Gender Differences in Personality and Sensation Seeking of Tehran University Students

Document Type : Research Paper

Authors

1 student of educational psychology, Kharazmi University

2 Associate professor, University of Tehran, Faculty of Psychology and Education

3 Student of educational psychology, Kharazmi University

Abstract

Gender is an important variable which its impact on personality and sensation seeking has been studied in various researches. In some cases the results were inconsistent, which can indicate the role of culture on these relationships. Hence, the present study with the aim of determining gender differences in five factor model of personality and sensation seeking in Tehran university students was performed. Sample of 177 undergraduate students (108 female and 69 male) were selected from University of Tehran using cluster sampling. The NEO-PI-R Questionnaire (Costa and McCrae, 1992) and Sensation Seeking Scale form V (Zuckerman, 1978) were used as instruments. According to the findings, significant difference in big five factors of personality was found between female and male students. Girls showed significantly higher scores on openness to experience and agreeableness compared with boys. Moreover, sensation seeking of boys was significantly different from girls (P<0.05). Male students showed significantly higher scores on subscales of thrill and adventure seeking, disinhibition and boredom susceptibility than female students

Keywords


تأثیر تفاوت‌های جنسیّتی[1]بر شخصیت[2] در مطالعات متعددی (کوکس[3]، 1994؛ زاکرمن[4]، 1994؛ فینگولد[5]، 1994؛ ویزبرگ، دییانگ و هیرش[6]، 2011) بررسی شده است. سه فراتحلیل اصلی فینگولد (1994)، شوکین، وانگ و راکلین[7] (1995) و کاستا، تراسیانو و مک کری[8] (2001) این مطالعات را بررسی کردند و نشان دادند که ویژگی‌های شخصیتی، تحت تأثیر تفاوت‌های جنسیّتی قرار دارند. فینگولد (1994) چهار فراتحلیل برای بررسی تفاوت‌های جنسیّتی در زمینۀ شخصیت انجام داد. نتایج نشان داد که مردان نسبت به زنان جرأت‌ورزتر هستند و اعتماد به نفس بالاتری دارند. در مقابل، برون­گردی[9]، اضطراب، اطمینان و خصوصاً مهربانی زنان بیش از مردان بود. دومین فراتحلیل توسط شوکین و همکاران (1995) در زمینۀ نقش تفاوت‌های جنسیّتی در شخصیت با روش خودگزارشی پنج عامل بزرگ انجام شد. نتایج این پژوهش با بررسی 76 مطالعه با 35 مقیاس شخصیت مختلف نشان داد که زنان نسبت به مردان در دو عامل روان­آزردگی­گرایی[10] و توافق‌پذیری[11] نمرات معنادار بالاتری کسب کردند. فراتحلیل مهم دیگر مربوط به مطالعۀ کاستا و همکاران (2001) است که با بررسی پنج عامل بزرگ شخصیت در 26 فرهنگ مختلف به این نتیجه رسیدند که تفاوت‌های شخصیتی به‌طور گسترده‌ای با کلیشه‌های جنسیّتی[12] هماهنگ هستند. براساس گزارش شرکت‌کنندگان، زنان از روان­آزردگی­گرایی، توافق­پذیری، ملایمت و گشودگی[13] به احساسات بالاتری بهره‌مند هستند، در حالی‌که، مردان جرأت‌ورزی و گشودگی به ایده‌های بالاتری دارند.

همچنین، پژوهش‌های متعددی نشان دادند که زنان نمرات بالاتری در دو عامل روان‌آزردگی­گرایی و توافق­پذیری کسب کردند (شوکین و همکاران، 1995؛ گلدبرگ و همکاران[14]، 1998؛ بوداو[15]، 1999؛ کاستا و همکاران، 2001؛ گودوین و گوتلیب[16]، 2004؛ مک کری و همکاران، 2005؛ چپمن و همکاران[17]، 2007؛ اسمیت و همکاران[18]، 2008؛ شکری، کدیور و دانشور­پور، 1386) در حالی­که، مردان نمرات بالاتری در عامل گشودگی به تجربیات به­دست آوردند (گودوین و گوتلیب، 2004؛ شکری و همکاران، 1386). از سوی دیگر، مرور پژوهش‌ها نشان می‌دهد که نتایج برخی پژوهش‌ها در زمینۀ برون­گردی و وجدانی بودن[19] متناقض بوده است. در برخی پژوهش‌ها (گودوین و گوتلیب، 2004؛ اسمیت و همکاران، 2008) زنان و در دیگر پژوهش­ها (شکری و همکاران، 1386) مردان نمرات معنادار بالاتری در این دو عامل کسب کردند. مطابق با همین تناقضات، فینگولد (1994) و کاستا و همکاران (2001) بیان کردند که تفاوت‌های جنسیّتی در برونگردی و گشودگی به تجربیات ناهمخوان یا قابل چشم پوشی است. کاستا و همکاران (2001) در توضیح این نتایج بیان کردند که مردان در برخی از زیر مقیاس‌های برون‌گردی و گشودگی و زنان در دیگر زیر مقیاس‌ها نمرات بالاتری کسب می‌کنند. همچنین، به‌نظر می‌رسد که تفاوت کمی میان زنان و مردان در زیر مقیاس‌های وجدانی بودنوجود داشته باشد.

عامل دیگری که بررسی نقش آن خصوصاً در میان جوانان و دانشجویان حائز اهمیت است، هیجان‌خواهی[20]است. هیجان‌خواهی جستجوی هیجان‌ها و تجربه‌های متنوع، تازه، پیچیده و پرشور و استقبال از خطرات بدنی، اجتماعی، قانونی و مالی به خاطر خود این تجربه‌ها است (زاکرمن، 1994). توصیف هیجان‌خواهی بر پایۀ مدلی است که تحت تأثیر عوامل ژنتیکی، زیستی، فیزیولوژیکی، روان‌شناختی و اجتماعی است (زاکرمن، 1990؛ 1991؛ 1994؛ 1996). شواهد نشان می‌دهد که هیجان‌خواهی خصوصیات دوگانه جنسیّتی دارد (بال، فارنیل و وانگمن[21]، 1984؛ بوتکوویک و براتکو[22]، 2003؛ کروس، سیرن و براون[23]، 2013). برخی از محققان (وگنر[24]، 2001؛ پیسزینسکی[25]، 2002) به این نتیجه رسیدند که مردان تمایل بیش‌تری به انجام رفتارهای پرخطر دارند. پژوهش­های پیشین (بال و همکاران، 1984؛ زاکرمن و همکاران[26]، 1991؛ زاکرمن، 1994؛ روزنبلیت و همکاران[27]، 2001؛ روت، شوماچر و برهلر[28]، 2005؛ میشرا و لالومیر[29]، 2011) با استفاده از ابزارهای گوناگون -برای نمونه مقیاس هیجان‌خواهی زاکرمن[30] و پرسش­نامه هیجان‌خواهی آرنت[31]- تفاوت معناداری را بین هیجان‌خواهی زنان و مردان نشان دادند و بیان کردند که هیجان‌خواهی مردان بیش‌تر از زنان است.

مرور پژوهش‌های دیگر در نمونه‌های مختلف نشان داد که مردان در زیر مقیاس‌های هیجان­طلبی و ماجراجویی[32](بال و همکاران، 1984؛ زاکرمن و همکاران، 1991؛ زاکرمن، 1994)، نابازداری[33] (زاکرمن و همکاران، 1991؛ اسکورث[34]، 1995؛ جک و رونان[35]، 1998؛ بوتکوویک و براتکو، 2003؛ هروماتکو و بوتکوویک[36]، 2009) و حساسیت به ملالت[37](زاکرمن، 1994) نمرات بالاتر معناداری نسبت به زنان کسب کردند. در زمینۀ زیر مقیاس تجربه‌جویی[38] نتایج پژوهش‌ها، تناقضاتی را نشان دادند. در برخی از پژوهش‌ها نیز هیچ تفاوتی بین دو جنس مشاهده نشد (زاکرمن، 1994؛ ایکورث، 1995؛ محوی شیرازی، 1387؛ جک و رونان، 1998؛ اسلاتسک[39] و همکاران، 2011). در حالی‌که، در برخی دیگر، مردان نمرات بالاتری کسب کردند (بال و همکاران، 1984) و در برخی دیگر، زنان نمرات بالاتری کسب کردند (هروماتکو و بوتکوویک، 2009).

دلایل مختلفی برای وجود تفاوت‌های جنسیّتی در شخصیت و هیجان‌خواهی مطرح شده است. فینگولد (1994) در گزارش خود سه مدل کلی بیان می‌کند که دلایل اصلی تفاوت‌های جنسیّتی را در نظر می‌گیرد. مدل اول، مدل‌های زیستی[40] هستند که بر عوامل ذاتی و زیستی زیر بنای تفاوت‌های جنسیّتی در شخصیت تأکید دارند. نمونۀ مناسب برای این مدل نظرات زاکرمن (1991) است. مدل فرهنگی- اجتماعی[41] دومین مدل است که بر عوامل فرهنگی و اجتماعی تأکید دارد که به تفاوت‌های جنسیّتی در شخصیت منجر می‌شود. نمونۀ مناسب برای این مدل، مدل نقش اجتماعی[42] (ایگلی[43]، 1987؛ ایگلی و وود[44]، 1991) است. سومین مدل، مدل زیستی – اجتماعی[45] است که عوامل زیستی و فرهنگی- اجتماعی را به‌عنوان دو علت اصلی تفاوت‌های جنسیّتی در شخصیت در نظر می گیرد.

عامل فرهنگ یکی از عواملی است که می‌تواند نقش تفاوت‌های جنسیّتی در ویژگی‌های شخصیتی و هیجان‌خواهی را تحت تأثیر قرار دهد. مکوبی[46] (2000) ادعا کرد که زنان و مردان بسیار شبیه به هم هستند و خود را براساس اسنادهای مشترکی که افراد در فرهنگ معین دارند، درک می‌کنند. کاستا و همکاران (2001) متوجه شدند که میزان تفاوت‌های جنسیّتی در فرهنگ‌های مختلف متفاوت است و بیان کردند که تفاوت‌های جنسیّتی در فرهنگ‌های برابری‌طلب و مرفّه – فرهنگ‌های اروپایی و آمریکایی- که در آن‌ها فرصت‌های برابر زنان با مردان بیش‌تر است و نقش‌های جنسیّتی سنّتی به حداقل رسیده، بیش‌تر از سایر فرهنگ‌هاست. اسمیت و همکاران (2008) بیان کردند که سطوح بالای دوگانگی جنسیّتی در کشورهای توسعه یافته به­دلیل این است که ویژگی‌های شخصیتی مردان و زنان کم‌تر محدود شده و می‌توانند به­صورت طبیعی ویژگی‌های متفاوتی را نشان دهند. همچنین، هیجان‌خواهی فرهنگ‌های غربی و سفید پوستان نسبت به آسیایی‌ها و رنگین پوستان بیش‌تر است (شولتز و شولتز[47]، 2009).

با توجه به مطالب بیان شده و تأثیر عوامل فرهنگی در ایجاد تفاوت‌های جنسیّتی در شخصیت و هیجان‌خواهی، همچنین وجود تناقضات پژوهشی مطرح شده، بر آن شدیم تا این پژوهش را در بافت فرهنگی ایران در میان نمونه‌ای از دانشجویان دانشگاه تهران اجرا کنیم.

روش پژوهش

طرح این پژوهش غیرآزمایشی و از نوع علّی‌مقایسه‌ای است. جامعۀ آماری این پژوهش شامل کلیۀ دانشجویان دختر و پسر دورۀ کارشناسی دانشگاه تهران است. در این پژوهش دانشکده‌ها به چهار طبقۀ اصلی علوم انسانی، علوم پایه، فنّی و هنر تقسیم شدند. با توجه به تعداد افراد جامعه، در مجموع 177 نفر (108 دختر و 69 پسر) از دانشکده‌های مختلف (98 نفر علوم انسانی، 40 نفر علوم پایه، 16 نفر فنی و 23 نفر هنر) به روش نمونه‌گیری طبقه‌ای تصادفی براساس جنس و رشتۀ تحصیلی انتخاب شدند. میانگین سنی گروه نمونه 46/22 با انحراف استاندارد 99/2 در دامنۀ سنی 18 تا 38 سال بود.

اطلاعات مورد نیاز برای این پژوهش از طریق دو پرسشنامه جمع‌آوری شد. به این طریق که، ابتدا برای انجام‌دادن مطالعۀ مقدماتی، 33 نفر از دانشجویان انتخاب و به پرسشنامۀ اولیّه پاسخ دادند. سپس، اطلاعات جمع‌آوری شده تجزیه و تحلیل شد و پس از اطمینان از ویژگی‌های فنّی و استاندارد بودن پرسشنامه‌ها، فرم نهایی آن تهیه و برای جمع‌آوری اطلاعات استفاده شد.

الف) پرسشنامۀ شخصیتی پنج عاملی[48]کاستا و مک کری (1992): نسخۀ تجدید نظر شدۀ پرسشنامۀ عوامل شخصیت کاستا و مک کری (1992) شامل 60 سؤال و پنج گزینه (از کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم) است و برای ارزیابی پنج عامل اصلی شخصیت (روان‌آزردگی‌گرایی، برون‌گردی، گشودگی، توافق‌پذیری و وجدانی‌بودن) به‌کار می‌رود. بررسی های انجام شده اعتبار[49] آن را در فاصله‌های 3 ساله بین 63/0 تا 79/0 و شش ساله بین 68/0 تا 83/0 گزارش داده‌اند (کاستا و مک کری، 1988). این پرسشنامه را در ایران حق‌شناس (1378) بر روی 502 نفر از افراد بدون سابقه روان­پزشکی در فاصله میانگین 6 و 7 ماه هنجاریابی کرد. برای تعیین اعتبار از طریق آلفای کرونباخ برای 5 عامل اصلی به ترتیب ضرایب 81/0، 71/0، 57/0، 71/0، 83/0 و به روش باز‌آزمایی به ترتیب ضرایب 53/0، 74/0، 76/0، 60/0، 64/0 به‌دست آمده است. در این پژوهش پنج عامل اصلی به ترتیب ضرایب آلفای کرونباخ 80/0، 77/0، 53/0، 61/0 و 81/0 را نشان دادند.

ب) مقیاس هیجان‌خواهی نسخۀ پنجم زاکرمن (1978): نسخۀ پنجم مقیاس هیجان‌خواهی یک پرسشنامۀ چهل ماده­ای است و شامل یک نمرۀ کلی و چهار زیرمقیاس (هیجان‌طلبی و ماجراجویی، تجربه جویی، نابازداری و حساسیت به ملالت) است. اعتبار و روایی[50] مقیاس هیجان­خواهی نسخۀ پنجم در مطالعات متعددی گزارش شده و مورد پذیرش همگان قرار گرفته است (زاکرمن، 1994؛ 2007). کجباف، نشاط‌دوست و خالوئی (1384) اعتبار این مقیاس را با روش بازآزمایی 79/0 گزارش دادند. در پژوهش حاضر، مقیاس هیجان‌خواهی نسخۀ پنجم زاکرمن پس از ترجمه و ایجاد تغییرات لازم در برخی از ماده‌ها برای هماهنگ‌تر شدن با فرهنگ جامعه، اجرا شد. اعتبار نمرۀ کلی و چهار زیر مقیاس با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 99/0، 98/0، 97/0، 97/0 و 96/0 به­دست آمد.

یافته‌های پژوهش

177 دانشجو (108 دختر  و 69 پسر) در این پژوهش بررسی شدند. قبل از ارائه آماره‌های استنباطی، مشخصات توصیفی عوامل بزرگ شخصیت به تفکیک دانشجویان پسر و دختر در جدول 1 گزارش شده است.

جدول 1: شاخص‌های توصیفی بر حسب پنج عامل بزرگ شخصیتی در دانشجویان دختر و پسر

متغیر

گروه

میانگین

انحراف معیار

روان‌آزردگی‌گرایی

دختر

31/21

47/7

پسر

55/20

78/7

برون‌گردی

دختر

76/29

06/7

پسر

57/28

58/6

گشودگی

دختر

44/29

05/5

پسر

61/27

67/4

توافق‌پذیری

دختر

36/31

23/5

پسر

45/29

54/4

وجدانی‌بودن

دختر

08/32

90/6

پسر

28/31

35/7

همان‌طور که جدول 1 نشان می دهد، میانگین‌های هر پنج عامل در دختران بیش از پسران است. بالاترین میانگین (08/32) مربوط به عامل وجدانی‌بودن در گروه دانشجویان دختر و پایین‌ترین میانگین (55/20) مربوط به عامل روان‌آزردگی‌گرایی در گروه دانشجویان پسر است. به منظور مقایسۀ پنج عامل بزرگ شخصیت براساس دو گروه دختر و پسر، از تحلیل واریانس چند­ متغیری استفاده شد. لازم به‌ذکر است که قبل از اجرای آزمون، همگنی واریانس‌ها با استفاده از آزمون لوین بررسی شد و با توجه به برقرار بودن مفروضه‌ها آزمون­ها اجرا شدند.

جدول 2: آزمون‌های چندمتغیری برای اثر جنس بر پنج عامل بزرگ شخصیت

متغیر

آزمون

ارزش

F

سطح معناداری

جنس

اثر پیلایی

09/0

32/3

007/0

لامبدای ویلکز

91/0

32/3

007/0

اثر هاتلینگ

10/0

32/3

007/0

بزرگ‌ترین ریشه روی

10/0

32/3

007/0

 

 

آزمون آماری تحلیل واریانس چند متغیری برای بررسی تفاوت بین گروه‏ها انجام شد. چنان‌که در جدول 2 مشاهده می‌شود، نتایج نشان داد که آزمون‌های معناداری تحلیل واریانس چند متغیری در پنج عامل بزرگ شخصیت در سطح 01/0P < معنا‌دار است. با توجه به معنا‌دار بودن اثر جنس بر پنج عامل شخصیتی (لامبدای ویلکز = 91/0، 01/0>P ، 32/3 =F)، تفاوت معنادار بین گروه دختر و پسر در متغیر پنج عامل بزرگ شخصیت وجود دارد. با توجه به معنا‌دار بودن آزمون‌های تحلیل واریانس چند‌متغیری، تجزیه و تحلیل واریانس تک متغیری برای هر یک از عوامل وابسته جداگانه محاسبه شد. خلاصۀ نتایج در جدول زیر ارائه شده است.

جدول 3: تحلیل واریانس تک متغیری برای هر یک از پنج عامل بزرگ شخصیت به‌طور جداگانه

    متغیر وابسته

    مجموع مجذورات نوع سوم (SS)

درجۀ آزادی (df)

میانگین مجذورات (MS)

F

سطح معناداری

روان‌آزردگی‌گرایی

99/23

1

99/23

42/0

520/0

برون‌گردی

03/60

1

03/60

27/1

262/0

‌گشودگی

88/141

1

88/141

90/5

016/0

توافق‌پذیری

89/153

1

89/153

23/6

014/0

وجدانی‌بودن

49/27

1

49/27

55/0

460/0

 

نتایج نشان داد که فقط F محاسبه شده در عامل گشودگی (90/5) و عامل توافق‌پذیری (23/6) در سطح (05/0P<) با درجۀ آزادی 1 معنادار هستند. در نتیجه، بین عامل گشودگی و توافق­پذیری در دو گروه غیر دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، با توجه به میانگین­های ارائه شده در جدول 1 می‌توان نتیجه گرفت که دانشجویان دختر در عامل گشودگی (44/29) و توافق‌پذیری (36/31) به‌طور معناداری نمرات بالاتری نسبت به دانشجویان پسر کسب کرده‌اند. قبل از ارائۀ آماره‌های استنباطی، مشخصات توصیفی هیجان‌خواهی به تفکیک دانشجویان پسر و دختر در جدول 4 گزارش شده است.

جدول 4: شاخص‌های توصیفی بر حسب زیر مقیاس‌های هیجان‌خواهی در دانشجویان دختر و پسر

متغیر

گروه

میانگین

انحراف معیار

هیجان‌طلبی‌ و ماجراجویی

دختر

14/6

59/2

پسر

23/7

23/2

       تجربه‌جویی

دختر

02/3

09/2

پسر

59/3

07/2

       نا بازداری

دختر

15/3

18/2

پسر

97/3

73/2

   حساسیت به ملالت

دختر

07/3

64/1

پسر

65/3

45/1

 

همان‌طور که جدول 4 نشان می‌دهد، میانگین تمام زیر مقیاس‌های هیجان‌خواهی در گروه دانشجویان پسر بیش از دانشجویان دختر است. همچنین بالاترین میانگین (23/7) مربوط به زیرمقیاس هیجان‌طلبی و ماجراجویی در گروه دانشجویان پسر و کم‌ترین میانگین (02/3) مربوط به زیرمقیاس تجربه‌جویی در دانشجویان دختر است. به‌منظور مقایسۀ زیر مقیاس‌های هیجان‌خواهی، براساس دو گروه دختر و پسر، تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. لازم به ذکر است که قبل از اجرای آزمون، همگنی واریانس‌ها با استفاده از آزمون لوین بررسی شد و با توجه به برقرار بودن مفروضه‌ها آزمون‌ها اجرا شدند.

جدول 5: آزمون‌های چند ‌متغیری برای اثر وابستگی به اینترنت بر زیر‌مقیاس‌های هیجان‌خواهی

متغیر

آزمون

ارزش

F

سطح معناداری

جنس

اثر پیلایی

07/0

34/3

012/0

لامبدای ویلکز

93/0

34/3

012/0

اثر هاتلینگ

08/0

34/3

012/0

بزرگترین ریشه روی

08/0

34/3

012/0

 

 

چنان‌که در جدول 5 مشاهده می‌شود، آزمون‌های معنا‌داری تحلیل واریانس چند ‌متغیری دربارۀ زیر مقیاس­های هیجان‌خواهی در سطح (05/0P<) معنا‌دار است. با توجه به معنا‌دار بودن اثر جنس بر زیر مقیاس‌های هیجان‌خواهی (لامبدای ویلکز = 93/0، 05/0>P ، 34/3  =F)، تفاوت معنادار بین دختر و پسر در متغیر هیجان‌خواهی وجود دارد. با توجه به معنا‌دار بودن آزمون‌های تحلیل واریانس چند‌ متغیری، تجزیه و تحلیل واریانس تک متغیری برای هر یک از متغیرهای وابسته  جداگانه محاسبه شد. خلاصۀ نتایج در جدول 6 ارائه شده است.

جدول 6: تحلیل واریانس تک متغیری برای هر یک از زیر مقیاس‌های هیجان‌خواهی به‌طور جداگانه

متغیر وابسته

مجموع مجذورات نوع سوم SS

درجۀ آزادی df

میانگین مجذوراتMS

F

سطح معناداری

هیجان‌طلبی و ماجراجویی

24/48

1

24/48

97/7

005/0

تجربه جویی

37/13

1

37/13

08/3

081/0

نابازداری

46/27

1

46/27

76/4

030/0

حساسیت به ملالت

58/13

1

58/13

52/5

020/0

 

چنانچه در جدول 6 مشاهده می‌شود، F محاسبه شده برای زیر مقیاس هیجان‌طلبی و ماجراجویی (97/7) در سطح (01/0P<) و زیر مقیاس‌های نا‌بازداری (76/4) و حساسیت به ملالت (52/5) در سطح (05/0P<) معنادار هستند. در نتیجه، بین زیر مقیاس‌های هیجان‌طلبی و ماجراجویی، نا‌بازداری و حساسیت به ملالت در دو گروه دختر و پسر تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین، با توجه به میانگین‌های ارائه شده در جدول 4 می‌توان نتیجه گرفت که دانشجویان پسر در زیر مقیاس‌های هیجان‌طلبی و ماجراجویی (23/7)، نابازداری (97/3) و حساسیت به ملالت (65/3) به­طور معناداری نمرات بالاتری را نسبت به دانشجویان دختر کسب کرده‌اند.

بحث و نتیجه‌گیری

تفاوت‌های جنسیّتی، ویژگی‌های شخصیت و هیجان‌خواهی افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. از سوی دیگر، تفاوت‌های جنسیّتی به نوبۀ خود تحت تأثیر بافت فرهنگی خاصی است که افراد در آن پرورش می‌یابند. از این‌رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تفاوت‌های جنسیّتی در پنج عامل بزرگ شخصیت و هیجان‌خواهی در بافت فرهنگی ایران بر روی دانشجویان دانشگاه تهران انجام شد.

نتایج پژوهش نشان‌دهندۀ اثر معنادار جنسیّت بر پنج عامل بزرگ شخصیت بود که با تفسیر فینگولد (1994) از نقش تفاوت‌های جنسیّتی در شخصیت، یعنی تأثیر عوامل زیستی، اجتماعی- فرهنگی و اجتماعی-زیستی، همخوان است. تفاوت‌های هورمونی و فیزیولوژیکی میان زنان و مردان، بافت اجتماعی، انتظارات و هنجارها از هر دو جنس در اجتماع، تأثیر رسانه‌ها در اجتماعی شدن، ویژگی‌های فرهنگی، مذهب غالب در جامعه و نقش‌های مورد قبول جنسیّتی در هر جامعه می‌تواند به ایجاد تفاوت‌های جنسیّتی در شخصیت منجر شود. از منظر اجتماعی، تأثیرات فرهنگی متنوع، نقش‌های مختلفی برای افراد در نظر می‌گیرند و بدین ترتیب، زنان و مردان به گونه‌های متفاوت از هم جامعه‌پذیر می‌شوند (وود و ایگلی، 2002 و ایگلی و وود، 2005).

به‌نظر می رسد با پذیرفتن این مفروضه که همۀ انسان‌ها گونه‌هایی با ریشه‌های ژنتیکی همسان هستند، بسیاری از روان‌شناسان شخصیت، بر شباهت‌های فرهنگی و جنسیّتی، بیش از تفاوت‌های آن تأکید می‌کنند. برای مثال، گلدبرگ (1981، نقل از تریاندیس و سو[51]، 2002) معتقد است که پنج عامل شخصیت جنبه جهان شمول دارند، چرا که هر یک از این صفات در همه فرهنگ‌ها سبب بقای نوع بشر می‌شوند. با این حال، دراد[52] و همکاران (1998، نقل از تریاندیس و سو، 2002) مطالعه‌ای را دربارۀ تفاوت‌های بین فرهنگی در پنج عامل شخصیت پیشنهاد کردند. بر این اساس، کاستا و مک کری (1992) پیشنهاد کردند که صفات اصلی شخصیتی بین فرهنگی هستند. به عبارت دیگر، به‌نظر می­رسد در تفسیر نتایج مطالعاتی با محوریت خصوصیات شخصیتی، توجه همزمان به مدل­های زیستی و اجتماعی می‌تواند به تبیین بهتر نتایج کمک کند.

نتایج این پژوهش نشان داد که دختران به­طور معناداری از گشودگی به تجربیات بالاتری نسبت به پسران بهره‌مند هستند که با نتایج پژوهش گودوین و گوتلیب (2004) و شکری و همکاران (1386) همخوان است. بنا به دیدگاه فینگولد (1994) تفاوت‌های جنسیّتی در گشودگی به تجربیات، ناهمخوان یا قابل چشم‌پوشی است. در توضیح این پدیده نتایج کاستا و همکاران (2001) نشان داد که نمرۀ پسران در برخی از زیر مقیاس‌های گشودگی مثل گشودگی به ایده‌ها بالاتر است، در حالی‌که، نمرۀ دختران در برخی دیگر از زیر مقیاس‌های گشودگی مثل گشودگی به زیبایی‌شناسی و گشودگی به احساسات بالاتر است. بنابراین، مقایسه گشودگی کلی بدون در نظر گرفتن زیر مقیاس‌های آن مناسب به‌نظر نمی‌رسد. دلیل وجود تناقض در نتایج این پژوهش با برخی پژوهش‌ها می‌تواند به دلیل در نظر نگرفتن زیرمقیاس‌ها باشد.

یافته‌ها همچنین نشان داد که توافق­پذیری در دختران به‌طور معناداری بیش از پسران است که با نتایج بسیاری از پژوهش­ها (شوکین و همکاران، 1995؛ گلدبرگ و همکاران، 1998؛ بوداو، 1999؛ کاستا و همکاران، 2001؛ گودوین و گوتلیب، 2004؛ مک کری و همکاران، 2005؛ چپمن و همکاران، 2007؛ اسمیت و همکاران، 2008؛ شکری و همکاران، 1386) همخوان است. این یافته می‌تواند از طریق نظریه‌های تکاملی و نقش اجتماعی تفسیر شود. در تبیین تکاملی توافق‌پذیری بالاتر زنان به مزیت‌های انطباقی برای تولید مثل و نگهداری فرزندان نسبت داده می‌شود که دربرگیرندۀ ویژگی‌هایی چون مهربانی، دلسوزی، همکاری، اعتماد، هم‌حسی، سازگاری در زنان است (باس، 1995). در تبیین از طریق نظریه نقش اجتماعی رفتارهای پرورش و توافق‌پذیری بالاتر زنان به فرایند اجتماعی شدن با نقش جنسیّتی زنانه نسبت داده می‌شود که به جامعه‌پذیری متفاوت زنان براساس نقش های مورد انتظار جامعه منجر می‌شود (ایگلی، 1987).

 نتایج این پژوهش نشان‌دهندۀ اثر معنادار جنسیّت بر هیجان‌خواهی بود که از طریق دیدگاه‌های تکاملی و فرهنگی تبیین‌پذیر است. دیدگاه‌های تکاملی، تفاوت زنان و مردان در هیجان‌خواهی را به دلیل تفاوت در فرایند انتخاب بر روی اجداد بشر در نظر می‌گیرد (مک‌دونالد[53]، 2008). مردانی در دستیابی به منابع و همسر گزینی موفق‌تر هستند که قدرت بیش‌تری برای رقابت دارند و بیش‌تر ریسک می‌کنند، درحالی‌که زنانی که ریسک کم‌تری می‌کنند می‌توانند از نسل بعد خود بهتر مراقبت کنند (آرچر[54]، 2009). از سوی دیگر، به‌نظر می­رسد که عوامل فرهنگی در بروز این صفات تأثیرگذار باشند. براساس نقش‌ها و کلیشه‌های جنسی در فرهنگ‌های مختلف، مردان تمایل بیش‌تری به فعالیت‌های پر خطر و جدید نشان می‌دهند و هیجانات خود را به شکل گسترده‌تری ابراز می‌کنند (بوداو، 1999). در بیش‌تر فرهنگ‌ها شرایط برای بروز هیجانات در مردان بیش از زنان است. نوع رابطۀ والدین و فرزندان در دو جنس غالباً متفاوت است. این تفاوت در نوع برخورد و انتظارات در محیط‌های آموزشی و شغلی ادامه می‌یابد و شرایط را برای بالفعل شدن هیجانات در مردان آماده‌تر می‌کند.

پسران به‌طور معناداری در زیر مقیاس هیجان‌طلبی و ماجراجویی نمرات بالاتری نسبت به دختران کسب کردند. منظور از هیجان‌طلبی و ماجراجویی، تمایل به فعالیت‌ها یا ورزش‌هایی است که در برگیرندۀ خطر یا ریسک جسمی باشند مثل کوهنوردی، پریدن با چتر، غواصی، سرعت در رانندگی و مواردی از این قبیل (زاکرمن، 1994). هیجان‌طلبی و ماجراجویی بالا در پسران با نتایج پژوهش‌های زاکرمن و همکاران (1991)، زاکرمن (1994)، و بال و همکاران (1984) همخوان است. از آنجایی­که مردان نسبت به زنان از قدرت خطرپذیری بیش‌تری بهره‌مند هستند (برونسن و هووارد[55]، 2009) در برخورد با موقعیت‌های جدید و جستجوی هیجان بیش‌تر موقعیت‌های غیر قابل پیش‌بینی را ترجیح داده و خطر می‌کنند. زاکرمن (1978) بیان می‌کند که ساختار بدنی، ترشح هورمون‌ها و آنزیم‌های مردانه، همچنین پذیرش نقش‌های اجتماعی که بر استقلال و خودکفایی مردان تأکید دارد، آن‌ها را در شرایطی قرار می‌دهد که تمایل بیش‌تری نسبت به انجام‌دادن رفتارهای پرخطر مانند چتربازی، رانندگی با سرعت و غیره داشته باشند. بال و همکاران (1984) نیز تأکید کردند که هیجان‌طلبی و ماجراجویی بیش از سایر زیر مقیاس‌های هیجان‌خواهی، تفاوت‌های جنسیّتی را نشان می‌دهند.

از دیگر یافته‌های پژوهش این بود که پسران به طور معناداری از نابازداری بالاتری نسبت به دختران بهره‌مند هستند. نابازداری شامل مواردی است که توضیح دهندۀ نیاز به رفتارهای بازداری نشده در قلمرو اجتماعی است (زاکرمن، 1994). نابازداری بالا در پسران با نتایج پژوهش‌های زاکرمن و هم‌کاران (1991)، اسکورث (1995)، جک و رونان (1998)، بوتکوویک و براتکو (2003) و هروماتکو و بوتکوویک (2009) همخوان است. تفاوت در هورمون‌های جنسی، می‌تواند از عوامل مهم در هیجان‌خواهی بالاتر مردان باشد. میزان هورمون‌های جنسی مردانه خصوصاً تستوسترون با علائم مردانگی، هیجان‌خواهی و نابازداری اجتماعی مرتبط است (زاکرمن، 1994؛ الوجا و گارسیا[56]، 2005). همچنین، بر اساس نتایج، پسران در این پژوهش به‌طور معناداری نمرات بالاتری در حساسیت به ملالت نسبت به دختران کسب کردند. افرادی که حساسیت بالا به ملالت و یکنواختی دارند، از تجربیات تکراری از هر نوع، کارهای عادی یا حتی افراد قابل پیش بینی یا خسته کننده بیزارند و زمانی که امور تغییر‌ناپذیر و خارج از کنترل می‌شود بی‌قرار می‌شوند (زاکرمن، 1994). حساسیت به ملالت بالا در پسران با یافته‌های زاکرمن (1994) همخوان است.

در تبیین نابازداری و حساسیت به ملالت بالاتر پسران می‌توان به فراتحلیل کروس و همکاران (2013) اشاره کرد. آن‌ها با فراتحلیل 72 مقاله دربارۀ هیجان‌خواهی که بین سال‌های 1978 تا 2012 به چاپ رسیده بودند به این نتیجه رسیدند که تفاوت‌های جنسیّتی در طی این سال ها در این دو زیر مقیاس ثابت مانده و در مردان بیش از زنان است. این ثبات با این فرض همخوان است که مردان تمایل شدیدتری به درگیر شدن در تعامل‌های اجتماعی بازداری نشده و اجتناب از فعالیت‌های تکراری نسبت به زنان دارند و این تفاوت‌ها به‌تنهایی استناد‌پذیر به نقش‌های جنسیّتی نیستند. همچنین از دیدگاه اجتماعی اگر هنجارهای اجتماعی منتقل شده و کلیشه­های ایجاد کننده هیجان‌خواهی ثابت مانده باشند، تغییری در نتیجۀ پژوهش‌ها در طی زمان نخواهیم داشت.

پژوهش حاضر مانند دیگر پژهش‌ها با برخی محدودیت‌ها مواجه بود که به برخی از آن‌ها اشاره می شود. این پژوهش دربارۀ دانشجویان دانشگاه تهران انجام شده است، به همین دلیل تعمیم نتایج باید با احتیاط انجام شود. همچنین، پیشنهاد می‌شود تا ابزارهایی برای ارزیابی هیجان‌خواهی، متناسب با ویژگی‌های فرهنگی ایرانی تهیه و هنجاریابی شود. استفاده از روش‌های خودگزارش‌دهی مانند پرسشنامه‌ها به­عنوان روش‌های متداول در اندازه‌گیری تفاوت‌های فردی، اطلاعاتی کاملاً منطبق با واقعیت ارائه نمی‌دهد. بنابراین، توصیه می‌شود در پژوهش‌های آتی از روش‌های ترکیبی استفاده شود. با توجه به وجود تناقض تفاوت‌های جنسیّتی در عوامل برون‌گردی، گشودگی و وجدانی بودن در نتایج پژوهش‌هایی که از فرم کوتاه شده پرسشنامه شخصیت (60 گویه‌ای) استفاده کردند، پیشنهاد می‌شود تا از فرم بلند این پرسشنامه (240 گویه­ای) در پژوهشهای آتی استفاده شود تا با در نظر گرفتن زیرمقیاسهای هر عامل، نتایج به صورت روشنتری ارائه شود. همچنین، به نظر میرسد امکان تغییر تفاوت‌های جنسیّتی در زمینۀ شخصیت، هیجان‌خواهی، رفتار و ترجیحات افراد تحت تأثیر تغییرات در نقش‌ها و کلیشه‌های جنسی در طول زمان و در سنین بالاتر (سینوت و شیفرن[57]، 2001؛ وود و ایگلی، 2012) وجود داشته باشد، بنابراین، پیشنهاد می‌شود تا در پژوهش‌های بعدی از روش فراتحلیل برای بررسی تغییرات در طی زمان و پژوهش‌های طولی برای بررسی تغییرات افراد در سنین بالاتر استفاده شود.  



[1]. Gender Differences

[2]. Personality

[3]. Cox

[4]. Zuckerman

[5]. Feingold

[6]. Weisberg, DeYoung & Hirsh

[7]. Shuqin, Wang & Rocklin

[8]. Costa,Terracciano & McCrae

[9]. Extraversion

[10]. Neuroticism

[11]. Agreeableness

[12]. Gender Stereotypes

[13]. Openness

[14]. Goldberg, Sweeney, Merenda & Hughes

[15]. Budaev

[16]. Goodwin & Gotlib

[17]. Chapman, Duberstein, Sörensen & Lyness

[18]. Schmitt, Realo, Voracek & Allik

[19]. Conscientiousness

[20]. Sensation Seeking

[21]. Ball, Farnill & Wangeman

[22]. Butkovic & Bratko

[23]. Cross, Cyrenne & Brown

[24]. Wagner

[25]. Pyszczynski

[26]. Kuhlman, Thornquist & Kiers

[27]. Rosenblitt, Soler, Johnson & Quadagno

[28]. Roth, Schumacher & Brahler

[29]. Mishra &  Lalumiere

[30]. Zuckerman Sensation Seeking Scale (SSS)

[31]. Arnett Inventory of Sensation Seeking (AISS)

[32]. Thrill and Adventure Seeking

[33]. Disinhibition

[34]. Schroth

[35]. Jack &  Ronan

[36]. Hromatko

[37]. Boredom Susceptibility

[38]. Experience Seeking

[39]. Slutske

[40]. Biological Models

[41]. Socio-Cultural Model

[42]. Social Role Model

[43]. Eagly

[44]. Wood

[45]. Biosocial Model

[46]. Maccoby

[47]. Schultz & Schultz

[48]. NEO- Five Factor Inventory

[49]. Reliability

[50]. Validity

[51]. Triandis  & Shu

[52]. DeRaad

[53]. Macdonald

[54]. Archer

[55]. Bronson  & Howard

[56]. Aluja  & Garcia  

[57]. Sinnot  & Shifren

شکری، امید.، کدیور، پروین.، و دانشورپور، زهره (1386). تفاوت‌های جنسیّتی در بهزیستی ذهنی: نقش ویژگی‌های شخصیت، مجله روان‌پزشکی و روان‌شناسی بالینی ایران، 13 (3)، صص: 280-289.
کجباف، محمدباقر.، نشاط‌دوست، حمیدطاهر.، و خالوئی، قاسم‌ (1384). بررسی رابطه بین هیجان‌خواهی و میزان رضایت زناشویی، دانشور رفتار، 12 (10)، صص: 69-78.
محوی شیرازی، مجید‌ (1387). بررسی اعتبار، پایایی و هنجاریابی مقیاس هیجان‌خواهی زاکرمن با تغییرات وابسته به فرهنگ. دانشور رفتار، 15 (28)، صص: 38-48.
Aluja A., & Garcia L. F. (2005). Sensation seeking, sexual curiosity and testosterone in inmates. Neuropsychobiology, 51, pp: 28-33.
Archer, J. Does sexual selection explain human sex differences in aggression? Behavioral and brain sciences, 32, pp: 249-266.
Ball I. L., Farnill D., & Wangeman J. F. (1984). Sex and age differences in sensation seeking: some national comparisons. British Journal of Psychology, 75 (2), pp: 257-265. DOI: 10.1111/j.2044-8295.1984.tb01897.x.
Bronson, M. E. & Howard, E. (2009). Gender differences and their influence on thrill seeking and risk taking, webclearinghouse. net
Budaev, S. V. (1999). Sex differences in the big five personality factors: Testing an evolutionary hypothesis. Personality and Individual Differences, 26, pp: 801–813.
Buss, D. M. (1995). Evolutionary psychology - a new paradigm for psychological science.       Psychological Inquiry, 6, 1–30.
Butkovic, A., & Bratko, D. (2003). Generation and sex differences in sensation seeking: Results of the family study. Percept Motor Skill, 97,pp: 965-970.
Chapman, B. P., Duberstein, P. R., Sörensen, S., & Lyness, J. M. (2007).  Gender Differences in Five Factor Model Personality Traits in an Elderly Cohort: Extension of Robust and Surprising Findings to an Older Generation. Personality and Individual Differences, 43 (06), pp:1594–1603. doi:  10.1016/j.paid.2007.04.028
Costa, P. J., Terracciano, A., & McCrae, R. R. (2001). Gender differences Personality traits across cultures: Robust and surprising findings. Journal of Personality and Social Psychology, 81 (2), pp: 322–331. doi: 10.1037/0022-3514.81.2.322
Costa, P. T., & McCrae, R. R. (1988). Personality in adulthood: A six year longitudinal study of self reports and spouse ratings on the NEO personality inventory. Personality and Social Psychology, 54, pp: 853- 863.
Costa, P. T., & McCrae, R. R.(1992). Revised NEO personality inventory and NEO five factor inventory: Professional manual. Psychological Assessment; Odessa, FL.
Cox, R. H. (1994). Sport psychology: Concepts and applications. Madison: Brown & Benchmark.
Cross, C. P., Cyrenne, D. M., & Brown, G. R. (2013). Sex differences in sensation seeking: a meta-analysis. scientific reports, pp: 1-5.
Eagly, A. H. (1987). Sex differences in social behavior: A social-role interpretation. Erlbaum; Hillsdale, NJ.
Eagly, A. H., & Wood, W. (1991). Explaining sex differences in social behavior: A meta-analytic perspective. Personality and social psychology bulletin, 17, pp: 306-315.
Eagly, A. H., & Wood, W. (2005). Universal sex differences across patriarchal cultures evolved psychological dispositions. Behavioral & Brain Sciences, 28 (2), pp: 281–283.
Feingold, A. (1994). Gender differences in personality: a meta-analysis. Psychological Bulletin, 116 (3), pp: 429–456.
Goldberg, L. R., Sweeney, D. Merenda, P. F., & Hughes, J. E. (1998). Demographic variables and personality: The effects of gender, age, education, and ethnic/racial status on self-descriptions of personality attributes. Personality and Individual Differences, 24, pp: 393–403.
Goodwin, R. D., & Gotlib, I. H. (2004). Gender differences in depression: The role of personality factors. Psychiatry Research, 126 (2), pp: 135–142.
Hagh shenas, H. (1999). Normalization of NEO personality test, revised form. Thought and behavior, pp: 16, 38-47. [In Persian]
Hromatko, I., & Butkovic, A. (2009). Sensation Seeking and Spatial Ability in Athletes: an Evolutionary Account. Journal of Human Kinetics, 21, pp: 5-13.
Jack S. J., & Ronan K.R. (1998). Sensation seeking among high and low risk sports participants. Personality and Individual Differences, 25, pp: 1063-1083.
Maccoby, E. E. (2000). Gender and relationships: A developmental account. In W. Craig (Ed.), Childhood social development (pp: 201-219). Oxford: Blackwell.
Macdonald, K.B. (2008). Effortfull control, explicit processing, and the regulation of human evolved predispositions, Psychology review, 115, pp: 1012-1031.
McCrae RR, Terracciano A, & 78 Members of the Personality Profiles of Cultures Project (2005). Universal features of personality traits from the observer's perspective: Data from 50 cultures. Journal of Personality and Social Psychology, 88, pp: 547–561.
Mishra, S., & Lalumiere, M. L. (2011). Individual differences in risk-propensity: Associations between personality and behavioral measures of risk. Personality and Individual Differences, 50, pp: 869-873.
Pyszczynski, T. L. (2002). Gender differences in the willingness to engage in risky behavior: A terror management perspective. Death Studies, 26, pp: 117-142.
Rosenblitt, J. C., Soler, H., Johnson, S. E., & Quadagno, D. M. (2001). Sensation Seeking and Hormones in Men and Women: Exploring the Link. Hormones and Behavior, 40, pp: 396–402. doi:10.1006/hbeh.2001.1704  
Roth, M., Schumacher, J., & Brahler, E. (2005). Sensation seeking in the community: Sex, age and sociodemographic comparisons on representative German population sample. Personality and Individual Differences, 39 (7), pp: 1261-1271. doi: 10.1016/j.paid.2005.05.003
Schmitt, D. P., Realo, A., Voracek, M., & Allik, J. (2008). Why can't a man be more like a woman? Sex differences in Big Five personality traits across 55 cultures. Journal of Personality and Social Psychology, 94 (1), pp: 168–182. doi:10.1037/0022-3514.94.1.168
Schroth M.L. (1995). A comparison of sensation seeking among different groups of athletes and nonathletes. Personality and Individual Differences, 18, pp: 219-222.
Schultz, D. P., & Schultz, S. E. (2009). Theories of Personality(9th ed.). Belmont, CA: Wadsworth/Cengage Learning.
Shuqin, G., Wang, X., & Rocklin, T. (1995). Sex differences in personality: A meta-analysis based on big five factors. Paper presented at the annual meeting of the American educational research association, San Francisco, CA, pp: 18-22.
Sinnot, J. D. & Shifren, K. (2001). Gender and aging: Gender differences and gender roles. In: Birren, J. E.; Schaie, KW., editors. Handbook of psychology and aging. 5th ed. Academic Press; San Diego, CA, pp: 454-467.
Slutske, W. S., Bascom, E. N., Meier, M. H., Medland, S. E., & Martin, N. G. (2011). Sensation seeking in females from opposite versus same sex twin paies: Hormone transfer or sibling imitation? Behavior Genetic, 41, pp: 533-542.
Triandis, H. C. & Shu, E. A. (2002). Cultural influences on personality, Annual Reviews. California University.
Wagner, M. K. (2001). Behavioral characteristics related to substance abuse and    risk- taking, sensation- seeking, anxiety sensitivity and self-reinforcement. Addictive  Behaviors, 26, pp: 115-120.
Weisberg, Y. J., DeYoung, C. G., & Hirsh, J. (2011). Gender differences in personality across the ten aspects of the big five. Original Research Article, pp: 1-11.
Wood, W., & Eagly, A. H. (2002). A cross cultural analysis of the behavior of women and men: implications for the origins of sex differences. Psycholgical Bulltin, 128, pp: 699–727.
Wood, W., & Eagly, A. H. (2012). Biosocial construction of sex differences and similarities in behavior. In J. M. Olson & M. P. Zanna (Eds.), Advances in experimental social psychology (Vol. 46, pp: 55-123). London, UK: Elsevier.
Zuckerman, M. (1978). Sensation seeking in England and America: Cross-cultural age and sex comparisons. Consulting and Clinical Psychology, 46, pp: 139-149.
Zuckerman, M. (1990). The psychophysiology of sensation seeking. Journal of Personality, 58, pp: 313–341.
Zuckerman, M. (1994). Behavioral expressions and biosocial bases of sensation seeking. New York: Cambridge University Press.
Zuckerman, M. (1996). The psychobiological model for impulsive unsocialized sensation seeking: A comparative approach. Neuropsychobiology, 34, pp: 125–129.
Zuckerman, M. (2007). The sensation seeking scale V (SSS-V): Still reliable and valid. Personality and Individual Differences. 43, 1303-1305.
Zuckerman, M., Kuhlman, D. M., Thornquist, M., & Kiers, H. (1991). Five (or three) robust questionnaire scale factors of personality without culture. Personality and Individual Differences, 12, pp: 929–941