بررسی رابطة ترس از موفقیت، احساس شرم و گناه با نشانگان وانمودگرایی در دانشجویان دختر

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناس ارشد روانشناسی عمومی دانشگاه رازی کرمانشاه

2 کارشناس ارشد مشاوره وراهنمایی دانشگاه الزهرا تهران

3 استادیار دانشکده علوم اجتماعی وعضو هیئت علمی دانشگاه رازی کرمانشاه

چکیده

پژوهش حاضر با هدفبررسی رابطة ترس از موفقیت، احساس شرم و گناه با نشانگان وانمودگرایی اجرا شد و این مطالعه از نوع توصیفی و همبستگی و جامعة آماری شامل کلیة دانشجویان دختر تحصیلات تکمیلی (مقطع ارشد و دکترا) دانشگاه رازی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 93-1392بود. که 1200نفر را در بر می‌گرفت. از میان آن‌ها، تعداد300 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. سپس پرسشنامه‌های نشانگان وانمودگرایی کلانس و ایمز(1978)، ترس از موفقیت زاکرمن و آلیسون (1976) و زیر مقیاس­ آمادگی برای شرم و گناه مقیاس عاطفه خودآگاه تانگ نی(2005) در میان آن‌ها توزیع شد. برای تحلیل داده­ها علاوه بر روش­های آمار توصیفی از آزمون همبستگی و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که میان نشانگان وانمودگرایی و احساس شرم و گناه و ترس از موفقیت رابطة مثبت و معناداری وجود دارد و متغیرهای پیش‌بین ترس از موفقیت و احساس شرم و گناه به طور معنادار و مثبت نشانگان وانمودگرایی را پیش‌بینی می‌‌کنند. 

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

A Study on the Relationship between Fear of Success, Emotions of Shame and Guilt with Imposter Syndrome among Female Students

نویسندگان [English]

  • Zahra Zeinivand 1
  • Leila Amini Javid 2
  • Asiyeh Morad 3
چکیده [English]

The present study was conducted to investigate the relationship between fear of Success, feelings of shame and guilt with imposter Syndrome. This study is a descriptive and correlational design. The statistical population consists of all 1200 graduate female students (MS & PHD) in Razi University of Kermanshah city in 92-93 academic year. 300 students were selected using random sampling. Clance Imposter Phenomenon Scale (CIPS), Fear of Success Scale (FOSS) and TOSCA shame & guilt subscales were administrated. For data analysis, in addition to descriptive statistics methods, correlation test and regression was applied. The results obtained from statistical analysis showed a significant and positive relationship between Imposter Syndrome, Emotions of shame and guilt and Fear of Success. Fear of success and emotions of shame and guilt are predictor variables that significantly and positively predicted the imposter syndrome 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Imposter Syndrome
  • Emotions of shame and guilt
  • Fear of Success
  • Female Students

چکیده

پژوهش حاضر با هدفبررسی رابطة ترس از موفقیت، احساس شرم و گناه با نشانگان وانمودگرایی اجرا شد و این مطالعه از نوع توصیفی و همبستگی و جامعة آماری شامل کلیة دانشجویان دختر تحصیلات تکمیلی (مقطع ارشد و دکترا) دانشگاه رازی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 93-1392بود. که 1200نفر را در بر می‌گرفت. از میان آن‌ها، تعداد300 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. سپس پرسشنامه‌های نشانگان وانمودگرایی کلانس و ایمز(1978)، ترس از موفقیت زاکرمن و آلیسون (1976) و زیر مقیاس­ آمادگی برای شرم و گناه مقیاس عاطفه خودآگاه تانگ نی(2005) در میان آن‌ها توزیع شد. برای تحلیل داده­ها علاوه بر روش­های آمار توصیفی از آزمون همبستگی و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که میان نشانگان وانمودگرایی و احساس شرم و گناه و ترس از موفقیت رابطة مثبت و معناداری وجود دارد و متغیرهای پیش‌بین ترس از موفقیت و احساس شرم و گناه به طور معنادار و مثبت نشانگان وانمودگرایی را پیش‌بینی می‌‌کنند.

واژگان کلیدی

وانمودگرایی؛ احساس شرم و گناه؛ ترس از موفقیت؛ دانشجویان؛ دختر


مقدمه و بیان مسئله

سالیان متمادی است که محققان تلاش می‌کنند تا به این سؤال پاسخ دهند که چرا برخی افراد برانگیخته می­شوند تا به بالاترین سطح موفقیت و پیشرفت دست یابند، اما بعضی دیگر برانگیخته می­شوند تا از موفقیت اجتناب کنند (شهنی‌ییلاق و بساک نژاد، 1386) اجتناب از موفقیت با برخی از ویژگی­های شخصیتی همراه است که موجب می‌شوند افراد در برخورد با واقعیت دچارمشکل شوند و به دلیل داشتن معیارهای بالای عملکرد و ارزیابی­های سفت و سخت از خود و دیگران، در معرض انواع بیماری‌ها و عملکردهای نامناسب قرار بگیرند. نشانگان وانمودگرایی[1] یکی از این ویژگی‌های شخصیتی ویژة افراد موفق است و بر عملکرد افراد به ویژه دانشجویان تأثیر می گذارد. (فرنچ[2] و همکاران، 2008). در تعریف نشانگان وانمودگرایی می‌توان گفت که بسیاری از اشخاص توانمند و تیزهوش، به‌رغم قابلیت‌ها و موفقیت­های روزافزون، هیچ احساس درونی نسبت به توانمندی‌ها و قابلیت‌های خود ندارند، بلکه معتقد هستند، به گونه‌ای‌، دیگران را فریب می‌دهند و باعث شده‌اند، آن‌ها این گونه در موردشان بیندیشند که افرادی باهوش وتوانمند هستند. افرادی که بر این عقیده‌اند، موفقیت‌های خود را به شانس، طلسم، خطاهای کامپیوتری و عوامل خارجی دیگر نسبت می‌دهند، اسنادهای آن‌ها بیرونی است، با این فکر که موفقیت‌های آن‌ها معتبر نیست و با بیم آن­که ممکن است دستشان رو شود، زندگی می­کنند و خود را شایسته آن موفقیت نمی‌بینند (یانگ، 2004)به عبارت دیگر این نشانگان را می‌توان به عنوان مجموعه‌ای از احساسات بی­کفایتی تعریف کرد که از این باور نشأت می­گیرد که فرد شایسته و قادر به کسب مهارت در فعالیتی نیست که خواهان انجام آن است یا نیاز به انجام آن دارد. این احساسات حتی زمانی که فرد طبق شواهد به دست آمده در می‌یابد که عکس شرایطی که فکر می‌کرده، به وقوع پیوسته است (یعنی از عهده انجام آن کار برآمده است)، به قوت خود باقی هستند(سمیران[3]، 2003).

در میان جوانان و سایر اقشار در جامعه امروز نیز تصور قالبی چنین است که سطح و جایگاه علمی افراد میزان خوشبختی و موفقیتشان را مشخص می‌کند، در صورتی که واقعیت چیز دیگری است. یعنی بسیاری از افرادی که تحصیلات تکمیلی را گذرانده‌اند یا در حال تحصیل هستند، از جایگاه اجتماعی به ظاهر مناسب خود، حس خوشایندی ندارند. به عبارت دیگر آن‌ها احساس کفایت نمی‌کنند و باور دارند که از شایستگی کافی بهره‌مند نیستند و قابلیت انجام کار را ندارند. نشانگان وانمودگرایی به وضوح یک سبک انطباقی نامطلوب و فراگیر از تعامل با محیط را نشان می‌دهد (راس وکروواسکی[4]،2003). این نشانگان که با تحصیل در سطوح بالا مرتبط است، امکان دارد بر دانشجویان به طرق مختلف تأثیر منفی بگذارد. دانشجویان وانمودگرا ممکن است هراس داشته باشند و به رغم داشتن توانایی وعلاقه، رشتة تحصیلی خود را تغییر دهند یا حتی ترک تحصیل کنند(فرنچ و همکاران، 2008).هولمز، کرتای، آدامسون ، هولند و کلانس[5] (1993) در یک پژوهش جامع در میان گروهی از دانشجویان دانشگاه دریافتند که اگر فردی بیش از 5 تا ویژگی‌های نامبرده را تجربه کند، مبتلا به نشانگان وانمودگرایی است: توصیف خود به عنوان فردی فریب کار و وانمودگر، عدم پذیرش تأیید‌ها و ستایش‌ها و شناخته شدن از سوی دیگران، ترس از شکست، ترس از شناخته شدن به عنوان فردی فریبکار، احساس عدم توانایی و فقدان شایستگی، عدم درونی کردن موفقیت­ها‌، به طوری که آن‌ها را متعلق به خود نمی­داند و اسناد موفقیت به شانس یا تلاش‌، یعنی اسنادهای متغیر بیرون. وانمودگرایان دارای علائم روان‌شناختی از قبیل اضطراب بالا وهمیشگی‌، عزّت نفس پایین، تعارض بین حقارت و برتری، خود‌پندارة منفی، ترس از رو شدن دست، ترس از شناسایی شدن و... دارند (رئیسی وصالحی،1387)‌.

یکی دیگر از خصوصیات روان‌شناختی افراد مبتلا به وانمودگرایی، احساس گناه و شرمساری و ندامت[6] است (راکامورا 2004). هیجان­هایی مانند شرم وگناه‌، هیجان‌های خود آگاه هستند که به وسیلة تأمل در خود و خودارزیابی برانگیخته می­شوند (تانگ نی ،2005). این هیجان­ها در واقع هیجان­های خود تنظیم‌گر هستند و از طریق ارائه بازخوردهایی به خود در مورد افکار ، نیت‌ها و هدایت رفتار‌، با انگیزه کردن فرد برای توجه به استانداردهای اخلاقی‌، اجتماعی‌ و پاسخ‌دهی مناسب نقش مهمی دارند. اغلب مردم واژة شرم و گناه را به یک معنی به کار می‌برند، این در حالی است که اکثر پژوهش‌ها شرم و گناه را به عنوان دو هیجان متفاوت و متمایز تعریف کرده‌اند که در ابعاد شناختی، عاطفی و انگیزشی باهم تفاوت و در بافت تجربیات انسان با هم تداخل دارند و عموماً بعد از شکست در تعاملات با دیگران اتفاق می­افتند. گناه به عنوان هیجانی براساس ناکامی توصیف شده است. جایی که فرد احساس اضطراب، ترش و عصبانیت می­کند و این نیاز را احساس می­کند که برای جبران باید به نحوی رفتار کند که استانداردهای اخلاقی درونی را نقض کند. هنگام توضیح گناه تمرکز روی رفتار است در شرم تمرکز روی خود به عنوان یک کل است در این حالت شرم به عنوان هیجانی براساس احساسات افسرده کننده از قبیل ناامیدی، حماقت و آرزو برای اجتناب از بودن در کنار دیگران به خاطر ترس از طردشدن تعریف شده است (جمالی فیروزآبادی و همکاران،1390، سعیدی و همکاران، 1392). به عبارت دیگر، تجربه شرم مستقیماً در مورد خودی است که موضوع ارزیابی است (من این کار بد را انجام داده‌ام) احساس شرم یک هیجان به شدت دردناک است که با کوچک شدن، خوار شدن، بی‌ارزشی یا ناتوانی همراه است و در آن یک خصوصیت معطوف به درون وجود دارد (سعیدی و همکاران، 1392). در مقابل، احساس گناه به نسبت احساس شرم کم‌تر مخرب است، زیرا در احساس گناه دغدغة اصلی، یک رفتار خاص جدا از فرد و کاری که انجام شده است، موضوع ارزیابی است نه خود (من این کار بد را انجام داده‌ام)، این مسئله به تفاوت هیجانی‌، الگوهای انگیزشی و رفتارهای متفاوت منجر می‌شود (لویس[7] ،1971). با آنچه پیش از این دربارة حس شرم گفته شد تمایز کیفی این حس با حس گناه و حس تقصیر، پذیرفتنی می‌نماید. حس شرم هرچند که دیگران هم در برانگیختن آن نقشی داشته باشند؛ در کل، حاصل نوعی خودانگیختگی فردی است و معطوف به کل وجود فرد می‌شود (سعیدی و همکاران،1392).

ترس از موفقیت سازه­ انگیزشی دیگری است که نشانگان وانمودگرایی با آن ارتباط تنگاتنگ دارد. نخستین بار مفهوم ترس از موفقیت را هورنر[8]به عنوان عاملی اضطراب‌انگیز در زندگی زنان شاغل معرفی شد (متقی و همکاران، 1383). از آن­جا که زنان همواره نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند و پرداختن به نقش آن‌ها در فرآیند توسعه جامعه اهمیت عمده‌ای دارد، یکی از عواملی که زنان را از پیشرفت باز داشته است، دیدگاه‌ها و ایستارهایی است که در بطن جامعه شکل گرفته‌اند. ایستارهایی که بدون تغییر در آن‌ها هرگونه تلاشی از سوی نهضت‌ها و جنبش‌های زنان بدون نتیجه خواهد ماند. این ایستارها به صورت کلیشه‌هایی در جامعه رسوخ کرده و مانع بزرگی در تغییر وضعیت زنان هستند. نگاهی به تاریخچة مسئله جایگاه زنان نشان می­دهد که زن و مرد نقش‌های متفاوتی در جامعه و گروه­های اجتماعی ایفا کرده و جایگاه­های متفاوتی به لحاظ قدرت و منزلت اشغال می‌کنند، ولی نه صرفاً به خاطر تفاوت­های زیست­شناختی، بلکه تحت تأثیر ایدئولوژی، گذشتة تاریخی، اقتصادی و فرهنگی، آن چنان قوی و هماهنگ عمل می‌کنند که به راحتی می­توانند موقعیت فرودست زنان را تولید و باز تولیدکنند (نیازی و همکاران، 1393) کلیشه‌های جنسیّتی که اغلب به صورت نقش ها و انتظاراتی تعریف می‌شود، به صورت مکرر انتظار می رود یک جنس در جامعه آن را ایفا کند یا آن گونه بیندیشد، متأثر از هنجارها، ارزش­ها، باورها و نگرش­های اجتماعی است (زمانی و دهقانی پوده، 1393). طبق نظریة هورنر (1972)، روند تربیت و رشد اخلاقی زنان درجامعه، با آموختن معیارهای ضد و نقیض به آن‌ها همراه است. ازیک سو دختر همچون پسر می‌آموزد که برای موفقیت، اهمیتی همراه با احترام قائل باشد و از سوی دیگر به او تلقین می­شود که موفقیت در دنیای کار، خاصِ مردان و جوّ مناسب برای زنان، خانه وخانواده است. او با بررسی ویژگی­های ترس از موفقیت، شیوع آن را در زنان بیش‌تر می­داند و معتقد است که توصیف انگیزة ترس از موفقیت نوعی اصلاح الگوی انتظار - ارزشِ[9]مک کللند واتکینسون[10]است. به زعم او زنان به دلیل نقش‌های جنسیّتی از رسیدن به موفقیت می‌ترسند و موفقیت را مغایر با ویژگی­های زنانگی خود می‌دانند. در همین راستا‌، کولیگان و استرن برگ[11] (1991)، کلانس واتلی[12] (1987)، معتقدند که انسان با توانایی برای استقلال وجرأت‌ورزی به دنیا می‌آید‌. در این میان‌، دختران بین ویژگی‌های زنانگی خود مثل پرورش‌دهندگی، فرزند‌پروری و اتکای به دیگران از یک سو و رسیدن به استقلال از سوی دیگر، احساس تعارض می‌کنند. بنابراین، در بزرگسالی، بین خانواده، همسرگزینی و تربیت فرزند با موفقیت تحصیلی، شغلی و مالی، احساس دوگانگی می‌کنند که به شک وتردید درباره توانمندی‌هایشان منجر می‌شود. به عبارت دیگر، تفکّرات کلیشه­ای بر پایة جنسیّت در روند تربیتی جوامع سنّتی، به زنان می‌آموزد تا به برآوردن موفقیت­آمیز نیازهای دیگران بیش‌تر ببالند تا به موفقیت­ها و پیش­رفت­های خود. چنین ذهنیت‌هایی موجب می‌شود که زنان موفقیت را مخالف نقش خود ببینند و بنابراین، از آن می‌ترسند. ترس از موفقیت در زنان از همان نخستین سال‌های زندگی شکل می­گیرد و رشد می‌کند. این ترس در دختران، به همراه افزایش سن و زیر بار فشارهای اجتماعی افزایش می‌یابد (متقی و همکاران، 1383).

یافته‌های پژوهش‌های انجام گرفته مرتبط حاکی از ارتباط نشانگان وانمودگرایی با ترس از موفقیت و احساس شرم و گناه است؛ به عنوان مثال فراید باچ آلتر[13] (1992) در مطالعه روی دانشجویان دانشگاه به این نتیجه دست یافت که ترس از موفقیت همبستگی بالایی با وانمود‌گرایی دارد. به طوری که وانمودگرایان دارای دو مشخصة اصلی ترس از موفقیت و رفتار‌های اجتناب از شکست هستند و این به دلیل فقدان اعتماد به خود در این افراد است. به نظر دینل[14]و همکاران (2004) وانمودگرایی، تعلل یا اهمال­کاری، خود ناتوان‌سازی و ترس از موفقیت در دانشجویان دانشگاه از جمله رفتار‌های اجتناب از شکست[15] هستند که در بعضی از شرایط تحصیلی و شغلی برای حمایت از خودارزشی [16] ظاهر می‌شوند. این رفتار‌ها ممکن است در دانشجویان دانشگاه در مدارج عالی تحصیلی و در کارکنان و مدیران سازمان‌ها و مدارج عالی شغلی بروز کنند. بررسی پولاکس(1996) که بر روی دختران و پسران دانشجو انجام شده است، نشان داد که احساس شرم آن‌ها با ادراک آن‌ها از محیط خانواده­شان در کودکی مرتبط است (برودی و کارسون، 2011). نیز در پژوهش انجام شده در میان دانشجویان دختر و پسر مشخص شد که دختران بیش از پسران عملکرد عاطفی شدید دارند (تجربة شرم وگناه) و دخالت والدین با شدت و گاه فراوانی عاطفة شرم و گناه در دختران مرتبط است. بررسی­های دیگر نشان می­دهند بین فرزندپروری و استبدادی و بی‌توجه با احساس گناه نامناسب و سازگاری کم در فرزندان (دانشجویان دختر) رابطة معناداری وجود دارد، الگوی تربیتی والدینی(مادروپدر)  با شرم رابطة معکوس داشته و حمایت افراطی والدینی(مادروپدر) رابطة مستقیم با این هیجان دارد. یعنی با کاهش مراقبت و گرمی والدین و افزایش حمایت افراطی و کنترل والدین میزان احساس شرم در فرزند بالا می‌رود (شیلکرت و چییوتی[17] ،1997، گیلبرت و همکاران ،1996و لوت واک و همکاران،1997، نقل از انوشه‌ایی و همکاران ،1387). تحقیقات متعدد نیز نشان می‌دهند که احساس گناه نیز در متن روابط نزدیک رخ می‌دهد (‌لویس،1986، هافمن، 1977به نقل ازمتقی، 1383) می‌گویند ممکن است ریشه­های احساس گناه در اولین مراقبت- فرزند نهفته باشد. علاوه بر این شواهد زیادی وجود دارند که نشان می‌دهند که استراتژی­های تربیتی والدین در اجتماعی شدن احساس گناه در فرزندان نقش مهمی ایفا می‌کنند. پژوهش­های اندکی در ایران دربارة عوامل مؤثر بر ایجاد نشانگان وانمودگرایی در افراد انجام شده است. چراغی (1392) در پژوهشی نشان داد که میان نشانگان وانمودگرایی و باورهای خودکارآمدی رابطة معناداری وجود دارد، اما بین این نشانگان و تنظیم هیجانی رابطة معناداری وجود ندارد. حدادی و همکاران(1390) در بررسی رابطة بین مؤلّفه‌های هوش هیجانی و عزّت نفس با نشانگان وانمودگرایی به این نتیجه رسیدند که افراد دارای این نشانگان، با وجود شواهد بیرونی موفقیت‌ها، در درونی‌سازی موفقیت‌های خود ناتوان هستند و عزّت نفس نامطمئن از ویژگی‌های این افراد است. در پژوهش روحانی،آتش‌پور،مسدد و صمصام شریف (1387) نشان دادند که بین ویژگی­های روانی، روان­پریشی، افکار پارانویید، ترس،پرخاشگری، اضطراب، افسردگی، حساسیت در روابط متقابل، وسواس و اجبار با نشانگان وانمودگرایی رابطة معنادار وجود دارد. نتایج پژوهش مهرابی­زاده هنرمند وهمکاران (1384) نشان داد که متغیرهای ترس از موفقیت، کمال­گرایی و ترس از ارزیابی منفی با نشانگان وانمودگرایی همبستگی مثبت و متغیر عزّت نفس با این نشانگان همبستگی منفی دارد. در پژوهشی شهرکی مقدم و همکاران(1392) نشان دادند که بین نشانگان وانمودگرایی دانش­آموزان تیزهوش و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از پژوهش شهنی ییلاق و همکاران(1386) نیز نشان داد که بین خود ابزاری دفاعی و نشانگان وانمودگرایی همبستگی مثبت معنادار وجود دارد. و یوسفی امیری (1391) در پژوهش خود به این نتیجه دست یافت که وانمودگرایی تأثیر مثبت و معناداری بر ویژگی‌های تطبیقی در رفتار شهروندی-سازمانی دارد.

با توجه به نتایج پژوهش‌های انجام شده و در نظرگرفتن این نکته که در برخی جوامع تفکّرات کلیشه‌ای بر پایه جنسیّت دربارة زنان وجود دارد و روند تربیتی جوامع سنّتی به زنان می­آموزد تا به برآوردن موفقیت آمیز نیازهای دیگران بیش از موفقیت و پیشرفت­های خود ببالند وچنین ذهنیت‌هایی موجب می‌شوند زنان موفقیت را مخالف نقش خود دیده و بنابراین از آن بترسند و این ترس در دختران‌، به همراه افزایش سن و زیر بار فشارهای اجتماعی برای وابسته ساختن آن‌ها افزایش یابد. و به شیوع بیش‌تر ترس از موفقیت در میان زنان منجر شود و باتوجه به بالا رفتن آمار فارغ التحصیلان دانشگاهی که قسمت اعظم آن‌ها زنان هستند و نیمی از نیروی فعال جامعه را تشکیل می‌دهند. که با آگاهی از موقعیت فروتر خود احساس محرومیت در آن‌ها افزایش یافته و میل به خروج از محرومیت و محدودیت‌های ایجاد شده طی محاسباتی عقلانی، انگیزة رقابت برای کسب منابع برتر در عرصه تحصیلات را در آن‌ها تقویت و تشدید می­کند (اعظم آزاده و فلاح مهرآبادی، 1393) و با عنایت به اهمیت جذب این افراد در آینده در بازار کار، تعلیم و تربیت سایر افراد، و نقش مؤثرآنان در تشکیل و مدیریت خانواده و احساس ناخوشایند ناشی از وانمودگرایی که می­تواند موجبات ناکارآمدی آن‌ها را فراهم آورد، ضرورت بررسی نشانگان وانمودگرایی در دانشجویان دختر بیش از پیش نمایان می‌شود. ذکر این نکته حائز اهمیت است که در پژوهش­های پیشین ( مهرابی زاده وهمکاران، 1384) به بررسی این نشانگان با سایر متغیرها پرداخته شده و در مطالعة حاضر محققان این نیاز را احساس کردند، علاوه براینکه نشانگان وانمودگرایی و ترس از موفقیت را در جامعة آماری متفاوت بررسی کنند، برای اولین بار در ایران به بررسی رابطة نشانگان وانمودگرایی با احساس شرم و گناه در زنان دانشجوی تحصیلات تکمیلی اقدام کنند.

در پژوهش حاضر، هدف، بررسی ارتباط نشانگان وانمودگرایی با متغیرهای ترس از موفقیت و احساس شرم و گناه بود. و باتوجه به این هدف فرضیه‌هایی تدوین شد که عبارت هستند از:

  1. بین ترس از موفقیت با نشانگان وانمودگرایی رابطه وجود دارد.
  2. بین احساس شرم و گناه با نشانگان وانمودگرایی رابطه وجود دارد.
  3. ترس از موفقیت و احساس شرم و گناه پیش‌بینی کنندة نشانگان هستند.

روش پژوهش

طرح پژوهش حاضر جزء طرح‌های تحقیقی توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعة آماری را کلیه دانشجویان دختر تحصیلات تکمیلی (مقطع ارشد و دکترا) دانشگاه رازی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 93-1392 تشکیل داده است که حجم آن 1200نفر بود. از این میان تعداد 300 نفربا روش نمونه­گیری تصادفی ساده انتخاب شدند، سپس پرسشنامه­های نشانگان وانمودگرایی کلانس و ایمز(1978)، ترس از موفقیت زاکرمن[18] و  آیسون[19] (1976) و زیر مقیاس آمادگی برای شرم و گناه مقیاس عاطفه خودآگاه تانگ نی(2005) در میان آن‌ها توزیع شد. .برای تحلیل داده­ها در سطح توصیفی فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد محاسبه شد و در سطح آمار استنباطی از آزمون همبستگی و رگرسیون استفاده شد.

ابزارگردآوری داده‌ها عبارت بودند از:

مقیاس ترس از موفقیت(FOSS)[20]: مقیاس ترس از موفقیت براساس نظرات هورنر در سال 1976 توسط زاکرمن و آلیسون ساخته شد. این مقیاس دارای 27 ماده است و براساس یک مقیاس 7درجه‌ای لیکرت تنظیم شده است. طیف پاسخ‌ها از کاملاً موافق تا کاملاً مخالف امتداد دارد. ماده‌های1،27،26،24،21،17،14،10،8،5،4 سطح کم‌تری از ترس از موفقیت و مابقی آن، سطح بالای ترس از موفقیت را نشان می‌دهند. یافته‌های زاکرمن وآلیسون(1976) نشان می‌دهند که آلفای کرونباخ این مقیاس برای مردان69/0 و برای زنان 73/0 است و این مقیاس با انگیزة پیشرفت همبستگی منفی دارد. این مقیاس را مهرابی‌زاده هنرمندوهمکاران(1384) در دانشگاه چمران اهواز، به فارسی ترجمه و جهت اجرا آماده شد. در پژوهش هنرمند و همکاران(1384) به منظور اعتباریابی این پرسشنامه از روش اعتبارملاکی و اعتبار سازه استفاده شد. بدین منظور، برای اعتبار یابی ملاکی ترس از موفقیت از پرسشنامة تیپ A و مقیاس اجتناب و پریشانی اجتماعی استفاده شد. ضریب همبستگی بین پرسشنامه تیپ A ومقیاس ترس از موفقیت، 36/0r= بود که در سطح 001/0 P<  معنادار است. همچنین‌، ضرایب همبستگی مقیاس ترس از موفقیت با مقیاس اجتناب و پریشانی اجتماعی،34/0= r در سطح 001/0 P<  معنادار است. شهرآرای و عبدی(1381) ضریب آلفای کرونباخ را روی نمونه‌ای از دانشجویان مهندسی، در زنان 66/0 و در مردان 71/0 گزارش می‌کنند. در پژوهش کنونی به منظور محاسبة ضرایب پایایی از دو روش آلفای کرونباخ و تنصیف استفاده شد. در روش تنصیف نیز از دو روش اسپیرمن-بروان و گاتمن برای محاسبه ضرایب پایایی استفاده شده است. ضرایب محاسبه شده با روش آلفای کرونباخ80/0 و به روش تنصیف (اسپیرمن-براون82/0 و گاتمن82/0) بودند، که همگی از نظر روانسنجی مقادیر مطلوبی هستند.

مقیاس عاطفه خودآگاه(TOSCA): مقیاس عاطفة خودآگاه )تانگ نی،2005) مربوط به بزرگسالان است و به شرح موقعیت‌های مختلفی می‌پردازند که در زندگی روزمره ممکن است پیش بیاید. این مقیاس 16 موقعیت (سناریو) چندگویه‌ای (11سناریو منفی و 5 سناریوی مثبت ) تشکیل شده است و شامل زیر مقیاس‌های آمادگی برای شرم(16گویه)، آمادگی برای گناه(16گویه)، برونی‌سازی (16گویه)، انزوا (11گویه) و غرور (10گویه) است. هر زیر مقیاس نحوه متفاوت پاسخ دهی فرد را به یک مسئله اخلاقی که در سناریو مطرح شده است، نشان می‌دهد و پاسخ به هر ماده در یک طیف لیکرت 5 درجه‌ای نمره‌گزاری می‌شود. که درپژوهش­های انجام شده مرتبط با احساس شرم و گناه از دو زیر مقیاس آمادگی برای شرم و آمادگی برای گناه استفاده شده است. در پژوهش انوشه‌ایی و همکاران(1385) ضریب پایایی احساس شرم و گناه به ترتیب 78/0و70/0 به‌دست آمده است. در پژوهش زارعی و همکاران(1390) نیز ضریب آلفای کرونباخ برای احساس شرم و گناه به ترتیب80/0و75/0 و در پژوهش روشن چسلی و همکاران(1386) نیز به ترتیب79/0 و 63/0محاسبه شده است. در  مطالعة حاضرنیز از مقیاس آمادگی برای شرم و آمادگی برای گناه استفاده شده است. که آلفای کرونباخ محاسبه شده به ترتیب 85/0و 78/0است.

مقیاس نشانگان وانمودگرایی کلانس[21](CIPS): کلانس و ایمز(1987) برای نخستین بار به صورت مداد-کاغذی آن را ساخته و هنرمند و همکاران(1384) آن را ترجمه و جهت اجرا آماده کرده‌اند. این مقیاس شامل 20 ماده است که از آزمودنی خواسته می‌شود تا براساس یک پیوستار پاسخ‌ها از 1" هیچ وقت"،2" به ندرت"،3 "بعضی اوقات"، 4" اغلب"، 5" خیلی زیاد"، نظرخود را دربارة هر ماده ابراز کند. اگر مجموعه نمره‌ها کم‌تر از 40 باشد وانمودگرایی ضعیف‌، 41 تا 60 وانمودگرایی متوسط و 61 تا 80 وانمودگرایی مرضی،80 به بالا وانمودگرایی شدید تلقی می‌شود. یافته‌های پژوهشی هولمز و همکاران(1993) همسانی درونی بالا با ضریب آلفای 96/0 را برای این مقیاس گزارش می‌کنند. کریسمن و همکاران(1995) نیز ضریب آلفای کرونباخ 94/0 را گزارش می‌کنند. در پژوهش هنرمند و همکاران (1384)، برای تعیین ضریب پایایی از دو روش آلفای کرونباخ و روش تنصیف استفاده شده است. در روش تنصیف از دو روش اسپیرمن- براون و گاتمن برای محاسبة ضرایب پایایی استفاده شده است. مقدار ضرایب محاسبه شده به روش آلفای کرونباخ 83/0، به روش اسپیرمن- براون 73/0 و به روش گاتمن 73/0 است که همگی از نظر روان سنجی در حد مطلوب هستند. شهنی ییلاق و بساک نژاد(1386) نیزضرایب پایایی به روش آلفای کرونباخ، اسپیرمن-براون و گاتمن را به ترتیب 83/0، 73/0 . 73/0 محاسبه کرده‌اند؛ هم چنین ضرایب روایی مقیاس وانمودگرایی با مقیاس اجتناب و پریشانی اجتماعی در پژوهش شهنی ییلاق و بساک نژاد(1386) برابر 48/0 است که در سطح001/0 p<معنادار است و مقیاس وانمودگرایی با مقیاس تیپ شخصیتی  Aبرابر 41/0 است که در سطح 0001/0p< معنادار است در مجموع می‌توان به این نتیجه دست یافت که این مقیاس از ویژگی­های روان­سنجی مطلوبی بهره‌مند است.

یافته‌های پژوهش

به منظور تجزیه و تحلیل داده­ها از روش­های آماری در دوسطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (ضریب همبستگی، تحلیل واریانس و رگرسیون ) استفاده شد.

جدول1: داده‌های توصیفی سننمونه

متغیر

حجم نمونه

حداقل

حداکثر

میانگین

انحراف استاندارد

سن

300

21

35

08/26

17/3

 

همان‌گونه که در جدول 1 نشان داده شده است در پژوهش حاضر تعداد افراد نمونه 300 نفر بودند. سن افراد در محدودة بین 21 سال - 35 سال قرار دارد و میانگین آن 08/26 و انحراف استاندارد آن 17/3 است.

جدول2: توزیع فراوانی مقطع تحصیلی گروه نمونه

شاخص            فروانی                        درصد

ارشد                252                            9/86

دکترا                 38                           1/13

کل                  300                            100

 

در جدول2شاخص‌های مربوط به توزیع فراوانی برای نمونه مورد بررسی بر اساس مقطع تحصیلی آزمودنی‌ها ارائه شده است تعداد ارشد 252(9/86 درصد) و تعداد دکترا 38 (1/13% ) می­باشد.

جدول3: میانگین وا نحراف استاندارد گروه نمونه

متغیر                      میانگین                 انحراف استاندارد

ترس از موفقیت                                     59/120                                    84/18

احساس شرم وگناه                            31/101                             73/16

نشانگان وانمود گرایی                      83/51                               77/12

 

داده­های توصیفی جدول 3نشان می­دهد که میانگین و انحراف معیار ترس از موفقیت به ترتیب 59/120 و 84/18، میانگین و انحراف استاندارد احساس شرم و گناه به ترتیب 31/101 و 73/16 و میانگین و انحراف استاندارد نشانگان وانمودگرایی نیز به ترتیب 83/51 و 77/12 می­باشد.

جدول4: ماتریس همبستگی بین ترس از موفقیت  و احساس شرم وگناه با نشانگان وانمود گرایی

متغیر‌ها              ترس از موفقیت                      احساس شرم وگناه          نشانگان وانمود گرایی

ترس از موفقیت                   1

احساس شرم و گناه            *118/0                                1

نشانگان وانمود گرایی       **565/0                      *127/0             1

*همبستگی در سطح05/0>αمعنادار است

**همبستگی در سطح 01/0>αمعنادار است

 

همان گونه که در جدول 4مشاهده می‌شود درصد همبستگی مشاهده شده بین نشانگان وانمود‌گرایی و ترس از موفقیت در سطح 01/0>αبرابر است با 565/0 و معنادار است. و همچنین همبستگی مشاهده شده بین نشانگان وانمود گرایی و احساس شرم و گناه در سطح 05/0>α برابر است با 127/0و معنادار است.

جدول5: نتایج تحلیل رگرسیون برای پیش بینی نشانگان وانمودگرایی از روی ترس از موفقیت و احساس شرم و گناه

مدل

ضریب همبستگی

ضریب تعیین

ضریب تعیین تعدیل شده

خطای استاندارد برآورد

1

51/0

26/0

25/0

40/10

همان­طور که در جدول 5 آمده است ضریب تعیین به دست آمده در مدل نشان می­دهد که تقریباً 25% تغییرات نشانگان وانمودگرایی، توسط  احساس شرم و گناه و ترس از موفقیت تبیین شد. (26/0 = R2).

جدول6: تحلیل واریانس مدل رگرسیون احساس شرم و گناه و ترس از موفقیت بر نشانگان وانمودگرایی

مدل              منبع تغییرات

مجموع مربعات

درجة آزادی

میانگین مربعات

Fآماره

سطح معناداری

1

رگرسیون

25/11051

2

62/5525

04/51

0001/0

باقی­مانده

95/31065

287

24/108

جمع

20/42117

289

 

 

 

 

نتایج جدول 6نشان داد که متغیرهای پیش بین یعنی احساس گناه و شرم و ترس از موفقت به طور معنادار با نشانگان وانمودگرایی رابطه دارد (0001/0>p و04/51F=).

جدول 7: جداول ضرایب رگرسیون احساس شرم و گناه و ترس از موفقیت برنشانگان وانمودگرایی

مدل

ضرایب غیر استاندارد

ضرایب استاندارد

T

سطح معناداری

B

خطای استاندارد

بتا

1

ضریب ثابت

37/4-

04/6

 

72/0-

47/0

ترس از موفقیت

39/0

03/0

46/0

12/9

0001/0

احساس شرم و گناه

15/0

04/0

19/0

85/3

0001/0

همان­طور که در جدول 7نشان داده شده است،متغیر پیش بین احساس شرم و گناه به طور معنادار و مثبت نشانگان وانمودگرایی را پیش بینی می‌کند (0001/0>P  و 19/0=β) و متغیر پیش­بین ترس از موفقیت به طور معنادار و مثبت نشانگان وانمودگرایی را پیش‌بینی می‌کند(0001/0>P  و 46/0=β).

بحث و نتیجه‌گیری

این مقاله با هدف بررسی ارتباط نشانگان وانمودگرایی با متغیرهای ترس از موفقیت و احساس شرم و گناه در دانشجویان دختر تدوین شده است. بر همین اساس یافته­های پژوهش حاضر در راستای پژوهش­های پیشین، معرف آن است که بین ترس از موفقیت و نشانگان وانمودگرایی رابطة معناداری وجود دارد و درصد همبستگی مشاهده شده بین نشانگان وانمود‌گرایی و ترس از موفقیت در سطح 01/0>α برابر با 565/0 و معنادار است و متغیر پیش­بین ترس از موفقیت به طور معنادار و مثبت نشانگان وانمودگرایی را پیش‌بینی می‌کند(0001/0>P  و 46/0=β). این بدین معناست که دانشجویان با توجه به رسیدن به درجات بالای شغلی و تحصیلی دارای ویژگی‌های وانمودگرایی و نیز ویژگی‌های ترس از موفقیت هستند و این دو، متغیرهایی هستند که در حیطة انگیزه پیشرفت بروز کرده و از جمله موانع موفقیت محسوب می‌شوند. و همان­گونه که در بیان مسئله بدان اشاره شد مبتلایان به نشانگان وانمودگرایی به‌رغم رسیدن به سطوح عالی تحصیلی، شغلی و کسب موفقیت، از شناخته شدن و ممتاز بودن می­ترسند و قادر به درونی کردن موفقیت نیستند، این افراد موفقیت­ها را به شانس نسبت داده و قادر به درونی‌سازی موفقیت نیستند و خود را مستحق تشویق‌ها و پاداش‌های دیگران نمی‌دانند، از شناخته شدن و ممتاز شدن بیم دارند، می‌ترسند که مبادا دیگران کشف کنند که فاقد توانایی هستند و سخت کوشی و تلاش در رسیدن به موفقیت را نشانة ناتوانی فردی می‌دانند و از پیامدهای موفقیت همچون از دست دادن دوستان، جایگاه فردی و هویت شخصی می‌ترسند (شهنی ییلاق و بساک نژاد، 1386). یافته‌های این پژوهش دربارة همبستگی معنادار ترس از موفقیت و نشانگان وانمودگرایی با یافته­های مهرابی زاده هنرمند و همکاران(1383)، فراید باچ آلتر (1992)، دینل و همکاران (2004)، همخوانی دارند. مهرابی زاده و همکاران (1384) نیز مطابق با نتایج این پژوهش  بیان داشتند که نشانگان وانمودگرایی با ترس از موفقیت همبستگی دارد. و نیز فراید باچ آلتر (1992) در مطالعه روی دانشجویان دانشگاه به این نتیجه دست یافت که ترس از موفقیت همبستگی بالایی با وانمود‌گرایی دارد. همان طور که دینل و همکاران (2002) بیان می­کنند وانمودگرایی با ترس از موفقیت دارای ویژگی­های روان­شناختی هستند و به طور کلی وانمودگرایان از پیامدهای موفقیت می­ترسند و رفتارهای اجتناب-شکست از خود بروز می­دهند. یافتة دیگر پژوهش حاضر حاکی از ارتباط ا نشانگان وانمود گرایی و احساس شرم و گناه  در سطح 05/0>α، 127/0 و معنادار است و نیز متغیر پیش‌ بین احساس شرم و گناه به طور معنادار و مثبت نشانگان وانمودگرایی را پیش بینی می‌کند (0001/0>P  و 19/0=β). همان­گونه که مطالعات برخی روان­شناسان دربارة علت ترس از موفقیت در زنان نشان داده است که اغلب زنان فکر می­کنند بین موفقیت و زن بودن تعارض وجود دارد.از سوی دیگر ترس از موفقیت هم در میان زنانی رایج است که بین نقش اجتماعی و کاری خود و خصوصیات زنانه شان احساس دوگانگی پیدا می‌کنند و نیز بنا به تصور رایج برخی جوامع، شخصیت ایده‌آل و مطلوب برای زنان، خانه‌دار وکدبانوی خوب بودن است نه یک مدیر و کارمند موفق. در نتیجه این تفکّرات کلیشه ای بر پایه جنسیّت، چنین ذهنیت‌هایی موجب می‌شود که زنان، موفقیت خود را مخالف نقش خود ببینند و بنابراین، از آن بترسند و گاهی چون شرم دارند که به عنوان فردی متقلب شناخته شوند از عرضة توانایی و خلّاقیّت‌های خود، اجتناب می‌کنند و به دلیل اینکه شاید در آینده نتوانند موفقیت و خلّاقیّت خود را تکرار کنند، میزان خطر‌پذیری در آن‌ها کاهش می‌یابد و این احساس شرم و گناه کاذب باعث ارزیابی منفی و احساس ضعف و بی ارزشی در افراد می‌شود (لاندگرن،2013). یافته­های مقالة حاضر نیز مؤید این مسئله است. یافته­های این پژوهش دربارة همبستگی معنادار احساس شرم و گناه و نشانگان وانمودگرایی با یافته‌های راکامور (2004) و پارکمن و برد(2008)،  هم­سو است. راکامور(2004) در پژوهش­ خود بیان داشته که در افراد وانمودگرا، حس شرمساری و ترس درونی وجود دارد. و پارکمن و برد (2008) نیز در پژوهش خود به این نتیجه دست یافتند که احساس شرم و گناه درصورتی حاصل می­شود که فرد نتواند موفقیت سابق خود را در حضور دیگرانی که توقعشان به دلیل موفقیت قبلی بالا رفته تکرار کرده، احساس شرم می­کند و خود را مقصر و گناه کار می­پندارد.

پژوهش حاضر نیز مانند هر پژوهش علمی دیگر با محدودیت­هایی مواجه بود. از آن­جا که، انجام این مطالعه در محیط پژوهشی با محدودیت جغرافیایی و ویژگی­های خاص فرهنگی اجتماعی، با نمونه­ای که شامل دانشجویان دختر تحصیلات تکمیلی بود، این امر تعمیم نتایج را به سایر جوامع با ویژگی­های متفاوت فرهنگی و افراد در سنین دیگر و سایر دوره­های تحصیلی محدود می‌کند، تعداد زیاد سؤالات پرسشنامه­ها و به تبع آن خستگی و عدم مشارکت مطلوب آزمودنی­ها، عدم همکاری مناسب دانشجویان تحصیلات تکمیلی به علت کمبود وقت، همچنین محدودیت‌هایی در زمینة علت‌شناسی متغیرها باتوجه به این نکته که طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی است از جمله سایر محدودیت­های موجود است. لذا پیشنهاد می‌شود در پژوهش‌های آتی به منظور بررسی دقیق‌تر مسئله به غیر از پرسشنامه از مصاحبه نیز استفاده شود. و در صورتی که افراد مورد مطالعه دانشجویان باشند تأثیر خرده فرهنگ­ها در این راستا بررسی شوند و متخصصان امر با برگزاری جلسات مشاورة گروهی و کارگاه­های آموزشی به تبیین و روشن سازی علل این مسئله اقدام کرده و موجبات درک توانمندی­های موجود در دختران دانشجو و کاهش ترس از کسب موفقیت و به تبع آن کاهش احساس شرم وگناه را فراهم کنند. و نیز با درنظرگرفتن این نکته که ترس از موفقیت و احساس شرم و گناه می­تواند از درون خانواده و در دوران کودکی و نوجوانی در دختران جامعه ما شکل بگیرد ارتباط نشانگان وانمودگرایی با سایر متغیرهای مرتبط مانند سبک‌های تربیت والدینی، شیوه‌های فرزندپروری، سبک دلبستگی، سبک‌های مقابله‌ای، هویّت و نشانه‌‌های بالینی چون افسردگی و اضطراب، تأثیر خانواده و میزان تحصیلات خانواده بررسی شود.


منابع

اعظم آزاده، منصوره و فلاح مهرآبادی، سمیه (1393). بررسی علل گرایش دختران به تحصیلات عالی. مطالعات اجتماعی- روانشناختی زنان. 12(2)، 52-31.

انوشه­یی، مریم.، پورشهریاری، مه سیما و ثنایی ذاکر، باقر (1387). بررسی رابطه بین ادراک دختران از الگوهای تربیتی والدینشان با احساس شرم و گناه در آن‌ها. پژوهش­های مشاوره.7(25)، 26-7.

جمالی فیروزآبادی، محمود.، زارعی، سلمان و اسدی، زهرا (1390). بررسی رابطه بین اعتماد، شرم و گناه با خودمتمایزسازی در دانشجویان متأهل  دانشگاه علامه طباطبایی تهران. تحقیقات روان‌شناختی، ش11، 26-15.

حدادی. بهرام.، آزیتا. خلعت­بری، جواد و قربان شیرودی، شهره (1390). بررسی رابطه بین مؤلّفه‌های هوش هیجانی و عزت نفس با نشانگان وانمودگرایی(سندرم ایمپاستر). اصول بهداشت روانی.13(1)، 41-30.

چراغی، ساناز (1392). رابطه بین سندروم ایمپاستر، باورهای خودکارآمدی و تنظیم هیجانی بین ورزشکاران شهر شیراز. پایان نامه کارشناسی ارشد.

روحانی، نسیم.، آتش­پور، سیدحمید.، مسدد، سیدعلی و صمصام شریعت، سیدمحمدرضا (1387). رابطه ویژگی­های روانی و نشانگان ایمپاستر در دانشجویان رشته پزشکی و داروسازی دانشگاه اصفهان. دانش و پژوهش در روان شناسی.4(28)، 134-119.

روشن چسلی، رسول. عطری فرد، مهدیه. نوری مقدم، ثنا (1386). بررسی اعتبار و پایایی سومین نسخه تجدیدنظر شده مقیاس عاطفه خودآگاهی برای بزرگسالان. مجله دانشور رفتار.14(25)، 46-31.

رئیسی، زهره و صالحی، مهدیه (1387). معرفی سندرم ایمپاستر (بیماری افراد موفق)، نشانه­ها، علل  پیامدها. مجله دانش و پژوهش در روان­شناسی.35و36، 230-207.

زارعی، سلمان.، فرحبخش، کیومرث و اسمعیلی، معصومه (1390). تعیین سهم خودمتمایزسازی، اعتماد، شرم و گناه در پیش­بینی سازگاری زناشویی. دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی،12(3)، 63-51.

زمانی، بی­بی عشرت و دهقانی پوده، لیلا (1393). کاربرد اینترنت برمبنای خودکارامدی و کلیشه­های جنسیّتی در دانشجویان دانشگاه اصفهان. مطالعات اجتماعی- روان­شناختی زنان. 12(2)، 170-147.

سعیدی، ضحی.، قربانی، نیما.، سرافراز، مهدی رضا و محمدحسین، شریفیان (1392). اثر القای شفقت خود و حرمت خود برمیزان تجربه شرم و گناه. روان­شناسی معاصر. 8 (1)، 102-91.

شهرآرای، مهرناز و عبدی، بهشته (1381). رابطه بین وضعیت هویت­ شغلی و جنس با ترس از موفقیت در دانشجویان رشته­های فنی و مهندسی. مجله علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، 9(3)، 64-43.

شهرکی مقدم، سمیه.، فاضل، امین اله و چین آوه، محبوبه (1392). مقایسه نشنانگان وانمودگرایی دانش آموزان تیزهوش و عادی شهر زاهدان. ششمین همایش روان­پزشکی کودک و نوجوان- چکیده مقالات.http://congress.tbzmed.ac.ir/6child/Archive

شهنی ییلاق، منیجه و بساک نژاد، سودابه (1386). بررسی رابطه انواع راهبردهای خود ابزاری با نشانگان وانمودگرایی. دوماهنامه علمی-پژوهشی دانشور دانشگاه شاهد. 14(25).74-61.

متقی، محمدحسین.، موسی پور، نعمت اله و کرمانی ارجمند، شهناز (1383). علل ترس از موفقیت در زنان شاغل.مجله مطالعات اجتماعی- روانشناختی زنان. 2(5)، 63-40.

مهرابی­زاده ­هنرمند، مهناز.، بساک­نژاد، سودابه.، شهنی ییلاق، منیجه.،شکرکن،حسین وحقیقی، جمال (1384). بررسی روابط ساده و چندگانه ترس از موفقیت،عزت نفس، کمال‌گرایی و ترس از ارزیابی منفی با نشانگان وانمودگرایی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز. مجله تربیتی و روان‌شناسی دانشگاه چمران اهواز.12(3)، 24-1.

نیازی، محسن.، گنجی، محمد و شفائی مقدم، الهام (1393). بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر نگرش به طرحواره جنسیّتی نقش­های خانوادگی، اجتماعی و حرفه­ای زنان.مطالعات روانشناختی- اجتماعی زنان، 12(2)، 116-81

  یوسفی امیری، محمد (1391). بررسی رابطه بین نشانگان وانمودگرایی و ویژگی­های تطبیقی در رفتار شهروندی-سازمانی پرستاران بیمارستان‌های شهر زنجان. پایان نامه کارشناسی ارشد.

 

Brody, S., &carson, C (2011). Brief report: self- harm is associated with immature defense mechanisms but not substanc use in a nonclinical Scottish a dolescent sample. Journal of Adolescence.1-3.

Chriman, S. M., Pieper, W. A., Clance, P. R., Holland, C. L., & Glickauf-Hughes, C.(1995). Validation of the Clance Imposter Phenomenon Scale. Journal of Personality Assessment, 65(3), 456-467.

Clance,P.R. & Imes,SA.(1978).The imposter Phenomenon in high achieving woman:Dynamics and therapeutic intervention.Psychotherapy:theory, Research and Practice.241-247.

 Dinnel DL, Hopkins J, Thompson T(2004). The role of family environment     variables in the development Of failure-avoidant behaviors. Unpublished manuscript, Univercity of Western Washington, U. S. A.

French,Brian F.Ullrich-French,Sarah C. & Follman,deborah. (2008).The psychometric properties of the Clance Impostor Scale. Personality and individual Differences,44,1270-1278

  Fride- Buchalter, S.(1992) Fear of success, fear of failure, and the imposter phenomenon : A factor analtic: approach to convergent and discriminant validity. Journal of persanality Assessmant,58(2),368-379

Holmes, S., Kertay, L., Adamson, L., Holand, C., & clance, P. (1993). Measuring the impostor phenomenon : A comparison of clances IP scale and Harveys IP scale. Journal of personality assessment, 60. 48-59.

Horner ,M .S (1972) .Toward an under standing of achivement . Rakated confilicts in womwn .Journal of social ,281 ,157 -175.

Kolligian, J., & Sternberg, R. (1991). Perceived fraud alence in young adults: is there an impostor syndrome?.Journal of personality assessment, 56(2). 308-326.

Lewis , H. B .(1971). Shame and guilt in neurooosis . New York : Internatiomal Universities Press.

Lundgren. J.(2013). Imposter syndrome: When you feel like you re faking it. Wound Care Advisor.com.Volume2, Number4.30-34

Parkman. A,. Beard, R.(2008). Succession planning and the imposter phenomenon in higher education. College and university Professional Association for Human Resource Journal. 59(2):29-36.

Pulakos, J. (1996). Family environment and shame: is there a relationship. Journal of Clinical psychology, 52(6).617-623.

Rocamora,Mary.(2004). What every woman need to know about competemenc, the Imposter syndrome , and the Art of winging it.Internet.

Ross.S.R and Krukowski,R.A(2003) The imposter Phenomenon and maladaptive personality :type and trait characteristics.Personality and individual differences.

Semeran,Baharagva.(2003). The imposter syndrom:feeling like a fraud internet

Tangney, J. P.(2005).Self-Relevant Emotions. In M. R. Leary, & J. P. Tangney (Eds.), Handbookof self and identity (pp. 384-400). New York: Guilford Press.

Yong,Valerie.(2004).Imposter Syndrome: How to feel as bright and capable -1-16(internet)Young,Valerie.(1987).imposter syndrome.Interet.

  Zuckcerman, M. & Allison, S. (1976). An  objective measure of fear of success construction and validiation. Journal of persanality Assement, 40(4), 422-432.

 



[1] Imposter Syndrome

[2] French

[3]. Semeran

[4]. Ross & krukoowski

[5]. Holmes, Kertay, Adamson & clance

[6]. emotion of shame and guilt

[7]. Lewis

[8]. Horner

[9]. value- Expectedpattern

[10]. Macceland & Atkinson

[11]. Kolligian & Sternberg

[12]. Otoole

[13]. failure _ avoidant behaviors

[14]. Dinnel , Hopkins & Tompson

[15]. Porcrastination

[16]. self-handicapping

[17]. Shilkert & ‌Vecchiotti

[18]. Zukerman

[19]. Alison

[20]. fear of Success Scale(FOSS)

[21]. Clance Imposter Phenomenon Scale(CIPS)

اعظم آزاده، منصوره و فلاح مهرآبادی، سمیه (1393). بررسی علل گرایش دختران به تحصیلات عالی. مطالعات اجتماعی- روانشناختی زنان. 12(2)، 52-31.
انوشه­یی، مریم.، پورشهریاری، مه سیما و ثنایی ذاکر، باقر (1387). بررسی رابطه بین ادراک دختران از الگوهای تربیتی والدینشان با احساس شرم و گناه در آن‌ها. پژوهش­های مشاوره.7(25)، 26-7.
جمالی فیروزآبادی، محمود.، زارعی، سلمان و اسدی، زهرا (1390). بررسی رابطه بین اعتماد، شرم و گناه با خودمتمایزسازی در دانشجویان متأهل  دانشگاه علامه طباطبایی تهران. تحقیقات روان‌شناختی، ش11، 26-15.
حدادی. بهرام.، آزیتا. خلعت­بری، جواد و قربان شیرودی، شهره (1390). بررسی رابطه بین مؤلّفه‌های هوش هیجانی و عزت نفس با نشانگان وانمودگرایی(سندرم ایمپاستر). اصول بهداشت روانی.13(1)، 41-30.
چراغی، ساناز (1392). رابطه بین سندروم ایمپاستر، باورهای خودکارآمدی و تنظیم هیجانی بین ورزشکاران شهر شیراز. پایان نامه کارشناسی ارشد.
روحانی، نسیم.، آتش­پور، سیدحمید.، مسدد، سیدعلی و صمصام شریعت، سیدمحمدرضا (1387). رابطه ویژگی­های روانی و نشانگان ایمپاستر در دانشجویان رشته پزشکی و داروسازی دانشگاه اصفهان. دانش و پژوهش در روان شناسی.4(28)، 134-119.
روشن چسلی، رسول. عطری فرد، مهدیه. نوری مقدم، ثنا (1386). بررسی اعتبار و پایایی سومین نسخه تجدیدنظر شده مقیاس عاطفه خودآگاهی برای بزرگسالان. مجله دانشور رفتار.14(25)، 46-31.
رئیسی، زهره و صالحی، مهدیه (1387). معرفی سندرم ایمپاستر (بیماری افراد موفق)، نشانه­ها، علل  پیامدها. مجله دانش و پژوهش در روان­شناسی.35و36، 230-207.
زارعی، سلمان.، فرحبخش، کیومرث و اسمعیلی، معصومه (1390). تعیین سهم خودمتمایزسازی، اعتماد، شرم و گناه در پیش­بینی سازگاری زناشویی. دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی،12(3)، 63-51.
زمانی، بی­بی عشرت و دهقانی پوده، لیلا (1393). کاربرد اینترنت برمبنای خودکارامدی و کلیشه­های جنسیّتی در دانشجویان دانشگاه اصفهان. مطالعات اجتماعی- روان­شناختی زنان. 12(2)، 170-147.
سعیدی، ضحی.، قربانی، نیما.، سرافراز، مهدی رضا و محمدحسین، شریفیان (1392). اثر القای شفقت خود و حرمت خود برمیزان تجربه شرم و گناه. روان­شناسی معاصر. 8 (1)، 102-91.
شهرآرای، مهرناز و عبدی، بهشته (1381). رابطه بین وضعیت هویت­ شغلی و جنس با ترس از موفقیت در دانشجویان رشته­های فنی و مهندسی. مجله علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، 9(3)، 64-43.
شهرکی مقدم، سمیه.، فاضل، امین اله و چین آوه، محبوبه (1392). مقایسه نشنانگان وانمودگرایی دانش آموزان تیزهوش و عادی شهر زاهدان. ششمین همایش روان­پزشکی کودک و نوجوان- چکیده مقالات.http://congress.tbzmed.ac.ir/6child/Archive
شهنی ییلاق، منیجه و بساک نژاد، سودابه (1386). بررسی رابطه انواع راهبردهای خود ابزاری با نشانگان وانمودگرایی. دوماهنامه علمی-پژوهشی دانشور دانشگاه شاهد. 14(25).74-61.
متقی، محمدحسین.، موسی پور، نعمت اله و کرمانی ارجمند، شهناز (1383). علل ترس از موفقیت در زنان شاغل.مجله مطالعات اجتماعی- روانشناختی زنان. 2(5)، 63-40.
مهرابی­زاده ­هنرمند، مهناز.، بساک­نژاد، سودابه.، شهنی ییلاق، منیجه.،شکرکن،حسین وحقیقی، جمال (1384). بررسی روابط ساده و چندگانه ترس از موفقیت،عزت نفس، کمال‌گرایی و ترس از ارزیابی منفی با نشانگان وانمودگرایی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز. مجله تربیتی و روان‌شناسی دانشگاه چمران اهواز.12(3)، 24-1.
نیازی، محسن.، گنجی، محمد و شفائی مقدم، الهام (1393). بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر نگرش به طرحواره جنسیّتی نقش­های خانوادگی، اجتماعی و حرفه­ای زنان.مطالعات روانشناختی- اجتماعی زنان، 12(2)، 116-81
  یوسفی امیری، محمد (1391). بررسی رابطه بین نشانگان وانمودگرایی و ویژگی­های تطبیقی در رفتار شهروندی-سازمانی پرستاران بیمارستان‌های شهر زنجان. پایان نامه کارشناسی ارشد.
 
Brody, S., &carson, C (2011). Brief report: self- harm is associated with immature defense mechanisms but not substanc use in a nonclinical Scottish a dolescent sample. Journal of Adolescence.1-3.
Chriman, S. M., Pieper, W. A., Clance, P. R., Holland, C. L., & Glickauf-Hughes, C.(1995). Validation of the Clance Imposter Phenomenon Scale. Journal of Personality Assessment, 65(3), 456-467.
Clance,P.R. & Imes,SA.(1978).The imposter Phenomenon in high achieving woman:Dynamics and therapeutic intervention.Psychotherapy:theory, Research and Practice.241-247.
 Dinnel DL, Hopkins J, Thompson T(2004). The role of family environment     variables in the development Of failure-avoidant behaviors. Unpublished manuscript, Univercity of Western Washington, U. S. A.
French,Brian F.Ullrich-French,Sarah C. & Follman,deborah. (2008).The psychometric properties of the Clance Impostor Scale. Personality and individual Differences,44,1270-1278
  Fride- Buchalter, S.(1992) Fear of success, fear of failure, and the imposter phenomenon : A factor analtic: approach to convergent and discriminant validity. Journal of persanality Assessmant,58(2),368-379
Holmes, S., Kertay, L., Adamson, L., Holand, C., & clance, P. (1993). Measuring the impostor phenomenon : A comparison of clances IP scale and Harveys IP scale. Journal of personality assessment, 60. 48-59.
Horner ,M .S (1972) .Toward an under standing of achivement . Rakated confilicts in womwn .Journal of social ,281 ,157 -175.
Kolligian, J., & Sternberg, R. (1991). Perceived fraud alence in young adults: is there an impostor syndrome?.Journal of personality assessment, 56(2). 308-326.
Lewis , H. B .(1971). Shame and guilt in neurooosis . New York : Internatiomal Universities Press.
Lundgren. J.(2013). Imposter syndrome: When you feel like you re faking it. Wound Care Advisor.com.Volume2, Number4.30-34
Parkman. A,. Beard, R.(2008). Succession planning and the imposter phenomenon in higher education. College and university Professional Association for Human Resource Journal. 59(2):29-36.
Pulakos, J. (1996). Family environment and shame: is there a relationship. Journal of Clinical psychology, 52(6).617-623.
Rocamora,Mary.(2004). What every woman need to know about competemenc, the Imposter syndrome , and the Art of winging it.Internet.
Ross.S.R and Krukowski,R.A(2003) The imposter Phenomenon and maladaptive personality :type and trait characteristics.Personality and individual differences.
Semeran,Baharagva.(2003). The imposter syndrom:feeling like a fraud internet
Tangney, J. P.(2005).Self-Relevant Emotions. In M. R. Leary, & J. P. Tangney (Eds.), Handbookof self and identity (pp. 384-400). New York: Guilford Press.
Yong,Valerie.(2004).Imposter Syndrome: How to feel as bright and capable -1-16(internet)Young,Valerie.(1987).imposter syndrome.Interet.
  Zuckcerman, M. & Allison, S. (1976). An  objective measure of fear of success construction and validiation. Journal of persanality Assement, 40(4), 422-432.