An Investigation of Factors Affecting Textile Weaving Development among Baneh County Rural Women

Document Type : Research Paper

Author

Abstract

Taking participation in handicraft context is a symbol of preserving indigenous culture and having an important contribution on rural women socio-economic empowerment. This research aims at investigating factors affecting development of textile (shawl) weaving activities of economically active rural women in Baneh county, Kordestan province. The statistical sample was consisted of 205 rural women in villages of Armardeh district. Structural questionnaires were used to collect data. The questionnaires validity was confirmed by panel of experts and a pilot study was done to assess the reliability. Cronbach's alpha coefficients were between 0.5 - 0.9 for different measures. Results revealed that individual inputs and environmental context affected development of weaving activities among rural women. Path analysis results showed that supportive factors, working interests, self concept, achievement, perception of self-management, self-efficacy expectations, and career development goals contributed positively to textile weaving career development. Applied recommendations are suggested to develop rural women textile weaving.

Keywords


مقدمه و بیان مسأله

زنان روستایی بخش عظیمی از نیروی انسانی شاغل در اقتصاد روستایی و قشر همواره آسیب‌پذیر جامعه بوده که به طور نامرئی در تله­ای از محرومیت بی­قدرتی، ضعف جسمانی و فقر گرفتار هستند (چمبرز[1]، 2014: 250). محرومیتی که بالطبع جایگاه اجتماعی- اقتصادی آنها را در فرآیند توسعه‌ی پایدار به شدت تنزل بخشیده­ است (امینی و احمدی شاپورآبادی، 1388: 8؛ نوری و غفاری، 1385: 74؛ بانسال و کومار[2]، 2011: 2). بدیهی است، توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی زنان، با بهبود بخشی به استاندارد زندگی، افزایش تعامل اجتماعی، مدیریت زندگی، و افزایش ظرفیت تصمیم­گیری در خانواده و جامعه از محرومیت زنان خواهد کاست (ساسی باما[3]، 2010: 3؛ علیائی و دهقان نیستانکی، 1391: 90). یکی از پیش­نیازهای توانمندسازی زنان روستایی بسترسازی برای بروز و توسعه­ی موقعیت­های خود اشتغالی و فعالیت­های درآمدزا بالاخص در حوزه­ی صنایع خرد روستایی می­باشد. زنان روستایی از دانش بومی پایه، مهارت بالقوه و منابع ایجاد و مدیریت خود اشتغالی (ساسی­باما، 2010: 3) بالاخص در حوزه­ی صنایع دستی روستایی برخوردار می­باشند. صنایعی که از مصادیق درآمدزایی و اشتغال­آفرینی پایدار ملی و محلی بشمار می­رود (کمیسیون برنامه و بودجه، 1390: 1).

در ایران، زنان روستایی 75 درصد تولیدات صنایع دستی کشور را تولید می­کنند (روستا و همکاران، 1389: 94). بخش وسیعی از تولید صنایع دستی شالبافی کشور در استان کردستان و در شهرستان بانه انجام می­پذیرد. زنان روستایی این شهرستان نیمی از جمعیت 132565 نفری این شهرستان را تشکیل می­دهند. شالبافی معرف ذوق و خلاقیت اجتماعی در پاسخگویی به قسمتی از نیازهای روزمره­ی مادی و معنوی جامعه محلی (سلیمان نوری، 1389: 41) استان­های غرب کشور و تجلی مولفه­های هنری، اجتماعی و فرهنگی بومی استان می­باشد. این صنعت به فراخور نیاز پوشاکی مردم منطقه در بستر زمان توانمندی، هویت و شخصیت جامعه را با خود حمل نموده است. لکن، تولیدکنندگان که اغلب زنان روستایی استان می­باشند، در فرایند تولید محصول با مشکلات عدیده­ای مواجه بوده اند که این امر گرایش به این فعالیت اقتصادی و فرهنگی را در گذر زمان با افول مواجه ساخته است. به طوری­که، صنایع دستی کمتر از 5 درصد درآمد مردم شهرستان بانه را به خود اختصاص داده­است (فتاحی، 1391: 3). لذا، شناسایی عوامل مؤثر بر فعالیت شالبافی زنان روستایی شهرستان بانه به عنوان قطب تولید شال استان می­تواند گره­گشای تنگناها و کلید توسعه­ی این صنعت ارزنده باشد. بنابراین، این پژوهش بر آن است تا با شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه­ی فعالیت شالبافی زنان روستایی شهرستان بانه بپردازد. بدین منظور، فعالیت شالبافی زنان روستایی شهرستان بانه مدنظر قرار گرفت و در این راستا اهداف اختصاصی زیر دنبال گردید:

  1. بررسی میزان توسعه یافتگی فعالیت شالبافی در زنان روستایی شهرستان بانه؛
  2. شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه­ی فعالیت شالبافی در بین زنان روستایی شهرستان بانه؛
  3. ارائه­ی راهکارهای کاربردی در راستای توسعه­ی فعالیت شالبافی زنان روستایی.

 

پیشینه­ی پژوهش

گستره­ی وسیعی از پژوهش­ها به بررسی راهکارهای توسعه­ی فعالیت­های اشتغالزای زنان و به ویژه فعالیت صنایع دستی پرداخته اند. بخشی از این مطالعات به تبیین سازه­های مؤثر بر اشتغال زنان روستایی به صورت عام اختصاص دارد (یعقوبی، 1384؛ آراستی، 1385؛ علیدوست و همکاران، 1391؛ کامینگ­هام[4] و همکاران، 2007؛ عالم[5] و همکاران، 2011؛ شورمان[6] و همکاران، 2014). تعدادی از پژوهش­ها نیز بر پایگاه اقتصادی و اجتماعی زنان و سازه­های تأثیرگذار بر آن تمرکز جسته اند (حاجیلو و خانی، 1387؛ علیایی و همکاران، 1388؛ سروش­مهر و همکاران، 1388؛ میرک­زاده و همکاران، 1389). بخش دیگر از ادبیات پیشین به سازه­های تبیین کننده­ی فعالیت در حیطه­ی صنایع دستی زنان روستایی اختصاص دارد (پاپ­زن و همکاران، 1390؛ کرباسی و یعقوبی، 1390؛ فتاحی، 1391؛ سواری و همکاران، 1392؛ الی و کوییسی[7]، 1996؛ کریتزینگر و وستر[8]، 1996؛ لئونارد[9]، 2001؛ کامن گولو و بامگاس[10]، 2002؛ تیاگو[11] و همکاران، 2008؛ بوتنین[12]، 2012).

یعقوبی (1384: 143) در تحقیقی به تبیین اهمیت نقش اعتبارات خرد بر اشتغال زنان روستایی در استان زنجان پرداخت و نشان داد که عوامل محیطی (اعتبارات خرد) با تأثیر بر ارتقاء اعتماد گروهی، ایجاد احساس قوی انجام کار، عوامل فردی (افزایش مهارت مدیریت زندگی و اعتماد به نفس، آگاه‌سازی زنان از توانایی­های بالقوه خود) و انتظارات نسبت به تحقق اهداف (بهبود منزلت زنان در خانواده) بر اشتغال زنان اثر داشته است. بر مبنای یافته­های این پژوهش بین اشتغال زنان و میزان تحصیلات همسران و نگرش کلی مردان خانواده نسبت به دریافت وام توسط زنان خود، رابطه­ی معنی‌داری در سطح 01/0 درصد وجود داشته است.

نتایج پژوهش آراستی (1385: 114) نشان داد که از بین عوامل حمایتی (نگرش موافق اطرافیان به زن، ارزش­ها و باورهای جامعه، وجود الگوی نقش در اطرافیان)، درک نسبت به خودمدیریتی (برقراری تعادل بین خانواده و کار) و عوامل فنی (آموزش و محرک‌های محیطی) تنها نگرش موافق اطرافیان در اشتغال زنان کارآفرین تأثیرگذار است. به هر حال، مطالعات در حوزه­ی همراهی جامعه و اطرافیان نتایج متناقضی را نشان می­دهد. برخی از پژوهش­ها دلالت بر سودمند بودن کار برای زنان و حفظ جایگاه اجتماعی و حس مفید بودن دارد. در حالی که برخی دیگر ناظر بر تعدد نقش­ها و به خطر افتادن سلامت افراد می­باشد (حسابی و همکاران، 1394: 125).

علیدوست و همکاران (1391: 4) به اولویت­بندی موانع توسعه­ی کارآفرینی زنان روستایی در شهرستان گرمسار پرداخته و دریافتند که موانع نهادی زیرساختی( مانند عوامل اقتصادی) و عوامل فنی (آموزشی) به ترتیب مهم­ترین موانع در مسیر توسعه­ی کارآفرینی این قشر از جامعه می­باشد. کامینگ­هام و همکاران (2007: 7) در پژوهشی با استفاده از نظریه­ی اجتماعی شناختی شغلی دریافتند که زنان در مقایسه با مردان از اعتماد به نفس کمتر و در عین حال علاقه­ی بیشتری برای اشتغال برخوردار بوده اند. همچنین زنانی که اعتماد بنفس بالاتری دارند تمایل بیشتری به توسعه­ی کاری خود دارند. پژوهشگران همچنین به این نتیجه دست یافتند که خودکارآمدی و انگیزه­ی پیشرفت طلبی با توسعه­ی شغلی رابطه­ی مثبت و معنی­داری دارد. یافته­های پژوهش حاجی­نوروز و همکاران (1393: 117) نیز به تأثیر شاخص علاقمندی به پیشرفت و اعتماد به نفس در پیشرفت شغلی زنان صحه گذاشته است. در پژوهش مشابه دیگر، عالم و همکاران (2011: 173)، به بررسی عوامل موثر بر اشتغال و کارآفرینی زنان در جنوب مالزی پرداختند و به این نتیجه رسیدند که عوامل حمایتی (حمایت خانواده، و روابط اجتماعی) تأثیر مثبتی در موفقیت زنان در کسب و کارهای کوچک دارد. حاجیلو و خانی (1387: 152) در مطالعه­ای موردی در استان آذربایجان شرقی تاثیر نگرش مردان بر ایجاد گروه­های مستقل زنان روستایی را مورد ارزیابی قرار داده و نشان دادند که، بین نظر مردان در خصوص نقش زنان در زندگی و موافقت آنان با شرکت زنان در جلسات زنانه با ایجاد و تداوم فعالیت گروه­های مستقل زنان روستایی رابطه­ی مستقیم وجود دارد.

علیایی و همکاران (1388: 79) در شهرستان دیواندره عوامل اجتماعی و اقتصادی موثر بر سهم زنان روستایی از درآمد خانوار را بررسی نمودند. در این پژوهش، بین متغیرهای درک از خود مدیریتی (تعداد فرزندان)، ارزش نیروی کار زنان، میزان مشارکت در تصمیم‌گیری­های اقتصادی خانواده، میزان تحصیلات و میزان باور به سنت­های اجتماعی با متغیر سهم زنان در درآمد خانوار رابطه­ی معنی­داری وجود داشت.

سروش­مهر و همکاران (1388: 164) با بررسی پایگاه اقتصادی- اجتماعی زنان روستایی و عوامل موثر بر بهبود آن در شهرستان همدان دریافتند که 3/36 درصد از زنان در پایگاه ضعیف، 9/55 درصد در پایگاه متوسط و 8/7 درصد در سطح بالایی از پایگاه اقتصادی- اجتماعی قرار دارند. این پژوهش نشان داد که متغیرهای تحصیلات همسر، اعتماد بنفس، میزان پس‌انداز، مهارت­های اقتصادی زنان، خود اثربخشی، نگرش جنسیتی، مشارکت اقتصادی و تحرک اجتماعی، اثر مثبت و معنی­داری در سطوح مختلف بر احتمال بهبود پایگاه اقتصادی- اجتماعی زنان روستایی داشته­اند.

میرک­زاده، چالش­های حوزه­ی توانمندسازی زنان روستایی را نبود عوامل فنی (عوامل آموزشی) در مناطق روستایی و استقبال اندک و مشارکت ناچیز زنان روستایی می­داند (میرک­زاده و همکاران، 1389: 160). پاپ­زن و همکاران (1390: 34) با ارزشیابی عوامل فنی در زمینه­ی صنایع دستی بیان داشتند که دانش زنان روستایی متغیر تعدیل کننده­ی فعالیت در حوزه صنایع دستی بشمار می­رود. محققین همچنین عنوان می­کنند که به علت محدودیت اعتبارات، نبود صرفه­ی اقتصادی تولید در سطح خرد و غیره امکان اشتغال زنان روستایی در زمینه­ی صنایع دستی بسیار محدود است. الی و کوییسی (1996: 8) و کریتزینگر و وستر (1996: 349) در پژوهش­های مشابه دریافتند که مهم­ترین عوامل تاثیرگذار بر دیدگاه زنان روستایی نسبت به اشتغال در بخش غیر زراعی و صنایع دستی عوامل فنی (دریافت آموزش مناسب) در این زمینه است و درک از خود مدیریتی (شامل افزایش تعداد فرزندان و کهولت سنی) اثر نامطلوبی بر نگرش زنان نسبت به صنایع دستی می­گذارد.

کرباسی و یعقوبی (1390: 42و 43) در پژوهشی به بررسی بازارهای تعاونی­های صنایع دستی استان سیستان و بلوچستان پرداخته و نتیجه گرفتند که مهم­ترین علل رکود بازار صنایع دستی به ترتیب واردات بی­رویه­ی صنایع دستی سایر کشورها، وجود واسطه­ها و ناتوانی فروش مستقیم آثار صنایع دستی، تبلیغات ناکافی و مسائل فرهنگی- اقتصادی مانند تغییر سلایق بازار می­باشد.

فتاحی (1391: 5) با بررسی عوامل موثر بر توسعه­ی صنایع دستی در شهرستان بانه، مهم­ترین مشکلات توسعه نیافتگی صنایع دستی در منطقه را اشتغال و درآمد بالای تجارت مرزی، عدم حمایت دولت از تولیدگنندگان، روی آوردن به شغل­های کاذب و ادامه تحصیل نوجوانان و جوانان عنوان نمود.

جمشیدی و همکاران (1392: 83) با ارزیابی اثرگذاری اشتغال زنان مناطق روستایی بر اقتصاد خانوار در عشایر شهرستان چرادوال دریافتند که، عواملی مانند تکنولوژی ابتدایی برای تولید، دوری به شهر، کمبود مشتری، عدم حمایت مسئولین و عدم حمایت مسئولین زمینه­ساز دستیابی کمتر زنان به درآمد صنایع دستی می­باشد.

سواری و همکاران (1392: 281)، نگرش زنان روستایی را نسبت به اشتغال در بخش صنایع دستی در شهرستان دیواندره مورد ارزیابی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که زنان نگرش مثبتی به اشتغال در بخش صنایع دستی ندارند. یافته­ها همچنین نشان داد که بین درآمد خانوار و سطح تحصیلات با اشتغال زنان روستایی رابطه­ی معنی­داری وجود دارد.

کریمی و شریف­زاده (1393: 7)، عوامل مؤثر بر گرایش زنان روستایی شهرستان بانه به فعالیت صنایع دستی را مورد بررسی قرار دادند. نتایج این پژوهش نشان داد که، رابطه­ی مثبت و معنی­داری بین عوامل نهادی- زیرساختی، زمینه­ای، مدیریتی، اعتماد بنفس، علاقمندی به کار و زیرساخت­های حمایتی با گرایش به شالبافی وجود دارد.

لئونارد (2001: 67)، اظهار نمود که بین نگرش زنان روستایی نسبت به اشتغال در فعالیت­های غیر زراعی و صنایع دستی، با میزان تحصیلات آنان رابطه­ی مثبت و معنی­داری وجود دارد. کامن گولو و بامگاس (2002: 7) با مطالعه­ی مشارکت زنان روستایی در فعالیت­های صنایع دستی در سه روستای آفریقای جنوبی دریافتند که اکثر زنان در این مناطق بی­سواد، فاقد ابتکار و نوآوری شغلی بودند. یافته­ها همچنین نشان دادند که کمبود اطلاعات و نگرش منفی زنان تاثیر منفی بر گرایش زنان به اشتغال در حوزه­ی صنایع دستی داشته­ است. تیاگو و همکاران (2008) نیز در پژوهش نشان دادند که حمایت­های دولت و خانواده در گرایش زنان روستایی به فعالیت در حیطه­­ی غیر زراعی تأثیر مثبت و معنی­داری دارد.

بوتنین توسعه و حفظ صنایع دستی را منوط به تدوین چارچوب سیاست­گذاری برای ارتقاء و حفظ هنر و صنعت، ظرفیت­سازی نهادی برای اجرای برنامه­ها و فعالیت­های پشتیبان، تقویت توانایی­های مدیریتی و تولید صنایع دستی در شرکت­های خردمقیاس و نیز بهبود مهارت­های فنی می­داند (بوتنین، 2012: 4).

شورمان و همکاران (2014: 423) در تحقیقی منزلت زنان آمریکایی آفریقای­تبار و انتخاب اهداف را با استفاده از نظریه­ی اجتماعی شناختی شغلی بررسی کردند. نتایج محققین نشان داد که رابطه­ی معنی­داری بین درک نسبت به خودکارآمدی با توسعه­ی شغلی و اهداف وجود ندارد. انتظارات نسبت به اهداف و توسعه­ی شغلی رابطه­­ای وجود ندارد. بین علاقه­مندی نسبت به کار و توسعه­ی شغلی رابطه­ی غیر مستقیمی وجود دارد. همچنین یافته­ها نشان داد که بر خلافSCCT رابطه­ی معنی­داری بین خودکارآمدی با انتظارات  نسبت به اهداف وجود ندارد. پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که بین اهداف و توسعه­ی شغلی رابطه­ی معنی­دار و مثبت وجود دارد. همچنین بین درک از خودکارآمدی و انتظارات نسبت به اهداف با علاقمندی نسبت به کار رابطه­ی غیر مستقیمی وجود دارد.

 

مبانی نظری پژوهش

در پژوهش حاضر، برای تبیین عوامل مؤثر بر توسعه­ی فعالیت شالبافی از نظریه­ی اجتماعی شناختی شغلی بهره گرفته شده است. نظریه­ی اجتماعی شناختی شغلی (SCCT) کاربرد نظریه­ی اجتماعی شناختی بندورا[13] (1986) و چارچوبی کلی و مفهومی در فرایند شکلگیری علاقمندی شغلی، شناسایی خط مشی شغلی و ثبات در مسیر شغلی است (شاب و توکار[14]، 2005، 305). این نظریه عملکرد روانی انسان را در شرایط تعامل بین شناخت رفتاری و دیگر عوامل فردی و ­محیطی تبیین می­کند (زکیک و ساکس[15]، 2009، 347)، نقش تعاملی سازه­های فردی، محیطی و رفتاری را بر علایق، انتخاب، و عملکرد شغلی پیوند زده و در شناسایی و پاسخ به توسعه­ی شغلی گروه­های اقلیت نظیر گروه­های قومی، زنان روستایی و غیره بکار می­رود (کرونیستر و مک‌ورتر[16]، 2003: 420). این نظریه در پی شناخت چگونگی متأثر شدن توسعه­ی شغلی افراد از محیط و به بیان روشن­تر نحوه­ی تأثیر پذیرفتن افراد در معرض فعالیت‌های حرفه­ای است. در این رهگذر اثر درک از خودکارآمدی نیز حائز اهمیت است (زکیک و ساکس، 2009: 118، ایندا و همکاران، 2013، 347). از سوی دیگر، انتظارات نسبت به اهداف فردی و حرفه­ای، علاقه به حرفه و اهداف شغلی بر توسعه فعالیت شغلی اثرگذار می­باشد. متغیرهای فردی مانند جنس، نژاد، قومیت و سن جزو عوامل زمینه­ای و خارج از مدل هسته­ای هستند. البته چنین متغیرهایی می­توانند بر روی خودکارآمدی، انتظارات، علاقه و اهداف تأثیرگذار باشند. این چهار متغیر می­توانند بر تسهیل شکل­گیری و انتخاب حرفه­ای افراد تأثیرگذار باشند (ایندا و همکارن، 2013: 347). در نسخه­ی اولیه این نظریه، عملکرد به ترتیب تحت تأثیر کنش­های انتخابی، اهداف انتخابی، و علایق قرار داشته است. علایق نیز به واسطه­ی خودکارآمدی و انتظار از اهداف تعیین می­شده است. تجارب یادگیری بر هر دو متغیر یادشده اثرگذار بوده است و کل این مجموعه نیز از دروندادهای فردی و زمینه­ای بوده است (شاب و توکار، 2005: 305). در مدل­های اخیرتر نظریه اجتماعی شناختی شغلی بر جوانب فرایندی توسعه­ی شغلی، نظیر قانونمندی عواطف شناختی، تطبیق با تغییرات و هدایت رفتار هدف­محور تأکید بیشتری مبذول شده است. در مدل­های اخیرتر این نظریه رفتار به مثابه ساز و کاری قلمداد می­­شود که به فرد مجوز می­دهد در توسعه­ی مسیر شغلی، تطبیق یا نوسازی آن دخل و تصرف کند (لنت[17] و همکاران، 2016). مدل نظریه­ی اجتماعی شناختی شغلی در پژوهش حاضر چارچوبی را برای درک توسعه­ی شغلی بر مبنای عوامل زمینه (دروندادهای فردی) و پس­زمینه (عوامل محیطی) فراهم می­سازد. در این چارچوب رابطه­ی بین دروندادهای فردی و محیطی با تجارب یادگیری، درک از خودکارآمدی، انتظارات نسبت به هدف بررسی شده و اثر این عوامل بر علایق، اهداف و کنش فرد (انتخاب شغل، توسعه­ی شغل  غیره) تعیین می­گردد (کامینگ‌هام و همکاران، 2007: 367 و شورمان و همکاران، 2014: 275). بر مبنای دیدگاه طرح شده در این چارچوب، درک از خودکارآمدی، به عنوان یکی از مهم­ترین فاکتورهای فردی، اشاره بر قضاوت افراد از توانایی‌های خود برای سازماندهی و اجرای فعل برای دستیابی به اهداف مورد نظر دارد (بندورا، 1986: 391). انتظارات نسبت به اهداف، به عنوان باورهایی در مورد نتایج کار یا عمل خاصی تعریف شده­است (لنت و همکاران، 2003: 458). بندورا (1986) سه شکل از انتظارات نسبت به اهداف را در قالب انتظارات فیزیکی (به عنوان مثال، پاداش‌های پولی، قدرت و یا منزلت شغلی)، اجتماعی (به عنوان مثال، تایید و یا عدم تایید کار از نظر دیگران) و خود ارزیابی (رضامندی و رضایت شخصی در ارتباط با کار انجام شده) تعریف می­کند. انتظارات اجتماعی به مثابه تأیید زمینه­ی اجتماعی، بستر خانوادگی و همراهی و مدارای همسر و فرزندان در راستای توسعه شغل زنان می­باشد. این مقوله در قالب کلیشه­های جنسیتی به زنان در جامعه و اثر آن بر نقش­های اجتماعی نیز نمود دارد (رضوانی و زنجانی­زاده، 1394: 36).

در نهایت با جمع­بندی پیشینه­ نگاشته­ها چارچوب نظری پژوهش با اقتباس از نظریه­ی اجتماعی شناختی شغلی (SCCT) به شرح زیر ارائه شده است. بر مبنای نظریه­ی SCCT، فرضیه­هایی دال بر وجود رابطه بین سازه­های محیطی (شامل عوامل فنی، حمایتی، زمینه­ای و نهادی) و دروندادهای فردی (شامل نوآوری شغلی، عزت نفس، انگیزه­ی پیشرفت طلبی و عوامل درک از خود مدیریتی) بر توسعه رفتار شغلی مطرح است. به عبارت دیگر، هریک از درون­دادهای فردی و سازه­های محیطی  با اثرگذاری بر روی انتظارات نسبت به اهداف و درک نسبت به خودکارآمدی به طور غیرمستقیم بر توسعه­ی فعالیت شالبافی تأثیر دارند. همچنین انتظارات نسبت به اهداف و خودکارآمدی بر روی اهداف تأثیر دارند. متغیرهای اهداف، انتظارات نسبت به تحقق اهداف و درک نسبت به خودکارآمدی بر توسعه­ی فعالیت شالبافی تأثیر مستقیم دارند (نمودار 1).

 

توسعه­ی فعالیت شالبافی

 

 انتظارات نسبت به تحقق اهداف

 

درک نسبت به خودکارآمدی

 

دروندادهای فردی

-  عزت نفس

-  نوآوری شغلی

-  انگیزه­ی پیشرفت‌طلبی

-   درک از خود مدیریتی

-  علاقمندی نسبت به کار

 

سازه­های محیطی

-  عوامل زمینه­ای

-  عوامل حمایتی

-  عوامل نهادی

-  عوامل فنی

 

اهداف

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نمودار 1:  الگوی علی پیشنهادی سازه­های مؤثر بر توسعه­ی فعالیت شالبافی، اقتباس و تحلیل شده­ از مدل از لنت و همکاران (1994).

روش پژوهش

پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است که به روش اسنادی و پیمایش انجام شده­است. با استفاده از روش اسنادی، مبانی نظری و مفهومی موضوع مورد مطالعه مورد بررسی قرار گرفته و از روش پیمایش نیز برای بررسی چگونگی توزیع و روابط بین متغیرهای مستقل و وابسته استفاده شده­است (احمدوند و شریف­زاده، 1390: 149). جامعه­ی آماری این پژوهش را زنان روستایی فعال اقتصادی بالقوه (15 تا 64 سال) تشکیل می­دهند. نوع نمونه­گیری در این پژوهش از نوع طبقه­ای می­باشد. برای برآورد حجم نمونه از جدول مورگان و گرجسی (1970) استفاده شده­است. بدین منظور جامعه­ی آماری پژوهش از بین زنان بالای 15 سال بخش آرمرده شهرستان بانه انتخاب شدند و از هر گروه سنی 10 درصد جمعیت انتخاب شدند. در مجموع از 205 زن روستایی مصاحبه به عمل آمد که در نهایت، اطلاعات مورد نیاز از 170 پرسشنامه­ی کامل شده استخراج شد. ابزار جمع­آوری داده­ها، مصاحبه­ی ساختارمند با استفاده از پرسشنامه حاوی سوالات بسته و تعدادی سوال باز بود. متغیر وابسته­ی پژوهش حاضر توسعه­ی فعالیت شالبافی و منظور از آن، تمامی فرآیندهایی است که در راستای بسط و پیشبرد اهداف کاری در پیش گرفته می­شود تا فعالیت کاری به لحاظ دامنه و وسعت گسترش یابد. این متغیر از طریق یک سؤال باز مورد سنجش قرار گرفته است. متغیرهای مستقل که همان سازه­های اثرگذار بر توسعه­ی فعالیت شالبافی می‌باشند مشتمل بر دروندادهای فردی، سازه­های محیطی، اهداف، انتظارات نسبت به تحقق اهداف و درک نسبت به خودکارآمدی می­باشند. منظور از دروندادهای فردی آن دسته از عواملی است که ناشی از ویژگی­ها و حالات فرد بوده و چگونگی آن­ها باعث تغییر در موقعیت فرد می­گردد (محمودی برام، 1392: 49). دروندادهای فردی در قالب متغیرهای عزت نفس، نوآوری شغلی، درک از خود- مدیریتی، علاقمندی نسبت به کار و انگیزه­ی پیشرفت­طلبی مورد بررسی قرار گرفت. مقیاس عزت نفس روزنبرگ[18] (1965)، نوآوری شغلی مقیمی (1388)، پیشرفت طلبی هرمنس[19] (1970) و آزمون محقق ساخته طیف لیکرتی جهت سنجش درک از خود- مدیریتی، علاقمندی نسبت به کار بکار گرفته شد. سازه­های محیطی در قالب عوامل زمینه­ای (5 گویه)، حمایتی (6 گویه)، نهادی- زیرساختی (8 گویه) و فنی (5 گویه) بررسی گردید. برای سنجش اهداف و انتظارات نسبت به تحقق اهداف از 14 گویه­ی طیف لیکرتی پنج گزینه­ای بهره­ گرفته شد.

روایی صوری ابزار سنجش توسط پانل متخصصان تأیید گردید. به منظور آزمون پایایی نیز یک مطالعه­ی راهنما خارج از محدوده­ی مورد پژوهش ترتیب داده شد و بر اساس نتایج مطالعه­ی راهنما، ضریب آلفای کرونباخ  برای گویه­های پرسش­نامه بین 5/0 تا 9/0 به دست­آمد (جدول 1). پس از تکمیل پرسش­نامه­ها، گویه­ها کدگذاری شده و با استفاده از نرم­افزار 19SPSS تجزیه و تحلیل شدند.

جدول 1: ضرایب آلفای کرونباخ

متغیر

تعدا گویه

ضریب آلفای کرونباخ (α)

دروندادهای فردی

عزت نفس

10

86/0

نوآوری شغلی

6

6/0

انگیزه­ی پیشرفت طلبی

8

72/0

درک از خود - مدیریتی

6

85/0

علاقه­مندی نسبت به کار

8

87/0

سازه­های محیطی

عوامل زمینه­ای

5

74/0

عوامل حمایتی

6

8/0

عوامل نهادی زیرساختی

8

57/0

عوامل فنی

5

65/0

اهداف فردی

14

9/0

انتظارات نسبت به تحقق اهداف

14

91/0

در ک نسبت به خودکارآمدی

10

78/0

 

یافته­ها و بحث

بررسی ویژگی­های جامعه­ی آماری پژوهش در جدول 2 نشان می­دهد، زنان روستایی مورد مطالعه از متوسط سن 63/34 سال (901/12SD=) و سطح تحصیلات 44/8 سال (678/4SD=) برخوردار هستند، که از این تعداد 8/70 درصد متاهل، 2/21 درصد مجرد و 8 درصد بیوه بودند و متوسط میانگین تحصیلات برای همسران آنها 26/9 سال (937/3 =SD) می­باشد. یافته­ها نشان داد که 8/8 درصد از پاسخگویان سرپرست خانوار بودند و 3/88 درصد تحت تکفل بودند. همچنین متوسط بعد خانوار آنها 5 نفر بود. بر مبنای یافته­ها، متوسط درآمد ماهیانه­ فردی هر زن شالباف برابر با  10,040,170 ریال و متوسط میزان درآمد ماهانه­ی خانوار برابر با 7,409,574 ریال می­باشد. همچنین شالبافی شغل اصلی 2/64 درصد و شغل فرعی 7/30 درصد از زنان می­باشد، که از این میزان 6/68 درصد به عنوان کارفرما و 5/25 درصد به عنوان مزدبگیر فعالیت می­کنند. به طور متوسط زنان درطول روز 51/4 ساعت و مردان 98/9 ساعت کار درآمدزا انجام می­دهند. همچنین یافته­ها نشان می­دهد که مدت فعالیت زنان در شالبافی به طور متوسط 91/112 ماه می­باشد.

 

 

 

جدول 2: ویژگی­های جامعه­شناختی زنان روستایی مورد مطالعه

ویژگی­ها

میانگین

انحراف معیار

کمینه

بیشینه

سن

63/34

901/12

15

65

تعداد فرزندان

32/4

886/1

1

9

اعضای خانوار (نفر)

01/5

728/1

1

9

سطح سواد (سال)

44/8

678/4

1

16

سطح سواد همسر (سال)

26/9

937/3

1

16

درآمد ماهانه­ی خود (ریال)

10,040,170

7,765,92

100,000

9,000,000

درآمد ماهانه­ی خانوار (ریال)

7,409,574

2,913,596

1,000,000

15,000,000

فعالیت درآمدزای روزانه زنان (ساعت)

51/4

356/2

1

12

فعالیت درآمدزای روزانه مردان (ساعت)

98/9

190/2

4

14

مدت اشتغال به فعالیت در شالبافی (ماه)

91/112

565/96

3

360

 

دروندادهای فردی مؤثر بر توسعه­ی فعالیت شالبافی زنان روستایی

درونداد فردی مؤثر بر توسعه­ی فعالیت شالبافی، 5 سازه­ی درک از خود- مدیریتی، انگیزه­ی پیشرفت­طلبی، عزت نفس، علاقمندی نسبت به کار و نوآوری شغلی را در بر می­گیرد. بر مبنای یافته­های جدول 3، سازه­ی درک از خود- مدیریتی با میانگین 36/3 (انحراف معیار 65/0) اولویت اول و نوآوری شغلی با میانگین 45/2 و انحراف معیار 22/1 در اولویت آخر در بین سازه­های تشکیل دهنده­ی این مؤلفه قرار دارد. سازه­ی درک از خود- مدیریتی به ارزیابی چگونگی مهارت زنان در ایجاد تعادل بین کار شالبافی و دیگر مسئولیت­های زنان از قبیل تربیت فرزندان و غیره می­پردازد. بنابراین این عامل می­تواند به عنوان مهم­ترین عامل در بین دروندادهای فردی مؤثر بر توسعه­ی فعالیت شالبافی بشمار رود. عامل نوآوری شغلی به بررسی ابتکار و نوآوری شغلی پاسخگویان در سال اخیر، تمایل به ابتکار و نوآوری شغلی، تمایل به تغییر شیوه­ی کار کردن خود و غیره می­پردازد و با توجه به اینکه پاسخگویان از ابتکار و نوآوری پایینی برخوردار بودند، بنابراین این عامل در بین دروندادهای فردی دارای اولویت آخر می­باشد. علاقمندی زنان روستایی به فعالیت شالبافی در حد نسبتاً ضعیفی بوده است (89/2= )، هر چند بر مبنای اطلاعات مندرج در جدول 5، زنان به طور متوسط اهداف مدونی را از گرایش به شالبافی دنبال می­نمودند (54/3= ).

جدول 3: وضعیت پس زمینه­های فردی مؤثر بر توسعه­ی فعالیت شالبافی زنان روستایی (137n=)

اولویت­بندی

ضریب تغییرات

انحراف معیار

میانگین*

مؤلفه­ها

1

19/0

65/0

36/3

خود مدیریتی

2

23/0

64/0

68/2

انگیزه­ی پیشرفت طلبی

3

24/0

71/0

89/2

علاقمندی به کار

4

33/0

25/0

75/0

عزت نفس**

5

49/0

22/1

45/2

نوآوری شغلی

* : دامنه­ی میانگین بین 1 تا 5 است.

**: دامنه­ی میانگین بین 1- تا 1 است.

 

سازه­های محیطی مؤثر بر توسعه­ی فعالیت شالبافی

سازه­های محیطی، بستر لازم برای توسعه­ی فعالیت شالبافی را مهیا می­سازد. بر مبنای یافته­های جدول 4، عامل نهادی- زیرساختی با میانگین 21/3 (انحراف معیار 41/0) اولویت اول را در بین سازه­های تشکیل دهنده­ی این مؤلفه به خود اختصاص داده است. این عامل به بررسی دسترسی به اطلاعات و بازار خرید و فروش مواد اولیه و محصولات، تأثیر کمبود و ضعف مالی، تأثیر نبود مواد اولیه، نبود فضای کافی برای پرورش بز و تأثیر فاصله­ی خانه تا محل کار می­پردازد. عامل زمینه­ای به بررسی میزان بهداشت محل کار می­پردازد. با توجه به اینکه یکی از علل عدم توسعه­ی فعالیت شالبافی بیماری­هایی مانند دیسک کمر، آسم و غیره می­باشد، بنابراین عامل زمینه­ای بعد از عامل نهادی- زیرساختی در اولویت دوم قرار دارد. عامل حمایتی سومین اولویت را در بین مؤلفه­های زمینه­ی محیطی مستعد کننده­ی توسعه­ی فعالیت شالبافی به خود اختصاص داده است. برخی از سازه­های گرایش زنان به توسعه­ی شالبافی، حمایت­های مثبت جامعه (کسب منزلت اجتماعی) و اعضای خانواده بالاخص همسر و فرزندان، و برخی نیز سازه­های منفی مؤثر بر توسعه­ی شالبافی (سخت­گیری و خشونت خانوادگی، اعمال فشار برای گرایش به شالبافی ناشی از بیکاری و نبود درآمد و غیره) بوده است. عامل فنی چهارمین اولویت را در بین زمینه­های محیطی مؤثر بر توسعه­ی شالبافی دارد. این عامل، به بررسی دسترسی به ابزارآلات پیشرفته، دسترسی به آموزشگران، وسایل خاص جهت حمل و نقل سالم تولیدات (شال محصولی پشمی است بنابراین نگهداری آن به تجهیزات متناسب نیامند است)، بازار رسانی تولیدات و غیره پرداخته است. از آنجایی که شالبافی کاری کاملاً سنتی است بنابراین نیازی به ابزارآلات پیشرفته تولید ندارد و با توجه به نزدیکی به بازار مصرف امکانات چندانی نیز جهت بازار رسانی مورد نیاز نیست.


جدول 4: زمینه­ی محیطی مؤثر برتوسعه­ی فعالیت شالبافی زنان روستایی (137n=)

اولویت­بندی

ضریب تغییرات

انحراف معیار

میانگین*

مؤلفه­ها

1

12/0

41/0

21/3

عوامل نهادی- زیرساختی

2

14/0

55/0

77/3

عوامل زمینه­ای

3

14/0

5/0

43/3

عوامل حمایتی

4

21/0

73/0

46/3

عوامل فنی

* : دامنه­ی میانگین بین 1 تا 5 است.

 

یافته­های جدول 5 حاکی از آن است که زنان از نظر درک نسبت به خودکارآمدی در فعالیت شالبافی از سطح متوسطی برخوردار می­باشند (میانگین 07/3 و انحراف معیار 30/0). درک نسبت به خودکارآمدی به بررسی میزان توانایی زنان برای مقابله با مشکلات در شالبافی، توانایی ارائه­ی راهکارهای مختلف و کنترل فضای کار شالبافی در زمان مواجه شدن با مشکلی در شالبافی، می­پردازد. بنابراین بر مبنای ضرایب تغییر مندرج در جدول 5، درک نسبت به خودکارآمدی نسبت به دو عامل دیگر از اهمیت بیشتری برخوردار است. انتظارات نسبت به تحقق اهداف (میانگین 14/3 و انحراف معیار 13/1) نیز از وضعیت متوسطی در بین زنان شالباف برخوردار بوده است. این متغیر به شناسایی میزان تحقق هدف زنان روستایی و تأمین انتظارات آنها از گرویدن به این فعالیت می­پردازد. برخی از این انتظارات شامل پاسخگویی به نیازهای مادی (خریداری زیورآلات، وسایل منزل، تأمین مایحتاج زندگی، هزینه­ی تحصیل فرزندان، تهیه­ی جهیزیه، توسعه­ی شغلی و غیره) بوده است. بر مبنای یافته­های پژوهش، فعالیت شالبافی در حد متوسطی انتظارات زنان روستایی را پاسخ داده است.

جدول5: متغیرهای مؤثربرتوسعه­ی فعالیت شالبافی زنان روستایی (137n=)

ضریب تغییرات

انحراف معیار

میانگین*

مؤلفه­ها

09/0

30/0

07/3

خودکارآمدی

35/0

13/1

14/3

انتظارات نسبت به اهداف

40/0

42/1

54/3

اهداف

* : دامنه­ی میانگین بین 1 تا 5 است.

 

واکاوی مدل علی سازه­های مؤثر بر توسعه­ی فعالیت شالبافی

برای تبیین سازه­های مؤثر بر توسعه­ی فعالیت شالبافی، با توجه به چارچوب نظری تحقیق از آزمون تحلیل مسیر[20]بهره گرفته شد. در تحلیل مسیرمیزان مناسب بودن مدل مبتنی بر ضریب تعیین (2 r) بدست آمده از طریق رگرسیون می­باشد. این تکنیک از ضرایب رگرسیون استاندارد شده جزئی (که به وزن بتا معروف است) به عنوان ضرایب مسیر استفاده کرده و اثرات مستقیم و غیرمستقیم هر متغیر را تعیین می­کند. هر کدام از متغیرهای مستقل از طریق یکدیگر بر متغیر وابسته وارد می­آورند (کلانتری، 1385: 227).

بر مبنای یافته­های پژوهش 10 متغیر اهداف، انتظارات نسبت به تحقق اهداف، درک نسبت به خودکارآمدی، نوآوری شغلی، انگیزه‌ی پیشرفت طلبی، علاقمندی نسبت به کار، عزت نفس، درک ازخود- مدیریتی، عوامل حمایتی، عوامل نهادی- زیرساختی، عوامل فنی و عوامل زمینه­ای وارد مدل شدند. بررسی نمودار 2، سازو کارهای علی مربوط به متغیرهای مدل و توسعه­ی فعالیت شالبافی در منطقه­ی مورد مطالعه را نشان می­دهد.  تفکیک اثرات علی مستقیم متغیرها بر توسعه­ی فعالیت شالبافی در منطقه­ی مورد مطالعه مطابق جدول 6 حاکی از آن است که، متغیر درک نسبت به خودکارآمدی دارای بیشترین اثر مستقیم مثبت و معنی­دار بر توسعه­ی فعالیت شالبافی است (01/0P<، 25/0 r=، 23/0 =β). این یافته با نتایج مطالعات شورمان و همکاران (2014) مطابقت ندارد. آنها در پژوهشی در باره­ی منزلت زنان آمریکایی آفریقایی تبار دریافتند که درک نسبت به خودکارآمدی بر توسعه­ی شغلی اثر مستقیم و معنی­داری ندارد. ولی با یافته‌های کامینگ هام و همکاران (2007)، مطابقت دارد. آنها در پژوهشی پیرامون اهداف زنان از مربیگری به این نتیجه رسیدند که خودکارآمدی اثر مستقیم مثبت و معنی­داری بر توسعه­ی شغلی دارد.

 اهداف اثر مستقیم مثبت و معنی­داری بر توسعه­ی فعالیت شالبافی دارد (05/0P<، 17/0 r=، 12/0 =β) و می­تواند پیش­بینی کننده­ی خوبی برای توسعه­ی فعالیت شالبافی باشد. این یافته با نتایج شورمان و همکاران (2014) که در پژوهشی با بررسی منزلت زنان آمریکایی آفریقای­تبار دریافتند که اهداف اثر مستقیم مثبت و معنی­داری با اشتغال دارد، همخوانی دارد.

نمودار 2 نشان می­دهد که انتظارات نسبت به تحقق اهداف اثر مستقیمی بر توسعه­ی فعالیت شالبافی ندارند. ولی این متغیر به صورت غیر مستقیم و منفی از طریق درک نسبت به خودکارآمدی (08/0-) بر روی توسعه­ی فعالیت شالبافی تأثیر دارد. این یافته با نتایج علیایی و همکاران (1388) مطابقت ندارد. یافته­های حاصل از تحلیل مسیر این محققان نشان داد که انتظارات نسبت به تحقق اهداف اثر مستقیم مثبت و معنی­داری بر سهم زنان روستایی از درآمد دارد. جدول 7 نشان می­دهد که درک از خود مدیریتی اثر مستقیم و مثبت و معنی­دار بر روی توسعه­ی فعالیت شالبافی دارد (05/0P<، 23/0 r=، 26/0 =β). همچنین این متغیر از طریق درک نسبت به خودکارآمدی اثر غیر مستقیم و مثبت (07/0) بر روی توسعه­ی فعالیت شالبافی دارد. این یافته با نتایج علیایی و همکاران (1388) مطابقت دارد. یافته­های حاصل از تحلیل مسیر پژوهش این محققان در مورد سهم زنان روستایی از درآمد خانوار نشان داد که درک نسبت به خود مدیریتی اثر مستقیم مثبت و معنی­داری بر سهم زنان روستایی از درآمد دارد. مطابق نمودار 2 انگیزه­ی پیشرفت طلبی اثر مستقیم مثبت و معنی­دار بر توسعه­ی فعالیت شالبافی دارد (05/0P<، 21/0 r=، 09/0 =β). این یافته با نتایج شورمان و همکاران (2014) همخوانی دارد. آنها نیز در پژوهشی که با استفاده از نظریه­ی اجتماعی شناختی شغلی صورت پذیرفت، دریافتند که رابطه­ی معنی­داری بین توسعه­ی شغلی و انتظارات نسبت به تحقق اهداف وجود ندارد.  

یافته­های جدول 6 و نمودار 2 حاکی از آن است که عزت نفس اثر مستقیم، مثبت و معنی­داری (05/0P<،18/0 r=، 16/0 =β) بر توسعه­ی فعالیت شالبافی دارد. همچنین، به واسطه­ی اثر بر "درک نسبت به خودکارآمدی" اثر غیر مستقیم، مثبت و معنی­داری (03/0) بر متغیر توسعه فعالیت شالبافی دارد. این نتیجه با نتایج پژوهش سروش­مهر و همکاران (1388) و کامینگ‌هام و همکاران (2007) مطابقت دارد. سروش مهر و همکاران (1388)، در پژوهشی عوامل مؤثر بر پایگاه اقتصادی- اجتماعی زنان روستایی را بررسی نمودند. کامینگ هام و همکاران (2007) نیز، اهداف زنان از مربیگری را مورد واکاوی قرار دادند. یافته­های هر دو پژوهش نشان داد که بین اعتماد بنفس و توسعه­ی شغلی اثر مستقیم مثبت و معنی­داری وجود دارد.  

علاقمندی نسبت به کار اثر مستقیم، مثبت و معنی­دار (05/0P<، 3/0 r=، 02/0 =β) و همزمان اثر غیر مستقیم و مثبتی (05/0) بر روی توسعه­ی فعالیت شالبافی دارد. عوامل زمینه دارای اثر مستقیم منفی و معنی­دار (05/0P<، 1/0 r=، 01/0- =β) بر روی توسعه­ی فعالیت شالبافی است. همچنین این متغیر از طریق انتظارات نسبت به تحقق اهداف و درک نسبت به خودکارآمدی دارای اثر غیر مستقیم و منفی (01/0-) بر روی توسعه­ی فعالیت شالبافی است. این یافته با نتیجه­ی مطالعات شورمان و همکاران (2014) مطابقت ندارد. شورمان و همکاران در مطالعه­ی خود منزلت زنان آمریکایی آفریقایی تبار را پژوهش قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که بین علاقمندی نسبت به کار و توسعه­ی شغلی رابطه­ی غیر مستقیم برقرار است.

عوامل حمایتی دارای اثر مستقیم مثبت و معنی­دار (05/0P<، 19/0 r=، 1/0 =β) بر توسعه­ی فعالیت شالبافی است. همچنین این متغیر از طریق انتظارات نسبت به تحقق اهداف و درک نسبت به خودکارآمدی اثر غیر مستقیم و مثبت (08/0) بر توسعه­ی فعالیت شالبافی دارد. این یافته با نتایج علیایی و همکاران (1388) مطابقت دارد. این محققان با پژوهشی در خصوص عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر سهم زنان روستایی از درآمد خانوار نشان دادند که عوامل حمایتی تأثیر مستقیم، مثبت و معنی­داری بر روی سهم زنان روستایی از درآمد خانوار دارد.

جدول 6: مجموع اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل بر روی متغیر وابسته (توسعه­ی فعالیت شالبافی)

متغیر مستقل

اثرات مستقیم

اثرات غیر مستقیم

اثر علی کل

ضریب همبستگی

اثر غیرعلی

اهداف

12/0

-

12/0

 *17/0

05/0

درک نسبت به خودکارآمدی

23/0

-

23/0

**25/0

02/0

درک از خود- مدیریتی

26/0

 07/0

33/0

*23/0

1/0-

انگیزه­ی پیشرفت طلبی

09/0

-

09/0

*21/0

12/0

علاقمندی نسبت به کار

02/0

 05/0

03/0

*3/0

27/0

نوآوری شغلی

-

-

-

-

-

عزت نفس

16/0

03/0

19/0

*18/0

01/0-

انتظارات نسبت به تحقق اهداف

-

08/0-

08/0-

14/0-

06/0-

عوامل زمینه­ای

01/0-

01/0-

02/0-

*1/0

12/0

عوامل حمایتی

10/0

02/0-

08/0

*19/0

11/0

عوامل نهادی- زیرساختی

-

01/0-

01/0-

07/0

08/0

عوامل فنی

-

-

-

-

-

* و** به ترتیب معنی­داری در سطح پنج و یک درصد

 

عوامل نهادی زیرساختی همبستگی معنی­داری با توسعه­ی فعالیت شالبافی ندارد. این یافته بنا بر نبود اثر مستقیم این متغیر بر توسعه­ی فعالیت شالبافی می­باشد. ولی بر مبنای نتایج جدول 6، عوامل نهادی زیرساختی از طریق متغیر انتظارات نسبت به تحقق اهداف و درک نسبت به خودکارآمدی اثر غیر مستقیم و منفی (01/0-) بر توسعه­ی فعالیت شالبافی دارد. این نتیجه با یافته­های پاپ­زن و همکاران (1390) مطابقت ندارد. این محققان با پژوهشی در خصوص ارزشیابی آموزش­های فنی حرفه­ای زنان روستایی در زمینه­ی صنایع دستی نشان دادند که نبود صرفه­ی اقتصادی در سطح خرد و محدودیت اعتبارات مانع اشتغال زنان در صنایع دستی می­شود.

همچنین با توجه به نمودار 2 و جدول 6 متغیرهای ابتکار و نوآوری شغلی و عوامل فنی بر هیچکدام از متغیرهای مورد بررسی اثر معنی­داری ندارند. 

توسعه­ی فعالیت شالبافی

 

 انتظارات نسبت به تحقق اهداف

 

درک نسبت به خودکارآمدی

 

دروندادهای فردی

-  نوآوری شغلی

-  انگیزه­ی پیشرفت‌طلبی

-  عزت نفس

-  درک از خود مدیریتی

-  علاقمندی نسبت به کار

 

سازه­های محیطی

-  عوامل فنی

-  عوامل زمینه­ای

-  عوامل حمایتی

-  عوامل نهادی

 

 

اهداف

 

*12/0

 

**23/0

 

-**13/0

**26/0

 

**22/0

 

 

 

**16/0

 

**34/0

**22/0

 

 

 

 

**32/0

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نمودار 2: تحلیل مسیر و ضرایب بتای عوامل مؤثر بر توسعه­ی فعالیت شالبافی

(نمودار بالا: اثرات علی مستقیم و نمودار گوشه سمت راست:اثرات غیرمستقیم)

 

نتیجه­گیری و پیشنهادها

لازمه­ی توسعه­ی پایدار روستایی، مشارکت همه­ی اقشار و گروه­های جامعه (به ویژه زنان) در فرآیند اجتماعی و اقتصادی روستا است. ضرورت توجه به رهیافت اشتغال در زمینه­ی صنایع دستی و توسعه­ی این بخش در میان زنان روستایی که نیمی از جمعیت روستایی کشور را تشکیل می­دهند علاوه بر توسعه­ی این صنعت در کشور، موجب افزایش اشتغال زنان روستایی می­شود. در این راستا دستگاه­های اجرایی مانند میراث فرهنگی بدنبال توسعه­ی این بخش در میان زنان روستایی  بوده است. لذا تبیین عوامل مؤثر بر توسعه­ی فعالیت شالبافی در میان زنان روستایی می­تواند تأثیرگذار باشد.

با توجه به نتایج تحقیق یکی از مهم­ترین عوامل مؤثر برای توسعه­ی فعالیت شالبافی، درک نسبت به خودکارآمدی می­باشد، که در بین متغیرهای تحقیق بیشترین تأثیر مستقیم مثبت و معنی­دار بر روی توسعه­ی فعالیت شالبافی دارد. درک از خود مدیریتی نیز از مهم­ترین سازه­های اثرگذار بر متغیر درک نسبت به خودکارآمدی می­باشد. خودکارآمدی بیشتر از این که تحت تأثیر ویژگی­های هوش و توان باشد متأثر از ویژگی­های شخصیتی از جمله تلاشگر بودن، خود تنظیمی، خود رهبری و غیره است (محمودی برام، 1392: 40). لذا درک از خودمدیریتی به عنوان سلسله مراتبی از رفتار که طی آن فرد برای رسیدن به یک نتیجه­ی رفتاری دلخواه، خود را ملزم به انجام فعالیت، راهنمایی و ترغیب می­نماید، بیشترین اثر مستقیم را بر درک از خودکارآمدی داشته است. بخشی از این امر ناشی از ریشه­ی مفهومی خودمدیریتی می­باشد. خود راهیابی، کنترل بر خود و مدیریت بر خود از مهم­ترین مؤلفه­های خودمدیریتی رفتار می­باشند (ملاحسینی و برخوردار، 1386: 102). لذا یکی از اقدامات اساسی برای توسعه­ی این بخش، تأکید بر اهمیت شالبافی و گسترش درک نسبت به خودکارآمدی در بین مردم منطقه­ی مورد پژوهش است. برای این منظور ارائه­ی برنامه­های آموزشی و تبلیغی مناسب خصوصاً توسط رسانه­های عمومی و اداره­ی میراث فرهنگی، افزایش میزان آگاهی زنان منطقه در خصوص شالبافی و نظارت بیشتر مسئولین بر کارگاه­های شالبافی در منطقه می­تواند تأثیرگذار باشد.

عوامل زمینه تأثیر مستقیم مثبت و معنی­داری روی توسعه­ی فعالیت شالبافی دارد. با توجه به اینکه این عامل به فضای بهداشتی محیط شالبافی می­پردازد، همچنین با توجه به یافته­های پژوهش یکی از عوامل عدم توسعه­ی فعالیت شالبافی در منطقه بیماری شالبافان می­باشد، که این عامل بیشتر ناشی از عدم بهداشتی بودن بعضی از کارگاه­های شالبافی می­باشد. لذا یکی از اقدامات اساسی در این زمینه توجه ویژه­ی مسئولین بهداشت منطقه به کارگاه­های شالبافی و همچنین آموش­های لازم برای رعایت بهداشت در این مکان­ها می­تواند تأثیر گذار باشد.

با توجه به یافته­های حاصل از تحلیل مسیر علاقمندی نسبت به کار هم دارای تأثیر مستقیم و غیر مستقیم مثبت و معنی­دار بر روی توسعه­ی فعالیت شالبافی می­باشد. این نتیجه بدان معنی است که هر چه علاقمندی بالا باشد توسعه­ی فعالیت شالبافی بیشتر است. همچنین با توجه به یافته­های کیفی پاسخگویان دلایل عدم توسعه­ی فعالیت شالبافی را عدم علاقه­ی برخی از شالبافان به دلیل اجبار برای شالبافی بیان کرده­اند. که این عامل می­تواند در عوامل دیگر مانند عزت نفس، انگیزه­ی پیشرفت­طلبی و سایر عوامل فردی مورد پژوهش تأثیر داشته باشد. لذا یکی از راه­های مقابله با این مشکل افزایش آگاهی مردم در مورد سایر مشاغل دیگر در منطقه از طریق آموزش و ایجاد فرهنگ کار زنان در این منطقه می­تواند تأثیرگذار باشد.

یافته­های پژوهش نشان می­دهد که زنان از ابتکار و نوآوری شغلی پایینی برخوردار می­باشند. لذا یکی از اقدامات صورت گرفته در این زمینه این است که در نگرش زنان نسبت به روش­های نوین و خارج شدن از روش سنتی تغییر داد. بنابراین آموزش­های ترویجی از سوی مسئولین مورد اعتماد مردم تأثیر گذار است. همچنین روش­های نوین باید به صورت آسان و ارزان در اختیار مردم قرار گیرد.



* نویسنده مسئول

1. Chambers

2. Bansal and Kumar

3. Sathiabama

[4]. Cumningham

2. Alam

3. Scheuermann

[7]. Aly & Quisi

[8]. Kritzinger & Vorster

[9]. Leonard

[10]. Komngolo & Bamgose

[11]. Tiago

[12]. Buteniene

[13]. Bandura

[14]. Schaub and Tokar

[15]. Zikic and Saks

[16]. Chronister and McWhirter

[17]. Lent

[18] . Rosenberg

[19] . Hermans

[20]. Path Analysis

آراستی، زهرا (1385). «زنان کارآفرینی؛ ساختارهای فرهنگی- اجتماعی مؤثر در ایجاد کسب و کارهای کارآفرینانه» پژوهش زنان 4(1و2): 119-93.
احمدوند، مصطفی و شریف­زاده، مریم (1390). «تعیین کننده­های مشارکت اجتماعی زنان روستایی: مورد مطالعه شهرستان بویر احمد» مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان 9(3): 166-139.
امینی، امیر مظفر و احمدی شاپورآبادی، محمدعلی (1388). «خوداتکایی اقتصادی زنان روستایی و تبیین عوامل اقتصادی مؤثر بر آن (مطالعه­ی موردس در دو منطقه­ی جلگه­ای و کویری مرکز استان اصفهان)» پژوهش زنان 7 (4): 29-7.
پاپ­زن، عبدالحمید.، خالدی، خوشقدم و سلیمانی، عادل (1390). «ارزشیابی آموزش­های فنی و حرفه­ای زنان روستایی در زمینه­ی صنایع دستی» جامعه­شناسی زنان 2(3): 37-21.
جمشیدی، علی­رضا.، صیدایی، سید اسکندر.، جمشیدی، معصومه و جمینی، داود (1392). «تحلیلی بر اثرگذاری اشتغال زنان مناطق عشایری بر اقتصاد خانوارهای آنها (مطالعه موردی: عشایر شهرستان چرادول)» برنامه­ریزی منطقه­ای 3(12): 92-83.
حاجی­نوروز، سهیلا، مهرعلیزاده، یدا... و کراهی مقدم، سیروس (1393). «شناسایی و رتبه­بندی عوامل مؤثر بر ارتقای شغلی زنان (موردکاوی در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان خوزستان)» مطالعات اجتماعی روان­شناختی زنان 12(2): 146-117.
حاجیلو، فتانه و خانی، فضیله (1387). «بررسی نگرش مردان بر ایجاد گروهای مستقل زنان روستایی مطالعه­ی موردی استان آذربایجان شرقی» روستا و توسعه 11(1): 171-151.
حسابی، معصومه، مقصودی، شاهرخ، امامی سیگارودی، عبدالحسین، کاظم­نژاد لیلی، احسان و منفرد مژدهی، آرزو (1394). «تعارض کار- خانواده در پرستاران شاغل در مراکز آموزشی درمانی شهر رشت» مطالعات اجتماعی روان­شناختی زنان 13 (4): 152- 123.
رضوانی، مهدیه و زنجانی­زاده، هما (1394). «بررسی عوامل مؤثر بر تقسیم کار در خانواده مطالعه موردی: زنان متأهل شاغل در آموزش و پرورش شهر مشهد» مطالعات اجتماعی روان­شناختی زنان 13(4): 60-29.
روستا، کورش.، تاجریزی، الهام و زمانی­پور، اسدا... (1389). «عوامل مؤثر بر مشارکت زنان روستایی در تعاونیهای تولیدی» تعاون 21(2): 109-91.
سروش­مهر، هما.، رفیعی، حامد.، کلانتری، خلیل و شعبانعلی فمی، حسین (1389). «بررسی پایگاه اقتصادی- اجتماعی زنان روستایی و عوامل مؤثر بر بهبود آن (مطالعه­ی موردی: شهرستان همدان)» پژوهش­های روستایی 1(1): 166-143.
سواری، مسلم.، مخلص­آبادی فراهانی، مرتضی.، ساکی، صمد و شعبانعلی فمی، حسین (1392). «تحلیل نگرش زنان روستایی شهرستان دیواندره نسبت به اشتغال در بخش صنایع دستی» پژوهش و برنامه­ریزی روستایی (4): 286- 259.
سلیمان نوری، رضا (1389). «صنایع دستی فرصتی برای حضور بهتر در جهان» جاده­های سبز (62): 43-41.
علیایی، محمدصادق.، رضوانفر، احمد و اکبری، مرتضی (1388). «تحلیل عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر سهم زنان روستایی از درآمد خانوار: مطالعه­ی موردی شهرستان دیواندره» علوم کشاورزی و منابع طبیعی 16(1): 22-12.
علیایی، محمد صادق و دهقان نیستانکی، مهدی (1391). «بررسی توانمندی­های اقتصادی زنان قالیباف تکاب افشار و نقش آنان در توسعه­ی روستایی: مطالعه­ی موردی روستاهای شهرستان تکاب (استان آذربایجان غربی)» مطالعات توسعه­ی اجتماعی ایران 5(1): 81-68.
علیدوست، سمیه.، لشگرآرا، فرهاد و فرج­اله حسینی، سید جمال (1391). «اولویت­بندی موانع توسعه­ی کارآفرینی زنان روستایی شهرستان گرمسار» کنفرانس ملی کارآفرینی و مدیریت کسب و کارهای دانش بنیان: 13-1.
فتاحی، ظاهر (1391). «بررسی عوامل مؤثر بر توسعه­ی صنایع دستی روستایی (مطالعه­ی موردی روستاهای شهرستان بانه)» نخستین همایش علمی- تخصصی توسعه­ی روستایی و کشاورزی با تأکید بر تولید ملی، 5-1
کرباسی، علی­رضا و یعقوبی، مرتضی (1390). «بررسی بازارهای تعاونیهای صنایع دستی استان سیستان و بلوچستان» تعاون 22(5): 46-21.
کریمی، جلیله و شریف­زاده، مریم (1393). «بررسی عوامل مؤثر بر گرایش زنان روستایی به فعالیت صنایع دستی: مور مطالعه شالبافی زنان روستایی شهرستان بانه». سومین همایش ملی توسعه­ی پایدار روستایی، همدان 22 و 23 مرداد، مؤسسه آموزش عالی عمران و توسعه: 7-1.
کلانتری، خلیل (1385). «پردازش و تحلیل داده­ها در تحقیقات اجتماعی- اقتصادی». چاپ دوم. تهران: شریف.
کمیسیون اصلی برنامه و بودجه (1390). «طرح الزام شهرداری­ها به تأمین تسهیلات، حمایت و توسعه­ی صنایع دستی بومی». موجود در سایت: www.shoraha.org.ir
محمودی برام، موسی (1392). «عوامل مؤثر بر پیشرقت تحصیلی دانش­آموزان دوره­ی متوسطه­ی مناطق روستایی: مورد شهرستان کوهرنگ». پایان نامه­ی دوره­ی کارشناسی ارشد، مدیریت و توسعه­ی روستایی، دانشکده­ی کشاورزی، دانشگاه یاسوج، یاسوج.
مقیمی، محمد (1388). «سازمان و مدیریت: رویکردی پژوهشی» چاپ دوم، تهران: انتشارات ترمه.
ملاحسینی، علی و برخوردار، بابک (1386). «بررسی رابطه­ی بین مهارت­های خود مدیریتی و نوآوری کارکنان در سازمان­های استان کرمان» علوم انسانی و اجتماعی «ویژه­ی مدیریت» 7(25): 112-98.
میرک­زاده، علی­اصغر.، علی­آبادی، وحید و شمس، علی (1389). «واکاوی موانع مشارکت زنان روستایی در برنامه­های آموزشی و ترویجی» روستا و توسعه 13(2): 165-147.
نوری، سید هدایت ا... و سید رامین، غفاری (1385). «جایگاه زنان روستایی در فرآیند توسعه­ی پایدار: مطالعه­ی موردی استان چهار محال و بختیاری» روستا و توسعه 9(3): 95-73.
یعقوبی، جعفر (1384). «بررسی اعتبارات خرد بر اشتغال زنان روستایی استان زنجان» پژوهش زنان 3(1): 146-125.
Alam, S. S., Jani, M., Mohd, F. & Omar, N. A. (2011). "An empirical study of success factors of women entrepreneurs in Southern region in Malaysia" International Economics and Finance 3)2): 166-175.
Aly, Y.H. & Quisi, I.A. (1996). "Determinants of women labor force participation in Kuwait: A logit analyses" Middle East Business and Enonomic Review 8)2): 1-9.
Bandura, A. (1986). "Social Foundations of Thought and Action: A Social cognitive Theory" Englewood Chiffs, NJ: prentice- Hall: 389-204.
Bansal, S.P and Kumar, J. (2011). "Women empowerment and self- sustainability through tourism: A case study of self- employed women in handicraft sector in Kullu Valley of Himachal Pradesh" Himachnal Pradesh University Journal: 1-11.
Buteniene, V. (2012). "Ecology: Its role in sustainable handicraft sector development" International Internet Conference" Young Science" School of Economics and Management in Public Administration in Bratislava: 1-6.
Chambers, R. (2014). "Rural development: Putting the last first" NY: Routledge.
Chronister, K. M. & McWhirter, E. H. (2003). "Applying social cognitive career theory to the empowerment of battered women" Counseling and Development )81(: 418-425.
Cumningham, G., Doherty, A. & Gregg, M. (2007). "Using social cognitive career theory to understand head coaching intentions among assistant coaches of women᾽s teams" Sex Roles )56:( 365-372.
Hermans, H. J. M. (1970). "A questionnaire measure of achievement motivation". Journal of Applied Psychology (54): 353-363.
Inda, M., Rodriguez, C. & Pena, J. V. (2013). "Gender differences in applying social cognitive career theory in engineering student" Vocational Behavior (83): 346-355.
Komngolo, M. & Bamgose, O. (2002). "Participation of rural women in development: A case study of Tethering, Thintwa and Makhalaneng villages" South African Journal of International Women᾽s student 4)1): 1-9.
Kritzinger, A. & Vorster, J. (1996). "Women farm workers on South African deciduous fruit farm: Gender relation and the structuring of work" Rural Studies, 12)4): 339- 351.
Leonard, M. (2001). "Old win in new 130 tales? Women working inside and outside the household᾽ women᾽s students" International Forum 24)1): 67-68.
Lent, R. W., Brown, S. D., & Hackett, G. (1994). "Toward a unifying social cognitive theory of career and academic interest, choice, and performance" Vocational Behavior (45): 79-122.
Lent, R., Brown, S., Schmidt, D., Brenner, B., Lyons, H & Tristman, D. (2003). "Relation of contextual supports and barriers to choice behavior in engineering majors: Test of altemative social cognitive models" Counseling Psychology (50): 458- 465.
Lent, R.W., Ezeofor, I., Morrison, M. A., Penn, L.T., & Ireland, G.W. (2016). "Applying the social cognitive model of career self-management to career exploration and decision-making" Vocational Behavior (93): 47-45.
Rosenberg, M. (1965). "Society and the adolescent self-image". Princeton, NJ: Princeton University Press.
Sathiabama, K. (2010). "Rural women empowerment and entrepreneurship development" eSS Student paper Sathiabama/ Women Empowerment: 1-8. 
Schaub, M., & Tokar, D. M. (2005). "The role of personality and learning experiences in social cognitive career theory"Vocational Behavior (66): 304- 325.
Scheuermann, T.S., David, M.T & Rosali, J.H. (2014). "An investigation of African- American women᾽s prestige domain interests and choice goals using social cognitive career theory" Vocational Behavior (84): 273- 282.
Tiago, V., Cavalcanti, de V and Tavares, J. (2008). "Women prefer larger governments: Growth, structural transformation and government size". Available at: http://www.hec.unil.ch/deep/evenements/Seminaire-papers
Zikic, J., & Saks, A. M. (2009). "Job search and social cognitive theory: The role of career- relevant activities" Vocational Behavior (74): 117-127.