به صورت مستقیم، باعث تاثیرگذاری بیشتر محتوای برنامه­های ماهواره­ای بر هویت فرهنگی مخاطبان شده و افزایش استفاده را در پی دارد. علاوه بر این عوامل در سطح سوم، بحث محتوای برنامه­های تلویزیون فارسی زبان ماهواره مطرح می­شود. همچنان که می­دانیم برنامه­های تلویزیونی محتواهای متفاوتی دارند. در یک تقسیم­بندی کلی، انواع محتواهای برنامه­های تلویزیونی را می­توان به برنامه­های خبری و اطلاعاتی، موضوعات علمی و مستند، برنامه­های آموزشی و محتوای تفریحی، هیجانی و ارزشی تقسیم کرد که براساس ماهیت آنها، محتوای ارزشی غربی که در قالب برنامه­های سرگرمی، تفریحی و هیجانی انتقال داده می­شود، بیشترین تاثیر منفی را بر هویت فرهنگی بومی و پای بندی به آن می‌گذارد. درنهایت بر مبنای چارچوب­نظری، مدل نظری پژوهش ترسیم شده است:

 

 

 

شکل 1. مدل نظری تبیین پای بندی به هویت فرهنگی

 

 

فرضیه­های تحقیق

  1. بین میزان استفاده از شبکه­های ماهواره­ای فارسی زبان و پای بندی زنان به هویت فرهنگی رابطه وجود دارد.
  2. بین میزان استفاده از محتوای تفریحی و سرگرمی برنامه­های شبکه­های ماهواره­ای فارسی زبان و پای بندی زنان به هویت فرهنگی رابطه وجود دارد.
  3. بین میزان استفاده از محتوای آگاهی­بخش برنامه­های شبکه­های ماهواره­ای فارسی زبان و پای بندی زنان به هویت فرهنگی رابطه وجود دارد.
  4. بین میزان رضایت از برنامه­های شبکه های ماهواره ای فارسی زبان و پای‌بندی زنان به هویت­فرهنگی رابطه وجود دارد.
  5. بین میزان اعتماد به برنامه­های شبکه­های ماهواره­ای فارسی‌زبان و پای‌بندی زنان به هویت­فرهنگی رابطه وجود دارد.

 

روش تحقیق

روش تحقیق حاضر، پیمایشی مقطعی (سال 1393) است. جامعه­آماری، شامل زنان 15 تا 49 سال شهر تهران می­شود. همچنین واحد مشاهده و واحد تحلیل در سطح خرد و فرد بوده است. ابزار جمع­آوری اطلاعات، پرسش نامه محقّق ساخته بوده است که بر اساس تعاریف عملیاتی از متغیرهای تحقیق، و استفاده از مقیاس استاندارد در سنجش مفهوم پای بندی به هویت فرهنگی زنان، طرّاحی شده است. براساس فرمول متداول کوکران و نیز جدول نمونه­گیری مورگان، حجم نمونه به طور تقریبی، 400 نفر درنظر گرفته شده و به روش نمونه­گیری خوشه‌ای چند مرحله­ای، نمونه‌های مورد نظر انتخاب و بررسی شده‌اند. اعتبار صوری (اعتبار محتوایی و اعتبار نمونه­گیری) هر کدام از متغیرها نیز بررسی شده است. همچنین جهت ارزیابی اعتبار سازه­ای از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است که شاخص­های مربوط به آن در جدول شماره 1. آمده است. طبق این شاخص­ها، در همه موارد، متغیرها دارای اعتبار سازه­ای مطلوبی بوده­اند. همچنین برای به دست آوردن شاخص قابلیت اعتماد از میزان همبستگی گویه با مقیاس، همبستگی دو به دوی گویه­ها و نیز مقدار آماره آلفای کرونباخ استفاده شده است که در جدول شماره 1. میزان آلفای کرونباخ مجموع گویه­های هر یک از متغیرهای تحقیق، گزارش شده است.

 

جدول 1. شاخص­های اعتبار سازه‌ای و پایایی متغیرهای اندازه­گیری شده

 

 

تعریف متغیرهای مستقل

میزان استفاده از تلویزیون‌های ماهواره‌ای: عبارت است از مدت زمانی که پاسخگو به تلویزیون­های ماهواره­ای دسترسی دارد و از آن استفاده می­کند. در این پژوهش، مدت زمان استفاده پاسخگویان از تلویزیون­های ماهواره­ای به صورت کلّی، طولی(مدت زمان برخورداری) و به صورت عرضی( مدت زمان استفاده در شبانه روز) طی سه سوال سنجیده می­شود؟ و میانگین نمرات استاندارد این سه سؤال، میزان استفاده از تلویزیون ماهواره­ای فارسی زبان را ایجاد کرده اند.

نوع محتوای مورد استفاده از تلویزیون های ماهواره­ای: براساس نوع پیام‌های برنامه‌ تلویزیون، محتوای آن را طبقه‌بندی می‌کنند؛  هر کدام ازاین پیام‌ها، گرایش خاصی را پاسخ می دهد.]27[. براساس طبقه بندی مک کوائیل، نوع محتوای برنامه­های ماهواره­ای به چهار دسته تقسیم شده و میزان استفاده از آنها براساس طیف لیکرت سنجیده شده است. این محتواها عبارت­اند از: محتوای خبری و اطّلاعاتی؛ موضوعات آموزشی؛ محتوای هیجانی، سرگرمی، محتوای علمی و مستند.

میزان خشنودی (رضایت) از تلویزیون های ماهواره ای: به معنای میزان برآورده شدن نیازهای پاسخگویان در صورت استفاده از کانال­های ماهواره­ای است. میزان خشنودی از کانال­های ماهواره­ای از طریق دو شاخص سنجیده شده است: 1- برآورده ساختن نیازها و انتظارات، 2- یافتن محتوای مورد علاقه.

اعتماد به تلویزیون های ماهواره ای: به معنای میزان اعتبار و مقبولیت تلویزیون­های ماهواره­ای نزد مخاطبان است. میزان اعتماد به تلویزیون­های ماهواره­ای از طریق سه شاخص پرسیده شده است: 1- بی­طرفی 2- صحت و صداقت و درستی محتوا، 3- شفافیت.

 

متغیّر وابسته

پای‌بندی به هویت فرهنگی: هویت فرهنگی سبب شناخته شدن و متمایز کردن فرد و جامعه از دیگر افراد و جوامع می­شود. هویت فرهنگی حاکی از تداوم بین گذشته و حال است و نفس این تداوم، خود برشناخت گذشته دلالت می­کند ]30 [هویت فرهنگی یک ملت حاصل خودآگاهی نسبت به انباشت تاریخی از تجربه­های فرهنگی آن ملت است. جهت سنجش متغیر پای بندی به هویت فرهنگی زنان و با توجه به ابعاد درنظر گرفته شده در این پژوهش، از مقیاس استاندارد پای بندی به هویت فرهنگی علیخانی ]18 [استفاده شده است. در جهت تقویت اعتبار محتوا، برخی گویه های محقق ساخته نیز به مقیاس مورد نظر افزوده شده است. با توجه به مباحث نظری و مقیاس مورد نظر، در این تحقیق هویت فرهنگی با ابعاد زیر، تعریف عملیاتی می­شود:

  1. زبان: مجموعه­ای از نمادها و نشانه­ها که مهمترین دستگاه نشانه­ای بشر محسوب می­شود و از طریق انتقال اندوخته­های اجتماعی و فرهنگی عامل پیوند انسان­ها با هم می‌شود. بنابراین افراد در طول تاریخ، با استفاده از زبان مشترک به بازیابی و انتقال هویت خود می­پردازند]5 [.
  2. ادبیات فارسی:. ادبیات اولاً تجلی هویت ایرانی است. ثانیاً، بخشی از فرهنگ جهانی را تشکیل می­دهد. بنابراین صفتی که دیگران به ما نسبت می­دهند و یا ویژگی­ای که ما در نزد دیگران داریم، در ارائه تعریف ما تعیین کننده­ است. ایران با شاعرانی چون فردوسی، حافظ، نظامی، خیام و مولوی بازنمایی می‌شود. شعر به عنوان یکی از شاخص­های برجسته هویت ایرانی نقش بی‌بدیلی در تنظیم شناخت دیگران در مورد «ما»[10] دارد]9 [.
  3. دین و میراث دینی: در فرایند شکل­دهی هویّت فرهنگی ایرانی، تعالیم مذهبی و دینی موجب وفاداری و پای بندی به اعتقادات و مناسک آیین­های  مذهبی فراگیر می­شود.
  4. گذشته تاریخی: آگاهی مشترک افراد یک جامعه از گذشته تاریخی و احساس دل بستگی به آن و احساس هویت تاریخی عامل پیوند نسل­های مختلف به یکدیگر بوده و بخشی از هویّت فرد را بازنمایی می‌کند. به این ترتیب، هر جامعه­ای با هویت تاریخی خود تعریف و ترسیم می­شود ]25 [.
  5. تربیت فرزندان براساس اصول ایرانی- اسلامی: تربیت عبارت از فرآیندی است که طی آن فرد از طریق آموزش و یادگیری، جامعه پذیر می‌شود. لذا هویّت فرهنگی ایرانی ایجاب می‌کند که جامعه‌پذیری در نهاد خانواده براساس اصول ایرانی و اسلامی باشد.
  6. گرایش به ذائقه غذایی ایرانی: ذائقه مبنایی است که افراد به واسطه آن خود و طبقه خود را از دیگران متمایز و بر اساس آن خود را دسته­بندی می­کنند‌. هویّت فرهنگی ایرانی، دارای دائقه های غذایی متکثری است امّا زمانی‌که آن‌ها را درمقابل دائقه غربی قرار دهیم، مرزهای هویّت بخش آن، آشکار می‌شود.
  7. گذران اوقات فراغت مبتنی بر عرف ایرانی: ژوفر دومازدیه فراغت را مجموعه­ای از مشغولیت­ها می­داند که فرد بعد از آزاد شدن از ضرورت­های شغلی، خانوادگی و اجتماعی، برای رضایت خاطر خود برمی­گزیند و شامل استراحت، تفریح و یا توسعه دانش و توانایی‌های فرد می­شود.
  8. استفاده از پوشش بومی- اسلامی: نوعی پوشش و لباس است که هم مولفه‌های قومی و سنتی ایرانی را درخود حفظ کرده است و هم براساس اصول اسلامی و با کارکرد حفظ حجاب اسلامی زنان می­باشد.
  9. هنر ایرانی: شامل تولیدات فرهنگی عینی ازجمله موسیقی بومی و سنتی، دکوراسیون سنتی و افتخار به انباشته­های هنری ایرانی می­شود.
  10. پای بندی به سنن ایرانی: مجموعه پیچیده‌ای از باورها، هنرها، قوانین نانوشته، اخلاقیات، عادات و هرچه که یک ایرانی به عنوان عضوی از جامعه خویش فرا می‌گیرد را سنن ایرانی می­نامند.
  11. افتخار به مفاخر ملی: این بعد از پای بندی به هویت فرهنگی شامل توجه، احترام و افتخار به مشاهیر و افتخارات فرهنگی و ملی کشور ایران می­شود.

 

یافته­های تحقیق

بعد از تأیید اعتبار و پایایی پرسش نامه تنظیم شده، پیمایش مورد نظر انجام گرفته و داده‌های جمع­آوری شده، به روش آماری تحلیل شده است. هم‌چنین سطح اندازه‌گیری همه متغیّرهای اصلی فاصله‌ای بوده و براساس آزمون کا-اف، توزیع فراوانی همه آن‌ها تقریباً نرمال بوده است.

 

نتایج توصیفی

براساس نتایج توصیفی، میانگین سن زنان پاسخگو 31.64 سال بوده­است و حدود 40 درصد پاسخگویان مجرد، بیش از 56 درصدشان متاهل و 3.5 درصدشان نیز مطلقه بوده­اند. در این میان، 35 درصد افراد شاغل بوده و 21.5 درصد درحال تحصیل بوده­اند. 2.5 درصد بیکار فصلی و 41 درصد باقی مانده نیز بیکار دایم بوده­اند. در ادامه به توصیف متغیرهای اصلی تحقیق می­پردازیم: جدول شماره 2. خلاصۀ توزیع فراوانی و شاخص­های گرایش به مرکز و پراکندگی متغیّرهای مستقل را نشان می­دهد:

 

جدول 2. جدول توزیع درصدی و آماره­های گرایش

به مرکز و پراکندگی متغیرهای مستقل تحقیق

 

 

طبق یافته­های توصیفی به دست آمده، وضعیت حضور رسانه ماهواره در منزل طوری بوده است که از بین کل پاسخگویان، 82 درصد اعلام کرده اند که در منزل، ماهواره داشته و 18 درصد نیز اظهار کرده اند که چنین رسانه­ای در منزل ندارند.

برای سنجش مفهوم میزان استفاده از شبکه‌های فارسی زبان ماهواره­ای، از سه گویه میزان استفاده (به صورت سؤال کلّی)، مدت زمان حضور ماهواره در منزل و مدت زمان تماشای آن در شبانه روز، استفاده شده است. میانگین میزان استفاده از شبکه­های فارسی ماهواره 50.46 در مقیاس صفر تا صد بوده و میانگین استفاده از آن در طول شبانه‌روز نیز در بین 328 نفر دارنده ماهواره، نزدیک به دو ساعت و نیم بوده است. هم‌چنین دربین این افراد، میانگین میزان رضایت از برنامه­های تلویزیون ماهواره­ای برابر با 62.04 در مقیاس صفر تا صد است و درنهایت میانگین میزان اعتماد به برنامه­های تلویزیون­های ماهواره­ای دربین این افراد برابر با 40.7 در مقیاس صفر تا صد بوده است.

توزیع درصدی پراکندگی میزان استفاده از محتواهای مختلف برنامه­های تلویزیونی از سوی تماشاگران شبکه­های ماهواره­ای فارسی زبان نشان می­دهد که بیشترین علاقه به محتوای تفریح و سرگرمی بوده و کمترین علاقه مربوط به محتوای اخبار و اطلاعات روز بوده است. محتوای آموزشی و محتوای علمی و مستند نیز در رتبه دوم و سوم استفاده قرار گرفته­اند. جهت تلخیص اطلاعات آماری موجود، تحلیل عاملی اکتشافی بر روی محتواهای موردنظر صورت گرفته است که درنهایت دو عامل از آن استخراج شده است: طبق این تحلیل، موضوعات خبر و اطلاعات روز، محتوای علمی و مستند و محتوای آموزشی تحت عنوان محتوای آگاهی بخشی در یک عامل قرار گرفته و محتوای تفریح، هیجان و سرگرمی، تحت عنوان محتوای تفریحی در عامل دیگری قرار گرفته است.

 

پای‌بندی به هویت فرهنگی

متغیر پای بندی به هویت فرهنگی، بعد از همسوسازی گویه­های تحقیق و ترکیب ابعاد مختلف آن برساخت شده است. تحلیل عاملی تاییدی گویه­های متغیر موردنظر، اعتبار سازه‌ای این مفهوم را تأیید کرده است، طوری که در همه موارد، بار عاملی بالای 4/0 بوده است. درمرحله بعد برای استفاده از اصل تقلیل­گرایی علمی و خلاصه کردن ملازم با دقت، بر روی یازده بُعد هویت فرهنگی، تحلیل عاملی اکتشافی به­عمل آمد که نتایج آن در جدول ذیل آمده است:

 

جدول 3. نتایج تحلیل عاملی سطح دوم ابعاد یازده گانه هویت فرهنگی

 

طبق نتایج به دست آمده شاخص KMO نزدیک به عدد 1 بوده است که مطلوب بودن نتایج تحلیل عاملی را نشان می­دهد. براساس ماهیت نظری  متغیرهای وارد شده به تحلیل، عنوان عامل اول؛ فرهنگ عینی و اجتماعی و عنوان عامل دوم؛ فرهنگ ذهنی و ادبی برساخت شد. همچنین با توجه به بالا بودن بار عاملی دو بُعد هنر و آداب و سنن ایرانی در هر دو بُعد، جای آن­ها در ابعاد عوض شده است. بنابراین بُعدهای پوشش بومی و اسلامی، سبک تربیت مبتنی بر اصول ایرانی- اسلامی، اوقات فراغت مبتنی برعرف، دین و تعالیم دینی، آداب و سنن ایرانی و ذائقه غذایی ایرانی در بُعد عینی و اجتماعی هویت فرهنگی قرار­گرفته و متغیرهای زبان فارسی، ادبیات، هنر ایرانی، افتخار به مفاخر ایرانی و گذشته تاریخی در بُعد ذهنی و ادبی هویت فرهنگی قرارگرفته­اند.

طبق یافته­های توصیفی به دست آمده، بالغ بر 60 درصد افراد بررسی شده در سطح زیاد و خیلی زیادی به هویت فرهنگی پای بند بوده­اند. هم‌چنین به احتمال 95 درصد، پارامتر میانگین هویت فرهنگی در بین زنان تهرانی بین 61 تا 64 در مقیاس صفر تا صد می باشد. تحلیل توصیفی ابعاد اکتشافی هویت فرهنگی نشان می­دهد که میانگین پارامتری بُعد ذهنی هویت­فرهنگی در جامعه آماری آن بین 65.67 تا 69 در مقیاس صفر تا صد قرار دارد و همچنین میانگین پارامتری بُعد عینی هویت فرهنگی بین 57 تا 60 در مقیاس صفر تا صد قرار دارد. بررسی تفاوت میانگین این دو بُعد نیز نشان می­دهد که پای بندی به بُعد ذهنی هویت فرهنگی به مراتب بیشتر از پای بندی به بُعد عینی آن است(به میزان5/7 درصد).

طبق یافته‌های توصیفی، دربین ابعاد مرتبه صفر نیز، بیشترین پای بندی مربوط به بُعد افتخار به مفاخر ایرانی، تاریخ ایران و ذائقه غذایی ایرانی با پارامترهای میانگین بالای 70 در مقیاس صفر تا صد می­باشد. درحالی که کمترین پای بندی مربوط به ابعاد نوع پوشش و حجاب اسلامی – ایرانی، هنر ایرانی و گذران اوقات فراعت مبتنی بر عرف  می باشد که حد بالای پارامتر میانگین آنها کمتر از 55 در مقیاس صفر تا صد است.

 

 

رابطه بین متغیرهای مستقل و پای بندی به هویت فرهنگی

لازم است توضیح داده شود که؛ بررسی رابطه دو به دوی متغیرهای تحقیق با متغیر وابسته، میزان پای بندی به هویت فرهنگی را نشان می­دهد که با افزایش سن افراد، پای بندی آنها به هویت فرهنگی نیز بیشتر شده­است. همچنین با افزایش میزان تحصیلات از شدت هویت فرهنگی ایرانی کاسته شده است. مجرد ها و مطلقه ها نسبت به زنان متأهل بسیار کمتر پای بند به هویت فرهنگی بوده­اند. همچنین کسانی که شاغل بوده­اند نسبت به خانه­دارها هویت فرهنگی ضعیف­تری داشته­اند.

در این بخش، فرضیه­های مربوط به رابطه متغیرهای مستقل اساسی و پای بندی به هویت فرهنگی زنان و ابعاد مختلف آن مورد آزمون قرار گرفته است:

 

جدول 4. رابطه شاخص­های تحقیق و پای بندی به هویت­فرهنگی

 

 

طبق جدول فوق، میزان استفاده از شبکه­های فارسی زبان ماهواره­ای رابطه معکوس معناداری با پای بندی به هویت فرهنگی و ابعاد آن دارد (r برابر با 46/0-)؛ همچنین شدت این رابطه درمورد بعد هویت فرهنگی عینی بالاتر از شدت رابطه میزان استفاده و پای بندی به هویت فرهنگی ذهنی بوده است. همچنین در بین کسانی ماهواره داشته‌اند، هرچقدر به محتوای برنامه­های آن اعتماد بیشتری شده است، هویت فرهنگی پاسخگویان تضعیف­تر شده ولی شدت آن کم بوده است. طبق نتایج فوق رابطه بین رضایت و خشنودی از برنامه‌های شبکه­های ماهواره­ای درمیان کسانی که از این شبکه­ها استفاده می­کنند و پای بندی به هویت فرهنگی با شدت 44/0- معنادار بوده است. این شدت رابطه درمورد پای بندی به هویت فرهنگ عینی بیشتر بوده است.

رابطه بین محتواهای مورد استفاده از شبکه­های ماهواره­ای و پای بندی به هویت فرهنگی

 

جدول 5. رابطه بین محتواهای مورد استفاده از شبکه­های ماهواره­ای

و پای بندی به هویت فرهنگی

 

 

نتایج مربوط به رابطه بین انواع محتوای استفاده شده و هویت فرهنگی نشان می­دهد که استفاده از محتوای خبر و اطلاع­رسانی با هویت فرهنگی رابطه­ای ندارد و موضوعات آموزشی نیز تنها با بُعد عینی هویت فرهنگی ارتباط معکوس ضعیفی دارد. اما براساس نتایج به دست آمده، با استفاده بیشتر از محتوای تفریحی (عامل اول)، هویت فرهنگی تضعیف شده است و این شدت رابطه درمورد بُعد عینی هویت فرهنگی خیلی قوی­تر بوده است. اما رابطه بین عامل دوم استخراج شده یعنی عامل محتوای آگاهی بخش و پای بندی به هویت فرهنگی در هیچ کدام از سطوح آن معنادار نبوده است.

مترتب این تفاسیر باید به این مهم اشاره کرد که از لحاظ آماری، روابط دو به دوی متغیرهای مستقل و وابسته به معنای میزان تأثیر و تبیین آن نیست، لذا در ادامه جهت دست‌یابی به میزان تأثیرهای واقعی و تبیین آماری پای بندی به هویت فرهنگی در بین زنان می­بایست از تحلیل­های چندمتغیره استفاده کرد:

 

تحلیل رگرسیون چندگانه پای بندی به هویّت فرهنگی

تحلیل رگرسیون انجام شده به روش ورود همزمان[11] بوده که در آن تمام شرایط استفاده از این تحلیل اهمّ از نرمال بودن توزیع متغیّرها، فاصله‌ای بودن سطوح اندازه‌گیری، عدم همپوشی و نرمال بودن توزیع باقی‌مانده‌ها رعایت شده است. لازم به ذکر است میزان استفاده افرادی که ماهواره ندارند، برابر با مقدار صفر درنظر گرفته شده است.

 
جدول 6. نتایج رگرسیون پای بندی به هویت فرهنگی برحسب متغیر­های مستقل

 

 

براساس جدول فوق، میزان آماره F در تحلیل واریانس معنا­دار بوده و مقدار کل تغییرات پیش­بینی شده پای بندی به هویت­فرهنگی بر اساس متغیرهای مستقل شناسایی شده، برابر با 35.7 درصد است. طبق این نتایج، رضایت از برنامه­های ماهواره­ای بیشترین تاثیر را بر کاهش پای بندی به هویت­فرهنگی دارد. بعد از آن، میزان استفاده از شبکه­های ماهواره­ای بر هویت فرهنگی بیشترین تاثیر منفی را دارد. این درحالی است که طبق نتایج به دست آمده، محتواهای آگاهی بخش برنامه­های تلویزیون ماهواره­ای تاثیر تقویتی بر پای بندی به هویت فرهنگی دارند، به عبارت دیگر، در شرایطی که تأثیر همه متغیرها ثابت نگه داشته شود، افزایش استفاده از محتوای آگاهی بخش، باعث تقویت آن نیز می­شود. اما طبق نتایج به دست­آمده، تاثیر خالص و مستقیم محتوای تفریحی و ارزشی معنادار نبوده است. در سطح پایین‌تر، متغیر اعتماد به برنامه­های شبکه­های ماهواره­ای باعث کاهش پای‌بندی به هویت فرهنگی زنان شده است لذا باتوجه به نتایج تحلیل رگرسیون به دست­آمده، معادله استاندارد پیش­بینی پای بندی به هویت فرهنگی زنان برحسب متغیرهای مربوط به شبکه‌های ماهواره­ای به شکل ذیل است: پای بندی به هویت فرهنگی = رضایت از برنامه‌های ماهواره­ای (0.467-) + استفاده از برنامه­های شبکه­های ماهواره­ای (0.186-) + استفاده از محتوای آگاهی­بخش (0.175) + اعتماد به برنامه­های ماهواره­ای (0.156-)

 

تحلیل مسیر

در تحلیل مسیر انجام شده، تاثیرات خالص براساس تحلیل رگرسیون جدول شماره 9. و تحلیل‌های رگرسیونی بین متغیّرهای مستقلّ، ارزیابی شده است.

 

 

 

شکل 2. مدل تحلیل مسیر پایبندی به هویت فرهنگی زنان

نتیجه‌گیری

تلویزیون یک رسانه قدرتمند است که می­تواند برنامه­ها، اهداف و ارزش­های صاحب رسانه را به مخاطب طوری عرضه کند، که مخاطب، پذیرای آن باشد. این بحث، عمدتاً در موج سوم نظریه­های رسانه، مثل نظریه کاشت مطرح شده­است. در این تحقیق دو رویکرد رقیب کارکردگرایانه و انتقادی در حوزه رسانه به بوته آزمایش گذاشته شد؛ در رویکرد کارکردگرایانه، رسانه­ به عنوان ابزاری برای جامعه­پذیری، انتقال ارزش ها و هویت­ نسل­های مختلف جامعه، انتقال انباشته­های مادی و غیرمادی فرهنگی و ایجاد همگرایی و وفاق اجتماعی در جوامع جدید نقش خود را ایفا می­کند. درحالی که از منظر انتقادی، رسانه به عنوان ابزار انتقال ارزش­ها و الگو­های جدید هویتی و رفتاری، باعث تغییر در ساختارهای جامعه و سطوح مختلف نظام ارزشی، شخصیتی و هویتی جامعه می­شود. یافته­های تحقیق حاضر نشان می­دهد که شبکه­های ماهواره­ای با توجه به ماهیت برنامه­های فراملی و ارزش­های جهانی(غربی) مورد نظرشان، مخاطب را نسبت به هویت فرهنگی خود، بی­توجه و بیگانه می­کنند. مسئله­ایی که همواره کشور ما با آن مواجه است این است که؛ رسانه­های داخلی از تکثر و تنوع سلیقه اقشار مختلف، غافل بوده­اند، لذا مخاطبان به استفاده از برنامه­های رسانه­ ماهواره­، گرایش پیدا کرده‌اند. براین اساس، نتیجه این تحقیق نشان می­دهد که میانگین درصدی استفاده از شبکه‌های ماهواره­ای در بین زنان تهرانی بیش از 50.46 درصد می­باشد که در سطح بالایی قرار دارد. همچنین کسانی که از ماهواره استفاده می­کنند میانگین رضایت بالایی از آن داشته و میانگین اعتماد به محتوای برنامه­های آن نیز برابر با 40.75 در مقیاس صفر تا صد بوده است. همچنین از بین محتواهای مورد توجه زنان تهرانی از برنامه­های شبکه­های تلویزیونی ماهواره­ای، بیشترین علاقه به محتوای تفریح، سرگرمی و هیجان بوده (محتوای تفریحی) و کمترین علاقه مربوط به محتوای اخبار و اطلاعات روز بوده است. در­حالی­که دسته اول محتواهای این شبکه­ها، حامل انواع ارزش­های فرا ملی‌گرایی و به دور از فرهنگ شرقی هستند، که در جهت سلطه هژمونیک بر هویت مخاطبین، عمل می­کنند.

یکی از دست­آوردهای این پژوهش، مفهوم سازی هویّت فرهنگی عینی و ذهنی براساس تحلیل عاملی اکتشافی ابعاد مختلف هویت فرهنگی زنان بوده­است که طبق آن، بُعدهای پوشش بومی و اسلامی، سبک تربیت ایرانی، اوقات فراغت مبتنی بر عرف، دین و تعالیم دینی، آداب و سنن ایرانی و ذائقه غذایی ایرانی در بُعد عینی و اجتماعی هویت فرهنگی مفهوم­سازی شده و بُعدهای زبان فارسی، ادبیات، هنر ایرانی، افتخار به مفاخر ایرانی و گذشته تاریخی در بُعد ذهنی و ادبی هویت فرهنگی قرار گرفته­اند. همچنین یافته­های تجربی تحقیق نشان می­دهد که میانگین هویت فرهنگی در بین زنان تهرانی بین 61 تا 64 در مقیاس صفر تا صد می­باشد. و در جامعه آماری، پای‌بندی به هویت فرهنگی ذهنی به اندازه 10 درصد بیشتر از پای بندی به بُعد هویت فرهنگی عینی بوده­است.

در تحقیق حاضر، جهت دست­یابی به تأثیر خالص جنبه­های مختلف استفاده از شبکه­های تلویزیونی ماهواره­ای فارسی‌زبان، تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر انجام شد. طبق این تحلیل، متغیرهای مربوط به شبکه­های ماهواره­ای، بیش از 35.7 درصد تغییرات پای بندی به هویت فرهنگی زنان را پیش­بینی کرده­اند. این تحلیل نشان می­دهد که متغیر رضایت از برنامه­های شبکه­های ماهواره­ای با میزان بتای 0.467- بیشترین تاثیر را بر تضعیف هویت فرهنگی داشته است و درمرحله بعد، میزان استفاده از شبکه­های ماهواره­ای با مقدار بتای 0.186- باعث تضعیف هویت فرهنگی زنان شده و اعتماد به محتوای برنامه­های شبکه­های ماهواره­ای نیز با مقدار بتای 0.156- در تضعیف هویت فرهنگی زنان نقش ایفا کرده­است. همچنین تاثیر استفاده از محتوای تفریحی معنادار نبوده­است؛ لذا این محتوا به صورت مستقل و بدون تعامل با دیگر متغیرهای تحقیق، نقشی در تضعیف هویت فرهنگی ندارد. درحالی­که متغیر برساخته استفاده از محتوای آگاهی­بخش با مقدار بتای 0.175 باعث تقویت پای بندی به هویت فرهنگی در زنان می­شود و از آن جایی که در روابط دو به دو با متغیر وابسته رابطه معنا­داری نداشته است؛ لذا باید به این نکته اشاره کرد که محتوای آگاهی­بخش برنامه‌های تلویزیون ماهواره­ای، متغیر "تحریف شده" است که تاثیر متغیرهای مزاحم، مانع از نشان دادن رابطه این متغیر با هویت فرهنگی شده است؛ درحالی که با کنترل عوامل مزاحم، تأثیر آن نیز معنا­دار شده است. بنابراین هرچقدر از محتوای علمی، خبری، اطلاعاتی و آموزشی برنامه­های ماهواره­ای بیشتر استفاده شود، پای‌بندی به هویت فرهنگی نیز در همه ابعاد آن افزایش پیدا می­کند.

مقایسۀ یافته­های این تحقیق با نظریات متفکران حوزه رسانه (جنکینز، لرنز، گیدنز، گربنر و لاسول) و رویکردهای نظری هویت و همچنین تحقیقات حوزه داخلی (ﭘﻮرﺟﺒﻠﯽ1375، اسدی و همکارانش 1388، محمدپور و همکارانش 1389)، نشان می‌دهد که یافته­های به دست­آمده، همسو با پیشینه نظری و تجربی تحقیق بوده و تاثیر رسانه­ تلویزیون ماهواره­ای بر ارزش­ها، هویت ­فرهنگی و سبک زندگی مردم تایید شده­است. اما باید درنظر داشت که شبکه­های فارسی زبان ماهواره­ای به صورت یک جانبه باعث تضعیف هویت فرهنگی نمی­شوند، چراکه اگر عامل­های رضایت و اعتماد کنترل شوند، استفاده از محتوای علمی و آگاهی­بخش شبکه­های ماهواره­ای، با انتقال سرمایه شناختی و سواد رسانه­ای، نه­تنها در پای‌بندی زنان به هویت فرهنگی خللی وارد نمی­کند، بلکه باعث تقویت هویت فرهنگی ایرانی زنان می­شود.

بررسی نحوه اثرگذاری عامل­های استفاده از ماهواره، رضایت از برنامه­های آن و اعتماد به آن نشان می­دهد که ماهواره درجهت تغییر تعریف فرد از خود و تضعیف شدید هویت فرهنگی عمل می­کند؛ به طوری که فرد از هویت فرهنگی خود تهی می‌شود؛ این استحاله هژمونیکی، مخصوصاً در زمینه­های فرهنگی عینی و دینی مانند حجاب و پوشش اسلامی، اعتقادات و تعالیم دینی و تربیت دینی- ایرانی فرزندان، جامعه را با مشکل مواجه می­سازد. اینجاست که این مساله در سطح کلان ملی چالش برانگیز می­شود.

براساس نتایج به دست آمده، پیشنهادات کاربردی قابل اجرایی ارائه شده است. این پیشنهادها عبارت­اند از: توجه ویژه به بُعد دینی و عینی هویت و مولفه­های فرهنگی آن در قالب برنامه‌های فرهنگی نهادهای ذیربط، بازتعریف خطّ مشی مدیریّت رسانه‌های تصویری در ایران براساس واکنش‌های جمعیّت هدف(مخاطبان)، ارزیابی‌های کارکردی رسانه ملّی و رسانه تصویری موازی(شبکه‌های تلویزیونی ماهواره­ای)، تغییر رویکرد قهری نسبت به شبکه‌های ماهواره­ای در سطح مدیریّت فرهنگی کشور که درواقع چشم‌پوشی از واقعیّت ضریب نفوذ ماهواره بوده و مانع ارائه راه‌حل‌های غیر قهری و تأثیرگذار شده است. بررسی نیازسنجی مخاطبان در داخل کشور و ایجاد تکثر هدفمند و برنامه­ریزی شده برای جذب مخاطبان در سطوح متفاوت سنی و جنسی؛ همچنین تشویق تولیدگران صدا و سیما در راستای استفاده و برجسته سازی نمادهای فرهنگی و ملی ایرانی و نیز ارزش­ها و منابع فرهنگی دینی و اسلامی در تولیداتشان، تمرکز بر سواد رسانه­ای و آگاه­سازی مردم درمورد محتواهای برنامه­های شبکه­های تلویزیون ماهواره­ای و پیامدها و تاثیرات نامحسوس مصرف صنعت فرهنگی این رسانه بر هویت، سبک زندگی و شخصیت مخاطبان.



[1] Mcluhan

[2] Cultural identity

[3] ManuelCastells

[4] other

[5] Smith

[6] Harold Lasswell

[7] Daniel Lerner

[8] George Gerbner

[9] Anthony Giddens

[10] هویت فرهنگی ایرانی- اسلامی

[11]Enter

ابوالحسنی، سید رحیم.1388. تعیین و سنجش مولفه‌های هویت ایرانی، تهران: پژوهشکده تحقیقات استراتژیک گروه پژوهش­های فرهنگی و اجتماعی. ص 76.
اسدی، ناصر و مهدی زاده، سیدمحمد و عقیلی، سید وحید. 1388. «هویت فرهنگی در مجموعه های تلویزیونی ایرانی مطالعه موردی: بررسی مجموعه تلویزیونی خط‌شکن»، فصلنامه پژوهش های ارتباطی ، سال شانزدهم (شماره58).
اسمیت، فیلیپ.1383. درآمدی بر نظریه فرهنگی، حسن پویان. تهران: دفتر پژوهش‌های فرهنگی. ص14.
افضلی، محمد علی.1386. تبیین اندیشه‌های سیاسی اجتماعی امام خمینی (ره)، تهران: نشر معارف.ص 318.
برگر، پیتر و لومان، توماس.1375. ساخت اجتماعی واقعیت (رساله ای در جامعه شناختی شناخت)، چاپ اول. فریبرز مجیدی. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. ص 125
پورجبلی، ربابه. 1380. «بررسی عوامل موثر بر شکل‌گیری هویت اجتماعی- فرهنگی نوجوانان شهر ارومیه». کارشناسی ‌ارشد جامعه شناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شیراز، شیراز.
جنکینز، ریچارد.1381. هویت اجتماعی، تورج یار احمدی. تهران: نشر شیرازه. ص 167.
چلبی، مسعود.1378. هویت های قومی و رابطه آن با هویت ملی، تهران: انتشارات موسسه مطالعات ملی. ص31.
خالقی مطلق، جلال.1384. یادداشت‌های شاهنامه، تهران: انتشارات مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی. ص 9.
خانیکی، هادی. 1383. هویت و گفتمان‌های هویتی در ایران، در هویت در ایران، علی اکبر علیخوانی، تهران: پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی.
رابرتسون، یان. 1374. درآمدی بر جامعه‌شناسی، حسین بهروان. مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.
ربیعی، علی و عبداللهی، عظیمه السادات و شیروی خوزانی، یاسر. 1390. «برّرسی رابطه تماشای تلویزیون­های ماهواره­ای با هویّت جنسیتی دختران نوجوان شهر اصفهان» فصلنامه مطالعات اجتماعی روان‌شناختی زنان، سال سیزدهم ( شماره 3) : صص 128-99.
روشه، گی. 1366. تغییرات اجتماعی، منصور وثوقی. تهران : نشر نی. ص 232-233.
رهبر، محمد تقی. ۱۳۸۵. اخلاق و تربیت اسلامی، تهران: انتشارات سمت.
ساعی، منصور. 1390. رسانه و هویت ایرانی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی.
سورین، ورنرو جیمز تانکارد. نظریه‌های ارتباط جمعی،چاپ اول.1381. علیرضا دهقان. تهران: نشر دانشگاه تهران. ص452-454.
عالم، عبدالرحمن. 1376. بنیادهای علم سیاست،چاپ سوم. تهران: نشر نی. ص 157.
علیخواه، فردین. 1383. سنجش مفاهیم اساسی علوم اجتماعی، تهران: انتشارات جامعه شناسان.
کاستلز، مانوئل.1380. عصر اطلاعات: اقتصاد، جامعه و فرهنگ، جلد دوم. حسن چاووشیان. تهران: طرح نو. ص 29.
همان. ص 413.
گیدنز، آنتونی. 1383. تجدّد و تشخّص، ناصر موفقیان. تهران: نشر نی.
همان. 1378. راه و رسم، منوچهر صبوری کاشانی. تهران: نشر شیرازه. ص15.
محمدپور، احمد و نقدی، اسداله و نادرنژاد، بهزاد.1389. «اثر ماهواره بر هویت فرهنگی در کردستان ایران؛ بررسی موردی دانشجویان کُرد دانشگاه‏های سنندج» دو فصلنامه پژوهش جوانان ، فرهنگ و جامعه. شماره 4.
محمدی، حمزه. 1379. «هویت فرهنگی و مدرنیسم: مورد دانش آموزان شهر مریوان». دانشکدة علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران.
معمار، رحمت اله. 1378. سنجش گرایش به هویت تاریخی، تهران: اداره ی کل مطالعات مرکز تحقیقات و سنجش  بر نامه­های صدا و سیما. ص 17-20.
مهدی زاده، سید محمد.1389. « نظریه های رسانه: اندیشه های رایج و دیدگاه های انتقادی» همشهری: ص 79-80.
میرزایی، خلیل. 1386. فرهنگ توصیفی علوم اجتماعی، تهران: انتشارات حفیظ. چاپ اول.
نوچه فلاح، رستم. 1383. مبانی نظری هویت و بحران هویت، مرکز مطالعات جوانان و مناسبات نسلی. تهران: انتشارات نقشینه پیمان. ص25-27.
هال، استوارت. 1383. «هویت های قدیم و جدید، قومیت های قدیم و جدید» شهریار وقفی پور. ارغنون (شماره 24).
هنوی، ویلیام. 1373. «هویت ایرانیان از ساسانیان تا قاجاریه» ایران نامه، سال 12( ش 3) : ص472-474.
Appadurai, Arjun(1996) Modernity at Large: Cultural Dimensions of Globalization. Minneapolis, MN: University of Minnesota Press.
Howard, Judith. A., (2000) Social Psychology lf identities, A critical examination of Social identity theory, Political Psychology, Vol. 22, PP : 127-156.
Kellner, Douglas, (1996) Television, Advertisese and the Constructim of Postmodern Identity, London Rutledge publication
Lafereniere, K.P. (1993). Reversal theory: An introduction. Patient Education & counseling. 22(2). 52.