جنبش زنان ایران؛ از ایستایی تا پویایی

نویسندگان

1 استادیار و عضو هیأت علمی گروه معارف اسلامی، دانشگاه هنر اصفهان

2 دانشیار و عضو هیأت علمی گروه روابط بین الملل، دانشگاه تهران

چکیده

هویت خواهی در درون زنان ایران همواره چونان آتشی شعله می کشد. اما با همه ی تفاوت ها و نابرابری های نابه جا، به دلیل نبود شرایط لازم فکری، امکان شکل گیری حرکتی عمومی برای پاس داری از حقوق زنان و نوزایی ارج و منزلت آنان فراهم نبود. از سوی دیگر ناباوری و اعتماد به نفس نداشتن زنان که همواره در طول تاریخ هستی خود را در پرتو مردی دیگر (پدر یا شوهر) تعریف شده می یافتند، و از سوی دیگر نبود نگرش عمومی به توان مندی زن برای ایفای نقشی مستقل، به تداوم بی بهره گی و کناره گیری زنان از عرصه ی عمومی و خلاصه شدن نقش آنان به ایفای وظیفه ی مادری یا همسری. صرف در عرصه ی خصوصی کمک نمود. تا سال ها پس از آن که نخستین اعتراض ها به فرودستی زن در برابر مرد در پی حضور زنان در عرصه ی تولید اقتصادی در غرب آغاز شد، در جامعه ی ایرانی به دلیل نبود تجربه ی مدرنیته و دست آوردهای آن، هنوز واکنشی برای دگرگونی و بهبود وضع زنان دیده نمی شد. شاید بتوان نخستین نشانه های یک حرکت جمعی در این زمینه را نهضت مشروطه دانست که در پی با افزایش آگاهی از دگرگونی وضع زنان در فراسوی مرزها، زمینه ی کامل این حرکت فراهم شد. رژیم پهلوی با آگاهی از اراده ی توانای زنان برای حضور در عرصه ی عمومی زیرکانه با اعطای آزادی های نسبی، با منت نهادن بر سر زنان ایرانی، ولایت مردسالارانه ی خود را بر سر آنان تداوم بخشید.شکل گیری انقلاب ایران فرصتی مناسب برای توده های فرهیخته و دانش آموخته ی زنان ایرانی بود که بتوانند جدا و رها از منت مردان برای دست یابی به منش و ارج والای خود تلاش کنند. ایده های شایسته مداری اسلام که به دور از سنجه هایی هم چون جنسیت نگرش به گوهر انسانی و بهره گیری از توانایی های افراد را وعده می داد، چنان کششی داشت که زنان را با قدرت به خود کشید و به آینده امیدوار کرد. اما تداوم و نهادینه شدن باورهای سنتی که هم چنان چهره ی پسندیده ی زن را تنها در همسرداری بهتر و بچه داری می دید، موانعی بر سر راه جنبش آغاز شده ی زنان برای بازیافت هویت خود نهاد که آنان را به واکنش واداشت که در نتیجه راه برون رفت از این وضعیت را اقدام مستقل اجتماعی – و نه سیاسی – دانستند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Iranian Women's Movement; From Static to Dynamic

نویسندگان [English]

  • Mojtaba Attarzade 1
  • Nasrin Mosaffa 2
1 Department of Islamic Studies, University of the Arts Esfahan
2 Department of Law and Political Science, University of Tehran
چکیده [English]

The Iranian women have always been aspiring to their ideal identity in order change the real one. Yet, due to effects of gender differences, which result i crimination, such a general aspiration could not be realized to enhance men's rights dramatically. The lack of self-esteem, on the one hand, and : onformities in beliefs, on the other, made the men shadow ever-present er the women. Considering men as dominant figure-heads of the seholds; that is husbands, prevented women from having a visible role in _ nomic and industrial activities of the community, which resulted in men's isolation and their absence in the public sector, restricting their role 'hat of a mother or a wife.
 
Long after the first protestations in favour of women's rights in the West, re is no sign of such acts in Iran. This might be attributed to the very late .: of initial economic and industrial modernization in Iran, the fact that peded women's liberation as well. One may notice the embryonic signs of such a thought at the beginning of the Constitution Movement, as a result of influences coming in the forms of news and information coming from arope. The Pahlavi regime, gave women partial freedom in exchange of gaining control over them in almost every aspect of the social life. The Isamic Revolution offered an opportunity for educated women to participate ., the public sphere without being used in the hands of the politicians. This the impetus upon which women found, for the first time, their economic lue in the history of the nation.

کلیدواژه‌ها [English]

  • identity
  • Women
  • Social Movement
  • Feminism
  • Islamic Revolution